۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

در مورد سودان و حتي مصر نقش ايران يك نقش انفعالي است

جنوب سودان در واقع از 1889 ميلادي از زماني كه انگليسي‌ها بر سودان تسلط پيدا كردند، از شمال اين كشور جدا شد. ‌بريتانيا بر اين مبنا در سال 1924 قانوني را تصويب كرد به نام «منطقه‌هاي بسته» كه به اهالي شمال اجازه داده نمي‌شد بدون مجوز به جنوب بروند.
در اين ميان شكل جديد جدايي و تجزيه سودان بر دو نوع شورش مسلحانه براي تشكيل يك حكومت خودمختار در جنوب بود كه به توافقنامه اجباري 2005 بين شمالي‌ها و جنوبي‌ها انجاميد. اين توافقنامه بعد از يك جنگ 60 ساله مستقيماً بر روند جدايي جنوب سودان تأثير مي‌گذاشت.
بر اساس اين توافقنامه جنوبي‌ها به خودمختاري رسيدند و به علاوه آن 30 درصد كابينه دولت سودان به آنها تعلق گرفت، علاوه بر آن 50 درصد از سود اكتشافات نفت نيز به جنوبي‌ها رسيد.
مهمترين نكته در اين توافقنامه جدايي بين دو كشور با برقراري صلح به جاي وحدت شمال و جنوب بود.
تنوع نژادي و قومي و نيز وجود شورش‌هاي مسلحانه در جنوب مسائلي بود كه به تجزيه اين كشور كمك كرد. اما دخالت اسرائيل و آمريكا در اين امر تاثير بسزايي داشت.
مهمترين منافع رژيم صهيونيستي و آمريكا در جنوب سودان ايجاد پايگاه نظامي در جنوب براي كنترل كشورهاي آفريقايي و ورود به اين منطقه است.
از ديگر سو از آنجا كه سودان كمربند امنيتي براي كشورهاي عربي به شمار مي‌رفت، اسرائيل با ايجاد پايگاه در جنوب لطمه بزرگي به امنيت كشورهاي عربي وارد خواهد كرد.
اين درحالي است كه حمايت‌هاي مادي و معنوي اسرائيل از جنبش شورشي در دارفور بيشتر شده و بعيد نيست كه اسرائيل سياست تفكيك سودان را در پيش بگيرد.
با اين پيش‌زمينه، همه‌پرسي جنوب سودان بر اساس موافقتنامه نيوآشا در 19 ديماه آغاز شد. از اين رو هر چند طبق برنامه‌ريزي قبلي، قرار شده نتايج اوليه همه‌پرسي جنوب سودان، تا بهمن امسال و شمارش آراي سوداني‌هاي مقيم خارج از کشور نيز تا 13 بهمن و نتيجه کل آرا، 17 بهمن امسال اعلام شود، اما پيشاپيش برخي منابع خبري، از راي مردم جنوب سودان به استقلال اين بخش از شمال خبر داده‌اند، اما اين خبر تحت‌الشعاع برخي ديگر از تحولات، از جمله تحولات سياسي تونس و ادامه پس لرزه‌هاي آن در ديگر کشورهاي عربي و همچنين تحولات سياسي لبنان گم شده است.
لذا باوجود سكوت خبري رخ داده درمورد تجزيه سودان، يالثارات برآن شد با توجه به درجه اهميت موضوع به واكاوي و پيش‌بيني در مورد آن بپردازد. براين اساس گفتگويي با دكتر مصطفي ملكي انجام داديم كه نتيجه آن را در ذيل مي‌خوانيد:

*با توجه به اينکه 17 بهمن روز اعلام نهايي همه‌پرسي براي جدايي جنوب سودان است به نظر شما آيا طبق همان چيزي که آمار غير رسمي مي‌گويند، مردم به اين جدايي راي خواهند داد؟ يا اين يک بلوف است؟
قبل از پاسخ به اين سوال اجازه بدهيد نگاهي گذرا به موقعيت جغرافيايي سودان داشته باشيم؛ زيرا توجه به پراکندگي جمعيت در تبيين پاسخ به سوال شما مفيد خواهد بود. سودان بزرگترين کشور آفريقايي از نظر مساحت مي‌باشد که در شمال شرقي آفريقا و در غرب درياي سرخ و جنوب مصر قرار دارد. نواحي شمالي آن از صحرا و بيابان پوشيده شده ولي در جنوب غربي و شرقي، جنگلهاي استوايي و باتلاقي ديده مي‌شود. سودان حدود سي و هفت ميليون نفر جمعيت دارد که 75 درصد آنان مسلمانند. 80 درصد از مردمان آن از نژاد عرب و بقيه سياه پوست‌اند. زبان رسمي و خط متداول آنان عربي است. مردم سودان در پايبندي به مباني اسلامي و هويت ديني و حفظ شعائر ديني تاکيد دارند. اما در خصوص همه‌پرسي که مطرح کرديد به نظر مي‌رسد عبارت تجزيه‌طلبي واژه مناسبي است که مي‌تواند جايگزين همه‌پرسي شود؛ زيرا با توجه به شرايط ويژه و ناعادلانه که با پوشش قانوني و دمکراتيک به ظاهر مورد تأييد مجامع بين‌المللي، بر کشور و دولت سودان تحميل شده است. زيرا نتايج نظر سنجي‌هاي اوليه در چند ماه اخير از 75 درصد، به نصف بعلاوه يک راي بازگشت داشته است؛ همچنين نکته تامل‌برانگيز اينکه چرا براي تصميم‌گيري در مورد سرنوشت يک کشور نبايد تمامي مردم يک کشور در همه‌پرسي شرکت کنند؟ و در اين پروژه فقط مردم و ساکنين جنوب شرکت مي‌کنند. البته با توجه به شرايط داخلي سودان و تحرکات رژيم اسرائيل و آمريکا به نظر مي‌رسد راي مردم جنوبي سودان در مورد تجزيه شدن مثبت باشد، زيرا عمده مردمان جنوب اين کشور مسيحي مي‌باشند.
*استقلال بخش جنوبي قطعا در راستاي منافع ملي سودان نخواهد بود. شما فکر مي‌کنيد اين ترفند توسط چه کساني هدايت مي‌شود؟ و آيا با نقشه آمريکا مبني بر تجزيه کشورهاي منطقه هم‌خواني دارد؟
- خب اگر بخواهيم بازخواني تاريخي نسبت به اختلافات اين کشور داشته باشيم، اين موضوع به استعمار و سلطه انگلستان به سودان برمي‌گردد. در بحث استقلال سودان، انگلستان بر اساس شرايط و تفاوتهاي قومي و مذهبي در شمال و جنوب سودان، فضاي اختلاف‌آميز را در اين کشور طراحي نمود به گونه‌اي که حتي پس از استقلال سودان نزاع جنوبي‌ها عليه شمالي‌ها ظهور و بروز پيدا کرد و اين اختلافات تا امروز ادامه دارد. همچنين آمريکا نيز در چند سال قبل با تحميل تفاهم‌نامه و رضايت به همه‌پرسي بر دولت سودان در اين قضايا نقش مهمي داشته است. سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم صهيونيستي نيز در تقويت نيروهاي جنوب سودان و گسترش اين اختلافات نقش مهمي را ايفا نموده‌اند. روح حاکم بر زمينه‌سازي اين تجزيه‌طلبي، جلوگيري از گسترش اسلام از سودان به مناطق ديگر است. از اينرو با تشديد اختلافات در قالب همه‌پرسي دامن زدن به اختلافات داخلي و تضعيف دولت سودان مي‌باشد.
از منظر ديگر به‌طور کلي هر گونه تغيير در ساختار داخلي نظامهاي سياسي آنهم در قالب تجزيه، نشانه ضعف نظام سياسي در ساختار نظام بين‌الملل مي‌باشد، در بعد داخلي نيز حکايت از ضعف حکومت و ناکارآمدي در اداره امور سياسي مي‌باشد که برآيند آن کاهش اقتدار حکومت در افکار عمومي آن کشور مي‌شود. از منظري ديگر بايد گفت اين مساله باعث مي‌شود زمينه براي تجزيه بيشتر سودان تقويت شود؛ زيرا به غير از نزاع ميان شمال و جنوب، درگيريهاي ديگري در سودان وجود دارد که يکي از آنها مساله دارفور است. اين مساله امکان تجزيه سودان در مناطق ديگر را افزايش مي‌دهد.
*اسرائيل به شدت در کشورهاي آفريقايي و به تبع آن سودان فعال است. چه منافعي از اين فعاليت را براي رژيم صهيونيستي متصور مي‌دانيد؟ تجزيه سودان و يا حفظ يکپارچگي آن چه تاثيري بر منافع ايران خواهد گذاشت؟
- فضاي جديدي که رژيم اسرائيل در آفريقا و سودان ايجاد کرده است منجر به کشاندن توجه جهان عرب و به ويژه جهان اسلام از فلسطين به منطقه ديگر بوده است. اين مهم به دليل موقعيت جغرافيايي سودان و عبور نيل از بخش جنوبي آن باعث شده است تا ارتباط خاصي ميان مصر و سودان به وجود آيد. در نتيجه تسلط بر بخش جنوبي سودان اهرم قدرتمندي براي فشار و تحميل نظر بر دولت مصر خواهد بود. به عبارت ديگر نفوذ صهيونيستها در جنوب سودان براي اعمال سياستهاي آنان در مصر و فلسطين نقش اساسي دارد. به عبارت ديگر گسترش دامنه نفوذ از فضاي عربي خاورميانه به عربي آفريقايي مي‌باشد؛ زيرا گسترش ارتباطات و نفوذ سياسي معاملات اقتصادي، پايگاه‌سازي و نفوذ نظامي در آفريقا از جمله در جنوب سودان، تضمين حيات رژيم صهيونيستي در صورت به‌خطر افتادن منافع و حيثيت وجودي آن در فلسطين است. نفوذ در آفريقا به معناي شاهرگ دوم حياتي صهيونيستها است. همچنين با توجه به افزايش اسلام‌گرايي در سودان، پروژه تضعيف جهان اسلام، ايجاد انشقاق در کشورهاي بزرگ و مهم دنياي اسلام از جمله منافع ديگر صهيونيستها در اين قضيه به شمار مي‌آيد. اما در خصوص تاثير تجزيه سودان در منافع ملي کشورمان بايد به اين نکته اشاره کرد که ماهيت استکبار و آمريکا ستيزي سودان به‌عنوان يکي از بزرگترين کشورهاي مسلمان آفريقايي که تحت تاثير آموزه‌هاي انقلاب اسلامي ايران و حضرت امام قرار گرفته بودند، از جمله اهداف رژيم اسرائيل در آفريقا و سودان مي‌باشد. بعد ديگر تهديدات منافع ملي ايران در آفريقا و سودان، تحقق سياست‌هاي صهيونيستي – آمريکايي در کشور سودان مي‌باشد. زيرا همه پرسي در پيش روي اين کشور با زمينه‌سازي آمريكا، اروپا و رژيم صهيونيستي در چارچوب پيمان صلحي به‌نام توافقنامه نيوآشا در سال ۲۰۰۵ بين شمال و جنوب منعقد شد. در اين موافقتنامه که دي ماه 1383 با اعمال فشارهاي دولت‌هاي غربي به امضاي دولت و شورشيان جنوب سودان رسيد، تضعيف دولت سودان و اسلامگرايان در دستور کار قرار گرفته بود و از اينرو صرفنظر از نتيجه احتمالي آن که قابل پيش‌بيني است در خنثي‌ترين حالت اين تجزيه‌طلبي تحقق سياست‌هاي غربي در ميان اسلامگرايان و مردم سودان مي‌باشد. اهميت اين سياست استعماري زماني بيشتر هويدا خواهد گشت که اين مهم را مورد توجه قرار دهيم. جنوب سودان با 700 هزار کيلومتر مربع مساحت و 9 ميليون نفر جمعيت، 85 درصد ذخاير نفتي اثبات شده اين کشور را در خود جاي داده است.. سودان پس از نيجريه و آنگولا، سومين توليد‌کننده بزرگ نفت آفريقا به حساب مي‌آيد. علاوه بر اين 68-80 درصد منابع نفتي در جنوب سودان تخمين زده شده است. از نظر کشاورزي و دامپروري، مناطق حاصلخيز قسمت جنوبي سودان بسيار ويژگي مناسبي دارد. اهميت فرصت‌هاي اقتصادي در جنوب سودان به اندازه‌اي است که جمله مشهور «سودان تکه سنگي در درياي نفت قرار دارد» زيبنده اين منطقه مي‌باشد. سودان از لحاظ قرابت و دوستي با انقلاب اسلامي ايران جايگاه بسيار ويژه‌اي دارد و اين خود عاملي مهم در عداوت غرب با سودان است. در چنگ گرفتن بخشي از سودان باعث مي‌شود که بخشهاي عمده‌اي از آفريقا را زير سلطه و تحت فشار قرار دهد و اين براي تمدن نيمه‌جان و بي‌رمق غرب بسيار غنيمت مي‌باشد.
*به نظر مي‌رسد از آن جا که منافع ايران و رژيم صهيونيستي در تعارض کامل با هم قرار دارد، ايران بايد براي خنثي‌سازي تلاشهاي اسرائيل در سودان کار ويژه‌اي انجام دهد. آيا اين مهم تا کنون رخ داده است؟
- از آنجايي که بخش عمده‌اي از سياست خارجي کشورمان در چارچوب مزيت‌هاي استراتژيک جهان اسلام دنبال مي‌شود و يا اينکه بايد بشود، نيم نگاهي به تاثير و تاثر اين تجزيه‌طلبي در جهان اسلام و پيامد آن در منافع ملي کشورمان خواهيم داشت. همانگونه که بيان شد سودان جزء کشورهاي مهم جهان اسلام از نظر ايدئولوژيکي، سياسي، و هنجارسازي مي‌باشد؛ زيرا سودان به منزله خاکريز جهان اسلام در مقابله با هژمون نظام سلطه در آفريقا مي‌باشد لذا هر گونه جابجايي و يا ضعف در خط مقدم فرصت‌سازي براي جهان غرب و فرصت‌سوزي براي جهان اسلام و به تبع آن سياست خارجي کشورمان خواهد بود. همچنين توفيق در موضوع تجزيه‌طلبي در پوشش رفراندوم متاسفانه تجربه موفق و الگويي کارآمد براي نظام سلطه مي‌شود که اين روند قرائت اسلامي انقلاب‌هاي رنگين در آفريقا خواهد شد. دولتمردان کشورهاي غربي و رژيم صهيونيستي، در سال‌هاي گذشته همواره با به‌راه انداختن درگيري‌هاي مسلحانه در جنوب سودان، قصد داشتند علاوه بر تضعيف دولت مرکزي؛ خط حائلي بين کشورهاي مسلمان شمال و غير مسلمان جنوب قاره آفريقا ايجاد کنند. اين شگرد زماني قرين توفيق گرديد که با بهانه جلوگيري از درگيري ميان شمال و جنوب اين کشور ايجاد خط حائلي با حضور نيروهاي خارجي نمودند و با تحريک مردم جنوب اين کشور که به ناچار با سرکوب دولت مرکزي براي جلوگيري از درگيري انجام مي‌گرفت فضايي ترسيم گرديد که در اين فضا نهايتا مولود ناقص و ناخواسته‌اي به نام رفراندوم متولد شد. جالب تر اينکه آمريكا از تمامي ابزارهاي ممكن براي تجزيه سودان كمك گرفته است.
اقداماتي از قبيل تحريم‌هاي ضد سوداني و احتمال لغو آنها در قبال برگزاري رفراندوم جنوب تا مسلح كردن شورشيان و استفاده از تمام شيوه‌هاي جنگ نرم از ابزارهاي آمريكا براي تاثيرگذاري بر اين همه‌پرسي آفريقايي است.
خب خوانندگان محترم به‌خوبي مي‌توانند قضاوت کنند که راهکار عملياتي دستگاه سياست خارجي ايران براي اين بحران پيش روي سودان چه بوده است؟ به نظر نمي‌رسد که در اين موضوع و حتي موضوعات پيش روي مانند جنبش انقلابي مردم مصر و.... ما بيشتر نقش انفعالي در حد بيانيه واينکه موضوعات را به دقت پيگيري مي‌کنيم، بسنده کرده‌ايم؟
در ادبيات ديپلماسي شيوه‌هايي مانند نقش ميانجي، واسط، تشکيل نشست‌هاي چند جانبه بين‌المللي، مشارکت در قالب نيروهاي بين‌المللي و.... البته با رعايت عزت، مصلحت و حکمت اسلامي، فرصت مناسبي براي سياست‌ورزي دستگاه سياست خارجي و ايجاد فرصت‌هاي جديد مي‌باشد. اميدواريم که اين مسائل در فضاهاي عملياتي دنبال گردد.

جمعه آخر ماه صفر روز حمايت مردمي از جنبش هاي منطقه و مطالبه از مسئولين

شايد لحظاتي كه اين گزارش رامي خوانيد اتفاقات جديدتري كشورهاي اسلامي و منطقه خاورميانه را دستخوش تحول كرده باشد چنانکه تاكنون احزاب، جريان‌هاي سياسي و حتي تحليلگران نيز از سرعت رخدادهاي كشورهاي خاورميانه عقب مانده‌اند.
به هر حال اين صفحه در حالي به دست شما مي‌رسد كه حکومت مبارک آخرين نفس‌
هاي خود را مي‌كشد.
اين درحالي است كه موج گسترده اعتراضات در منطقه ادامه دارد و انقلاب تونس به الگويي براي مخالفان در اين كشورها تبديل شده است.
تظاهرات مخالفان حسني مبارك روز سه‌شنبه هفته گذشته آغاز شد و در تمام روزهاي اين هفته ادامه يافت و عميق‌تر شد به گونه‌اي كه بزرگ‌ترين اعتراض‌ها عليه حكومت مصر در ۳۰ سال اخير شكل گرفت.
در تونس مردم عليه خاندان بن علي، سركوب اسلامگرايي و محدوديت آزادي‌هاي سياسي و انتخابات‌هاي فرمايشي قيام كردند و در مصر نيز اعتراض‌ها به فساد اقتصادي و گسترش فقر و سركوب جريان‌هاي سياسي است.
در الجزاير نيز تظاهرات‌هايي
در اعتراض به بحران‌ها برگزار كردند كه چند كشته نيز در هفته‌هاي گذشته داد. همچنين در ليبي مردم بندر بنغازي دست به اعتراض زدند.
در خاورميانه يعني در كشور اردن نيز اوضاع سياسي بحراني به نظر مي‌رسد. اما پليس اردن با ابزار زور مخالفان خود را مهار كرده است.
در فلسطين بعد از افشاگري‌هاي الجزيره در مورد خيانت تشكيلات خودگردان به آرمان‌هاي فلسطين، فضاي سياسي ملتهب شده است كه منجر به آزاد سازي بخشي از محاصره غزه شد.

در يمن مردم اين كشور نسبت به فضاي بسته سياسي و مشكلات اقتصادي و ناامني و تمايل علي عبدالله صالح، رئيس‌جمهور براي افزايش اختيارات رياست‌جمهوري اعتراض‌هايي را سازماندهي كردند و روز پنج‌شنبه عمده‌ترين تظاهرات عليه دولت يمن شكل گرفت.
همه اينها در حالي است كه مهمان‌پرست سخنگوي وزارت امور خارجه كشوري كه الگوي انقلاب اسلامي در دنياست و اصل154 قانون اساسي آن، حمايت از جنبش‌هاي آزاديبخش را بر دولتهاي كارگزار آن تكليف كرده است، در رابطه با قيام مردم كشور مصر، در اظهارات كوتاهي آن را عدالتخواهانه مي‌خواند و حكومت را از اعمال خشونت نهي مي‌كند.
اين درحالي است كه رئيس‌جمهور پس از تقريبا يك ماه سكوت نسبت به تحولات تونس و تنها زماني كه پيروزي مردم مسجل شد، در هشتادو چهارمين سفر استاني به اين جملات بسنده كرد: مردم تونس با شعارهاي اسلامي و انساني، نگاه يگانه‌پرستي و عدالتخواهي در برابر ديکتاتوري وابسته قيام کردند و در پي عدالت، سرافرازي و برقراري مناسبات و احکام اسلام ناب محمدي هستند.
مجلس نيز با پيروي از همين فرايند تنها پس از قطعيت پيروزي مردم در تونس بيانيه‌اي صادر كرد.
اين موضع‌گيري مسئولين در حالي است كه به نظر مي‌رسد مطابق قانون اساسي، وظايفي بسيار سنگين‌تر از آنچه تا كنون به آن عمل شده است متوجه مسئولين امر است.
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران براساس اصول مندرج در فصل مربوط به سياست خارجي، وظايفي را براي مسئولين تعيين كرده كه صراحتا مي‌توان از آن به عنوان «نقش ملي» ايران در تغيير معادلات جهان نام برد.
فقدان عملكرد موثر دراين «نقش ملي» زماني بيشتر خودنمايي مي‌كند كه نهضت تونسي مدتها پس از پيروزي هنوز رهبري مشخص به خود نديده است و عدم وجود چنين شاخصي، خطر انحراف از مسير درست را براي آن پررنگ تر مي‌كند. اين همان وضعي است كه در كشورهاي ديگر با شدت و ضعف بيشتر مشاهده مي‌شود. چنانکه آمريكا از هم اكنون در حال زمينه‌چيني براي بهره‌برداري از دولت بعدي مصر است و رژيم صهيونيستي نيز در همين راستا در كشورهاي بحران‌زده به شكل مستقيم حضوري فعال دارد.
اين درحالي است كه به نظر مي‌رسد ايران تنها به عنوان يك تماشاگر محتاط دعا مي‌كند اين نهضت‌ها موفق باشند! يعني دقيقا در يك بازه زماني طلايي كه حمايت مستحكم از جريانات مردمي و قرار دادن تجارب با ارزش انقلاب اسلامي در اختيار آنان مي‌تواند ضمن تزريق روحيه به انقلابيون، به تعيين مسير درست براي آنان بيانجامد و نهضت‌هاي آغاز شده را به هم پيوند دهد، دستگاههاي ذيربط تنها به هشدار دادن، آن هم با حفظ هزاران كيلومتر فاصله اكتفا مي‌كنند.
به هر حال به نظر مي‌رسد نقش‌آفريني جمهوري اسلامي ايران به عنوان رهبر و الگوي «جريان تجديد نظر طلب جهان» در اين زمينه گامي مهم به سوي تغيير معادلات جهاني باشد. لذا براساس دغدغه‌اي كه در بالا ذكر شد برآن شديم تا به گفتگو با صاحب‌نظران پرداخته و به چاره‌جويي از آنان بپردازيم. در اين راستا كساني كه دعوت هفته‌نامه يالثارات‌الحسين را پذيرفتند آيت‌الله عبدالنبي نمازي عضو خبرگان رهبري، يدالله جواني رئيس اداره سياسي سپاه پاسداران و نيز مجتبي رحماندوست دبير كل جمعيت دفاع از فلسطين بودند كه نتيجه تبادل نظر با آنان را در ذيل مي‌خوانيد:

*آقاي نمازي در اوضاع کنوني منطقه به نظر شما وظيفه دستگاه ديپلماتيک کشور چيست؟
- مطلب اساسي که در عرصه سياست جهاني و منطقه‌اي به چشم مي‌خورد همان چيزي است که ما از وعده‌هاي الهي داده شده در قرآن مجيد و روايات ائمه معصومين عليهم‌السلام برداشت مي‌کنيم و اين مطلب اساسي نکته‌اي جز اين نيست که آينده جهان از آن حق است و‌ آينده بشريت در اختيار اسلام ناب محمدي‌(ص) قرار دارد و از ديگر سو حاکميت‌هاي ظلم و جور محکوم به نابودي هستند. «الحکم يدوم مع‌ الکفر و لايدوم مع ‌الظلم». امروز نظام‌هاي ظالم، حساسيت انسانهاي تحت ستم را برانگيخته‌اند؛ چرا که فطرت آنها با ظلم سازگاري ندارد. امروز ديگر ظلم تحت لواي شعار آزادي که توسط آمريکا در کشورهاي منطقه در حال پياده شدن است توسط مردم تحمل نمي‌شود. ظاهر زيباي شعار دموکراسي‌خواهي غربي‌ها نتوانست باطن متعفن آن را از مردم پنهان کند و تبديل به يک شعار بين‌المللي شده است. بنابراين شرايط كنوني منطقه که يک به يک در حال تحقق است مورد پيش‌بيني ما بود و انتظار ظهور آن را داشتيم. در اين راستا ملت‌هاي آزاده بايد از نهضت‌هاي ايجاد شده حمايت کنند. لذا در اين قضايا وظيفه مردم و دولت حمايت همه‌جانبه است و ان‌شاءالله نگذارند نوري که روشن شده رو به خاموشي برود. البته نظام جمهوري اسلامي براساس تعاريفي که دارد به حمايت از اين جنبش‌ها مي‌پردازد، هر چند که ممکن است اين دفاع از ديد افکار عمومي نمادي نداشته باشد. لذا ان‌شاءالله طاغوت‌هاي منطقه يکي پس از ديگري همان‌طور که شاه از کشور ما گريخت، نابود مي‌شوند و همان‌طور که قرآن کريم مي‌فرمايد: «وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ» حکومت‌هاي جهاني مستضعفين تشکيل شود.
*آقاي رحماندوست شما در اين رابطه چگونه مي‌انديشيد؟
- وظيفه دستگاه ديپلماتيک در اين زمينه را مي‌توان از دو نقطه نظر ايجابي و سلبي توضيح داد. جنبه سلبي آن اين است که دولت نبايد از لحاظ اجرايي عملکردي داشته باشد که دخالت در امور داخلي کشورها تلقي شود. اما جنبه ايجابي آن اين است که عملکرد دستگاه ديپلماتيک ايران بايد به گونه‌اي تنظيم شود که بتواند از طريق حمايت‌هاي مردمي و آنچه که آن را ديپلماسي عمومي مي‌ناميم از نهضت‌هاي آغاز شده حمايت به عمل آورد تا دستاويزي براي متهم کردن ايران به دخالت در امور ديگر کشورها نباشد و اين حمايت تا زمان استقرار حکومت‌هاي مردمي در کشورهاي مورد نظر ادامه پيدا کند.
*وآقاي جواني؟
تحولاتي که امروز در کشورهاي اسلامي در حال رخ دادن است داراي يک سابقه و ريشه طولاني است که حاصل بيداري اسلامي در کشورهاي منطقه به پيروي از انقلاب اسلامي ايران است. امروز شاهديم که آستانه تحمل مردم از سرکوب رژيم‌هاي غير دموکراتيک و مرتجع کشورهاي اسلامي به حدي پايين آمده که در حال سرنگوني آنها هستند. اما وظيفه دستگاه ديپلماسي در اين راستا توسط قانون اساسي به وضوح مشخص شده است. لذا در اين قانون تصريح شده است که بايد از حرکت آزاديخواهان در هر جاي دنيا حمايت به عمل آ‌يد و اين مهم در شرايطي که دولتهاي مستبد در حال سرکوب مردم مسلمان تحت سلطه خود هستند، بايد سرلوحه دستگاه ديپلماتيک کشور باشد. اين مساله شامل استفاده از همه ظرفيت‌ها و همه زمينه‌هاست. اين کتمان‌ناپذير است که حمايت موثر جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند حکم يک عامل بازدارنده در مقابل سرکوب مردم را داشته باشد تا آنان بتوانند با سرعت بيشتر اهداف آزاديخواهانه خود را به پيش ببرند.
اين در حالي است که اوضاع کنوني کشورهاي منطقه برگشت‌ناپذير است و ان‌شاءالله حکومت حسني مبارک به زودي ساقط خواهد شد.
آنچه در اين بين از درجه اهميت بالايي برخوردار است، اين نکته است که جمهوري اسلامي تجربيات خود را در اختيار نهضت‌هاي آغاز شده قرار دهد تا هوشياري لازم در رهبران مخالفين ايجاد شود و از مسيرهاي انحرافي ايجاد شده توسط آمريکا و اسرائيل در امان بمانند.
* من سوال خود را باتوجه به بخشي از اصل 154 قانون اساسي که حمايت از جنبش‌هاي آزاديبخش را بخشي از منافع ملي ما مطرح کرده و بر همين اساس هم يک نقش ملي براي ما در جهان در نظر گرفته دوباره تکرار مي‌کنم. با توجه به اين اصل به نظر شما عملکرد دستگاه ديپلماتيک تاکنون مطلوب بوده است؟
- اگر شاخص شما در اين گفت‌و‌گو قانون اساسي و به موازات آن فرمايشات حضرت امام باشد، بايد گفت حمايت‌هاي جمهوري اسلامي ايران تاکنون که با واژه «حمايت معنوي» از آن ياد مي‌شود و خيلي هم مورد فخر و مباهات ملتها و دولتها بوده است، به هيچ وجه با اين شاخص‌ها همخواني ندارد. چرا که بيان امام خميني و اصل 154 قانون اساسي که شما به آن اشاره کرديد تکليف بسيار سنگين‌تر از آنچه به آن عمل مي‌شود را بر گردن دولتهاي داراي مسئوليت در جمهوري اسلامي ايران نهاده است.
*نظرشما درمورد سوال دوم چيست آقاي جواني؟
- اينکه ما آن طور که بايد و شايد به حمايت از نهضت‌هاي آغاز شده نپرداختيم درست است؛ چرا که در اين زمينه هرقدر هم که فعال باشيم باز هم جاي کار وجود دارد. درواقع فرمايش آقاي رحماندوست مورد تصديق است و در راستاي رسيدن به نقطه آرماني در سياست خارجي هر چقدر که بهتر کار کنيم باز هم مي‌توان بهتر کار کرد. هسته‌هاي مقاومت ايجاد شده در جهان برپايه نظريات امام خميني(ره) شکل گرفته‌اند و جمهوري اسلامي بايد نقش پيونددهنده‌ اين هسته‌ها را بازي کند تا شاهد ايجاد يک جبهه متحد تجديدنظرطلب و عدالتخواه در جهان باشيم.
اين در حالي است که خط مشي مقام معظم رهبري هم در طول مدت رهبري ايشان همان سياست تهاجمي به سوي نظام سلطه بوده است.
اين صحنه، صحنه پيکار است و اگر ما يک قدم به عقب برداريم، طرف مقابل دو قدم به جلو خواهد برداشت.
در اين بين دو نکته را نبايد دور از ذهن داشت و آن اينکه بخشي از عقب‌ماندگي سياست خارجي از اصول قانون اساسي به محدوديت‌ها و موانعي برمي‌گردد که در سر راه تحقق آرمانها وجود داشته، اما بخش ديگر از اين فاصله به نوع ديدگاههايي برمي‌گردد که در بخشي از تاريخ انقلاب، اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بوده است. چنانکه در طول عمر نظام جمهوري اسلامي دولت‌هايي زمام امور را به دست گرفتند که با ديدگاه منفعل خود اهتمام لازم براي عمل به اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را نداشتند. مثلا در دوره تصدي اصلاحات، آقاي خاتمي با صراحت در پي طرح گفت‌و‌گوي تمدنها و سياست تنش‌زدايي بود و به نوعي بحث تغيير نگاه به موضوع فلسطين را پايه‌گذاري کرد.
در همان ايام کنفرانسي در دانشگاه تربيت مدرس تهران برگزار شد که مشاورين آقاي خاتمي در آن شرکت داشتند. موضوع آن «فلسطين و نگاه ايراني» بود و در يک جمع‌بندي به اين نتيجه رسيدند که در سالهاي پس از انقلاب، نگاه ايران به مساله فلسطين يک ديدگاه آرمانگرايانه و ايدئولوژيک بود که با منافع ملي ما سازگار نيست! اما به هر حال امروز تحليل‌هاي گذشته ما مبني بر اينکه «کشورهاي منطقه مثل ديگ‌هاي جوشان در حال انفجار هستند» به تحقق پيوسته و کشورهاي منطقه پيام انقلاب اسلامي ايران را به خوبي دريافت کرده‌اند. همان پيامي که امام فرمود ما در طول 8 سال جنگ تحميلي آن را تحت عنوان عدالتخواهي به خوبي به مردم جهان مخابره کرديم و همان‌طور که امام فرموده بودند قرن 21 در حال تحول به سوي غلبه مستضعفين بر مستکبرين است.
اين در واقع امتداد انقلاب اسلامي است که امام در مورد آن صحبت مي‌کردند چنانکه ما در انقلاب اول در قلمرو سرزميني خود بر مستکبرين پيروز شديم و در انقلاب دوم که همان تسخير لانه جاسوسي بود، مبارزه در مقياس جهاني آغاز شد.
لذا امروز بايد از فرصت ايجاد شده حداکثر استفاده را نمود؛ چرا که يک وظيفه ديني بر عهده همه ما و از جمله مسئولين وجود دارد.

*آقاي رحماندوست باتوجه به اينکه شما مي‌گوييد تا سطح آرمانها فاصله زيادي داريم، الان سطح مطلوب حمايت ديپلماتيک از نهضت‌هاي آغاز شده در منطقه چه مي‌تواند باشد؟
- باتوجه به اين مساله که ما سالها در اين عرصه عقب مانده‌ايم و به تکليف الهي خود عمل نکرده‌ايم، اگر همين امروز بخواهيم دستور قانون اساسي جمهوري اسلامي را سرلوحه کار خود قرار دهيم، حداقل يک پروسه 3 الي 4 ساله لازم است تا به نقطه‌اي برسيم که در راستاي وظايف تعيين شده براي دستگاه ديپلماتيک بوده است.
*آقاي جواني شما معتقديد چگونه مي‌توان فاصله عملكرد كنوني دستگاه ديپلماتيك و آنچه در قانون اساسي آمده است را پر كرد؟
- در اين زمينه يک پيش‌فرض وجود دارد و آن هم اين هوشياري است که متوجه باشيم چه جريان‌هايي رهبري اين خيزش‌هاي مردمي را در آينده بر عهده خواهند گرفت. مردم به دنبال تغيير وضع موجود هستند و شاخص اصلي ميدان هم اسلامخواهي است. اما فقدان يک عنصر مهم که آن هم رهبري است به وضوح در اين نهضت‌ها مشاهده مي‌شود. اما اين براي مردم حاضر در صحنه کشورهاي منطقه مهم است که شاهد حمايت مردم مسلمان ايران و همچنين حمايت مسئولين جمهوري اسلامي ايران از نهضت عدالتخواهانه خود باشند.
در اين راستا بايد با قدرت و همه‌جانبه وارد ميدان شوند. اين تلاش در مقابل تلاش آمريکا و رژيم صهيونيستي قرار دارد که تمام سعي خود را براي انحراف حرکت مردم منطقه به کار بسته‌اند.

* آقاي رحماندوست در اين بين به نظر شما چه وظيفه‌اي متوجه مردم است؟
- مردم بايد طبق اصل 8 قانون اساسي که دعوت به خير را از وظايف آنها قرار داده پيگيري اجراي اصول قانون اساسي در سياست خارجي را به عنوان يک مطالبه در دستور کار خود قرار دهند. در اين راستا مي‌توان با خروش مردمي پس از نمازجمعه‌ها ضمن دعوت مردم منطقه به حفظ رويکرد اسلامي‌شان در قيام تا پيروزي نهايي از آن حمايت کرد و اين حرکت را هم نقطه شروعي براي مطالبه از دولت قرار داد تا به حمايت از اين نهضت‌ها در چارچوب قانون اساسي اقدام کند.
*جناب آقاي نمازي شما در مورد پيشنهاد آقاي رحماندوست چه نظري داريد؟
- اين پيشنهاد خوبي است که از سوي دفتر مرکزي ستاد ائمه جمعه، به ائمه جمعه سراسر کشور اطلاع‌رساني شود تا در ايام دهه آخر صفر که همزمان با رحلت پيامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبي و امام رضا عليهم‌السلام است و کشور به دليل ايام شهادت ائمه در تب و تاب قيام قرار دارد، در جمعه آخر ماه صفر مردم در خطبه‌هاي نماز جمعه کشور براي انجام راهپيمايي توجيه شوند و پيش از‌ آن هم شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي اعلام راهپيمايي نمايد.
همچنين اين مساله در جلسه هيات دولت بررسي شود و نمايندگان مجلس هم در نطق‌هاي پيش از دستور خود به آن بپردازند.

*آقاي جواني شما با راهپيمايي مردم پس از نماز جمعه در حمايت از مردم منطقه و مطالبه عملكرد بهتر از مسئولين موافقيد؟
- به نظر مي‌رسد خروش مردمي بعد از نمازجمعه نقطه شروع مناسبي باشد تا ضمن اعلام حمايت همه‌جانبه مردم ايران از نهضت آغاز شده در منطقه، اين مطالبه از مسئولين ديپلماسي هم انجام ‌شود که با حفظ هوشياري به حمايت از جريانهاي اسلامي بپردازند تا رهبر‌سازي آمريکا و اسرائيل براي جريانات مردمي را با شکست مواجه کنند. تا‌ ان‌شاءالله با فروريختن پايه‌هاي نظام سلطه، خاورميانه بزرگ با نسخه اسلامي تشکيل شود و ما قطعا بايد از اين فرصت استفاده کنيم تا به آرزوهاي خود جامه عمل بپوشانيم و همه بايد احساس وظيفه کنيم.

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

سعدالله زارعي: ايران بايد ازنهضت آغازشده در منطقه آشكارا و تاپيروزي نهايي حمايت كند

هزاران نفر از مردم يمن، اردن، مصر، الجزاير و موريتاني با الگوبرداري از نهضت مردم تونس طي هفته گذشته بارها به خيابانها آمدند و خواستار تغيير رويكردهاي سياسي در اين كشورها و حتي كناره‌گيري نخست‌وزيران شدند.
در همين راستا نيز دولت‌هاي مذكور طرح‌هايي براي مقابله با نارضايتي روز‌افزون مردم خود تدوين و ارائه كردند. به‌طوري كه اردن حقوق كارمندان دولت را افزايش داد يا «علي عبدالله صالح» رئيس‌جمهور يمن از رياست‌جمهوري مادام‌العمر خود عقب‌نشيني كرد و قيمتهاي كالاهاي مختلف در ديگر كشورهاي عربي كاهش يافت. با اين وجود مردم همچنان ناراضي هستند و خواستار بركناري مقامات مسئول سياسي هستند و معتقدند كه تنها با تكرار انقلاب تونس مي‌توانند از ظلم و استبداد كنوني سران عرب رهايي يابند.
در شرايط كنوني، كسي كه از همه بيشتر مي‌ترسد؛ بنيامين نتانياهو است كه تنها در دفتر دولتي‌اش در قدس نشسته است و تلاش مي‌كند تا وضعيت موجود را حفظ كند. از سوي ديگر باوجود آنكه تحليلگران غربي و صهيونيست قصد دارند به همه بقبولانند كه ريشه اين ناآرامي‌ها مشكلات اقتصادي است اما شعارهاي مردمي و ماهيت گروههايي كه رهبري اين اعتراضات را به عهده دارند حكايت از يك زلزله سياسي دارد كه در قالب يك نهضت همه‌گير در منطقه در حال تبديل شدن به يك انقلاب بزرگ است. انقلابي كه 31 سال است حركت مردمي ايران اسلامي الگو و نويدبخش آن بوده است. چنانكه به نظر مي‌رسد شتابان به سوي تحقق آرمانهاي امام راحل مبني بر تشكيل حزب مستضعفين جهان و تعبير كابوس‌هاي آمريكا يعني تحقق جهان بدون قطب پيش مي‌رويم!
بر اين اساس آنچه در ادامه مي‌خوانيد گفتگو با سعدالله زارعي كارشناس مسائل خاورميانه اس
ت تا براساس آن بتوانيم دورنمايي روشن‌تر از و قايع كنوني و وظايف خود در آينده داشته باشيم:
* آقاي زارعي! آنچه در تونس رخ داد قابل پيش‌بيني بود يا با يک غافلگيري همراه بود؟
- در مقدمه بايد گفت تونس به عنوان يک کشور آفريقايي و درعين حال به عنوان يک کشور اسلامي و عضو اتحاديه عرب داراي مختصاتي هست که براي ارزيابي خيزش اخير مردمي بايد به آن توجه نمود.

نکته اول اين است که ناآرامي اخير تونس ماهيت اقتصاي نداشت. ادله ما براي اين مدعا بر اين اساس است که دوره حاکميت بن علي در تونس با رشد اقتصادي خوبي همراه بوده است. گزارش‌هاي موجود از اقتصاد تونس همگي به رشد شاخص‌ها در اين کشور اشاره دارند. چنانکه تونس در دوره بن علي داراي يک رشد 300 درصدي در اقتصاد نسبت به دوره زمامداري رئيس‌جمهور قبلي يعني حبيب برقيبه بوده است.
البته اين به آن معنا نيست که فقر در تونس وجود ندارد و مردم آن در رفاه کامل به سر مي‌برند؛ بلکه اين از دلايلي است که ما به استناد آن مي‌خواهيم بگوييم ناآرامي‌هاي اخير در اين کشور دلايل اقتصادي نداشته است.
دليل ديگر بر اثبات اين مدعا اين است که اگر خيزش مردمي تونس ماهيت اقتصادي داشت ما به طور قطع بايد شاهد رهبري فعال آن توسط اتحاديه‌ها و سنديکاهاي کارگري مي‌بوديم. چنانکه چنين چيزي اصلا در تونس به وقوع نپيوست.
اما نکته دوم برخلاف آنچه که در غرب وانمود مي‌شود اين است که حرکت مردمي تونس خيزش براي اعاده دموکراسي نيز نبود. يعني مردم براي افزايش آزادي‌هاي مدني يا فعاليتهاي حزبي به ميدان نيامدند. ادعاي ما در اين مورد مستند بر اين است که اگر اين حرکت يک حرکت دموکراسي‌خواهانه ومدني به معناي مصطلح بود، قاعدتا بايد شاهد مشارکت جدي گروهها و احزابي مي‌بوديم که در حاکميت قبلي با محدوديت‌هاي جدي در فعاليت رو به رو بودند. اين در حالي است که شواهد نشان مي‌دهد احزاب و گروههاي سياسي مخالف به هيچ وجه نقشي در سازماندهي و هدايت تظاهرات يک ماه اخير نداشته‌اند.
نکته سوم اينکه جنبش اخير را نمي‌توان يک حرکت رفرميستي يا اصلاح‌طلبانه ناميد. به اين دليل که با فرار زين‌العابدين بن علي و روي کار آمدن چهره‌هاي جديد از درون حاکميت خاموش نشد و همچنان با پويايي به اعتراض خود ادامه داد.
اين عدم فروکش جنبش مردمي در تونس در حالي بود که شواهد حکايت از تغييرات ساختاري در ساختار ديوانسالاري تونس داشت ولي نتوانست از شدت ناراآمي‌ها بکاهد.
* پس علت اصلي اين جنبش وسيع و فراگير را بايد در چه نکته‌اي پيدا کرد؟
- براي پاسخ به اين سوال بايد به شعارهاي مردمي و خواسته‌هاي آنان توجه نمود.
لذا بايد گفت شعارهاي سرداده شده توسط مردم ماهيت مذهبي داشتند و کساني که جلودار اين حرکت بودند جواناني بودند که عليه لجام گسيختگي‌هاي اخير جامعه تونس و انحطاط اخلاقي در اين جامعه دست به قيام زده‌اند.
بعد ديگر اعتراضات، معطوف به تسلط عميق غرب بر دستگاه ديوانسالاري تونس بود. بر اين اساس مي‌توان گفت آنچه خواست مطلوب مردم تونس است روي کار آمدن يک نظام مذهبي است تا به واسطه آن بتوانند يک سيستم سياسي رها شده از سلطه غرب را بر عرصه حاکميت وارد کنند.
چنانکه مي‌توان با قاطعيت گفت: اگر تونسي‌ها به حکومت مورد نظر خود دست پيدا نکنند، اين اعتراضات ادامه پيدا خواهد کرد. هر چند با نوسان و يا حتي وقفه کوتاه مدت همراه باشد.
* چه دليلي وجود دارد که اگر اين جنبش خاموش شد دوباره سربلند کند؟
- با نگاهي به تاريخ سياسي تونس به اين مطلب مي‌رسيم که اين کشور اولين سرزميني بوده است که به نداي تاريخي حضرت امام خميني(ره) لبيک گفته است و تونسي‌ها اولين توده‌هاي مردمي بودند که با تظاهرات گسترده در حمايت از انقلاب اسلامي ايران به پا خواستند و خواستار برپايي يک نظام سياسي مشابه آنچه در ايران اتفاق افتاد شدند.تا آنجا که سقوط دولت برقيبه نيز براساس همين خيزش ادامه‌دار مردمي صورت گرفت و بهاي آن کشته شدن هزاران تن از اعتراض‌کنندگان به نظام سياسي حاکم بر تونس بود. در دوره رياست‌جمهوري وي بسياري از رهبران مذهبي دستگير و زنداني و تبعيد شدند. از جمله اين افراد آقاي راشد القنوشي که اصلي‌ترين رهبر اين جريان محسوب مي‌شد به انگلستان تبعيد شد و تا به امروز اين تبعيد ادامه داشته است و به تازگي زمزمه‌هاي بازگشت ايشان به گوش مي‌رسد.
تونسي‌ها در خلل اين مدت به اسلامگراها در پارلمان اقبال شديدي نشان دادند به گونه‌اي که در انتخابات سال 1364 بيش از 80 درصد کرسي‌هاي مجلس تونس در اختيار هواداران جنبش النهضه به رهبري آقاي راشدالقنوشي قرار گرفت.
البته آقاي برقيبه دست به ابطال نتايج اين انتخابات زد و به سرکوب گسترده‌اي روي آورد.
بنابراين مي‌توان گفت همان‌طوري که نهضت اسلامي در سال 64 با سرکوب رژيم حاکم خاموش نشد و امروز دوباره سر درآورد، در آينده نيز طبق همين الگو حرکت اسلامي مردم تونس تا حصول نتيجه مطلوب به راه خود ادامه خواهد داد.
* آقاي زارعي! عده‌اي از تحليلگران خيزش مردمي تونس را انقلاب نام نهاده‌اند و آن را با انقلاب اسلامي ايران مقايسه کرد‌ه‌اند، اما مواردي وجود دارد که در اين تحليل شک ايجاد مي‌کند مثلا اينکه اين خيزش از فقدان يک رهبر ايدئولوژيست، بسيج‌گرا و مدير و مدبر براي هدايت رنج مي‌برد و شايد دليل اين وقفه‌هايي که شما به آن اشاره کرديد نيز همين باشد. در اين راستا نظر شما راجع به مقايسه‌اي که از اين خيزش مردمي با انقلاب اسلامي ايران مي‌کنند چيست؟
- همان‌طور که پيش از اين نيز عرض کردم، جنبش مردمي تونس متاثر از انقلاب اسلامي ايران است و همين‌طور داراي مشترکات زيادي نيز با انقلاب ماست که طيفي از اهداف و روش‌ها را شامل مي‌شود. البته وجوه افتراقي هم وجود دارد که از نمونه آن مي‌توان به رهبري اين دو جريان اشاره کرد. چنانچه مردم تونس به پا خاستند اما نتوانستند رهبر خود را پيدا کنند و از طرفي شاخص‌ترين رهبر مخالفين يعني آقاي راشد ‌القنوشي تحرک محدودي از خود نشان داد. ديگر شخصيت‌هاي مذهبي هم که انتظار مي‌رفت رهبري اين جريان را به عهده بگيرند، تقريبا منفعلانه عمل کردند.
براين اساس ممکن است از حيث انتقال اين جريان از نهضت به انقلاب و از انقلاب به جايگزيني يک نظام سياسي در تونس شاهد يک تاخير باشيم. در حالي که در انقلاب اسلامي ايران با توجه به اينکه يک رهبري جامع‌الشرايط هدايت جريان مردمي را به عهده داشت، فاصله انتقال نهضت به انقلاب و همين‌طور تحقق يک نظام سياسي کوتاه بود.
اما اين نکته که ذکر شد در نهايت مي‌تواند حرکت مردم تونس را با کندي مواجه کند ولي اين احتمال که مانعي براي تحقق پيروزي براي آن باشد منتفي است.
* يکي ديگر از مشترکات تاريخي بين انقلاب اسلامي ايران و نهضت تونسي‌ها بلايي بود که غربي‌ها بر سر دست‌نشانده خود آوردند چنانکه آمريکا شاه را به اميد برقراري ارتباط با حکومت جديد ايران طرد کرد و البته بن علي هم به همين اميد از سوي غربي‌ها طرد شد. اما ايران به دليل هوشياري رهبري از نفوذ مجدد غرب مصون ماند. حالا به نظر شما تونسي‌ها با اين تهديد چگونه مواجه خواهند شد؟
- قطعا قدرتهاي غربي به‌واسطه زائده‌هاي منطقه‌اي خود مثل مصر و عربستان در جهت کنترل جنبش تونس و انحراف آن هستند و تمام ابزارهاي خود را نيز براي تحقق اين مهم به کار گرفته‌اند. از نظر غربي‌‌ها اگر جنبش تونسي‌ها به نتيجه برسد، مي‌تواند سرآغاز پيروزي جنبش‌هاي اسلامي در ساير کشورهاي عربي و آفريقايي باشد. اما اينکه اين اقدامات تا چه حد با موفقيت همراه خواهد بود بستگي به عملکرد مردم تونس و رهبران مذهبي اين کشور خواهد داشت.
طبق شواهد اگر غربي‌ها در برهه زماني فعلي بتوانند نهضت تونس را مهار کنند، در درازمدت از انجام چنين کاري ناتوان خواهند بود چنان‌که همين امروز هم موج اين نهضت پايه‌هاي حکومت‌هاي غير دموکراتيک و محافظه‌کار منطقه را به لرزه درآورده است. تا آنجا که در يمن ادامه حاکميت علي عبدالله صالح به چالش کشيده شده است، همين طور خاندان مبارک و آل سعود هم در خطر سقوط به سر مي‌برند. لذا به همين دليل هم هست که آقاي اوباما در پيامي که از طريق کلينتون به کشورهاي عربي فرستاد، تاکيد کرد که رهبران اين کشورها براي در امان ماندن از بلايي که بر سر تونس آمد بايد دست به اصلاحات جدي در ساختار حکومتهاي خود بزنند. البته در اينکه رژيم‌هاي فرسوده‌اي مثل عربستان، اردن و مصر بتوانند از چنين رهنمودهايي استفاده کنند ابهام جدي وجود دارد کمااينکه کارتر هم در سال 56 مشابه همين رهنمود را به شاه داد و او هم براساس اين توصيه به اصلاحات محدودي از قبيل برکناري جمشيد آموزگار دست زد. يا اينکه برخي سران حکومتي را با اتهام فساد بازداشت يا برکنار کرد. اما اين اقدامات شبه واکسيناسيون قادر به مداواي بيماري مزمن رژيم پهلوي نبود چنانکه اين بيماري بيشتر امروز در دولت‌هاي عربي نيز مشاهده مي‌شود.
* شما در مصاحبه‌اي که پيش‌تر با يالثارات داشتيد، تاکيد کرديد که آمريکا تا سالها از انجام جنگ فرامنطقه‌اي ناتوان است و بر همين اساس هم به ايجاد نزاع‌هاي قومي و مذهبي در منطقه روي‌ مي‌آورد و مصاديق آن را تقسيم به افغانستان پشتو و غير پشتو، ناآرامي در يمن و عربستان و همين‌طور خطر جنگ داخلي در لبنان و اختلافات بين قبايل شيعه و سني در عراق ذکر کرديد. آيا روشن شدن شعله نهضت مردم تونس تاثيري در اين سياست‌ آمريکايي‌ها خواهد داشت؟
- مساله حمله به ايران از سوي آمريکا يا حتي اسرائيل منتفي است و اسرائيلي‌ها به صراحت به ضررهاي چنين تهاجمي اذعان دارند. لذا جهت‌گيري تلاش آمريکايي‌ها مثل گذشته به سمت اختلاف‌افکني‌هاي مذهبي است. نمونه بارز و عيني آن شرايط فعلي سودان است که با توسل به قطعنامه‌هاي سازمان ملل دست به کار شده‌اند. همين طور در لبنان نيز قطعنامه‌هاي 1701 و 1559 دستاويز آمريکايي‌ها قرار گرفته است و بر همين اساس هم اوباما پس از همه‌پرسي جنوب سودان با خوشحالي اعلام کرد که آنچه در سودان رخ داد نسخه‌اي بود که بايد در کشورهاي ديگر هم انجام شود و حاکمان ديگر کشورها هم مثل آقاي عمرالبشير بايد به چنين رويه‌اي تن دهند.
لذا با قاطعيت مي‌توان گفت راهبرد آمريکايي‌ها در مورد خاورميانه‌ ايجاد شکاف‌هاي قومي است که اين مهم را با اتکا به روش‌هاي حقوقي، ديپلماتيک و اقتصادي انجام مي‌دهند.
* آقاي زارعي! نهضت تونسي‌ها و فرار بن علي و به دنبال آن ناآرامي در اردن و مصر باعث شد تا نتانياهو هفته گذشته براي بررسي دقيق اوضاع، کابينه‌اش را براي جلسه اضطراري فرا بخواند. تحليل شما در مورد تاثير جنبش تونسي‌ها بر اسرائيل چيست؟
- اسرائيلي‌ها هنوز شيريني تجزيه جنوب سودان را هضم نکرده‌ بودند که وقايع تونس رخ داد. و همانطور که گفتيم قصد آمريکا و اسرائيل ايجاد امواج استقلال‌خواهي در کشورهاي عربي - اسلامي و سوار شدن بر اين موج قومي براي به حاشيه راندن اسلامخواهان است که نقطه آغاز آن جدايي جنوب سودان بود.
برآيند اين راهبرد آمريکايي - اسرائيلي تغيير شرايط خاورميانه از سقوط دولت‌هاي غير دموکراتيک و سکولار عرب و جايگزيني دولتهاي اسلامي به جاي آن به سوي تجزيه دولتهاي بزرگ عربي به دولتهاي کوچک‌تر است؛ اما در حالي که هنوز شمارش آرا در 10 ايالت جنوبي سودان ادامه داشت وقايع تونس به وقوع پيوست که يک زنجيره رويدادها از تظاهرات گسترده در صنعا پايتخت يمن تا فعال شدن جنبش‌هاي اسلامي مصر آغاز شد.
بر همين اساس اسرائيلي‌ها بسيار نگران شدند چرا که اساس قدرت آنها در خاورميانه رژيم‌هاي محافظه‌کار عرب هستند که در پنهان و آشکار با اسرائيلي‌ها هم‌پيمان هستند و يک مانع بزرگ بر سر راه جنبش‌هاي اسلامي به شمار مي‌روند. در صورت سقوط اين رژيم‌ها حيات سياسي اسرائيل به طور جدي به خطر مي‌افتد که طبيعتا صهيونيست‌ها براي توقف اين روند همه امکانات خود را به صحنه مي‌آورند.
* آقاي زارعي! بخشي از اصل 154 قانون اساسي ما به حمايت از جنبش‌هاي آزاديبخش تاکيد دارد و در واقع اين مساله بخشي از منافع ملي ايران محسوب مي‌شود. به نظر شما ايران چطور مي‌تواند از وقايع تونس در جهت اعاده منافع ملي خود بهره‌برداري کند؟
- اين مساله غيرقابل انکار است که در خاورميانه و حتي کل جهان جنبش‌هاي آزاديخواه و استقلال‌خواه از قدرتهاي استکباري با محوريت انقلاب اسلامي ايران به حيات و پيشرفت خود ادامه مي‌دهند. براين اساس پيروزي چنين جنبش‌هايي موجب افزايش اقتدار جمهوري اسلامي ايران خواهد شد که به باز شدن فضاي تنفسي ما در فرامنطقه خواهد انجاميد. بنابراين ما چه حمايت علني و رسمي از اين جنبش‌ها داشته‌ باشيم و چه نداشته باشيم در پيشگاه قدرتهاي استکبار و وابستگان آنها متهم به عامليت تحريک توده‌ها براي تحقق انقلاب‌هايي مشابه انقلاب اسلامي ايران هستيم. لذا سکوت ما باري را از روي جمهوري اسلامي برنداشته و معادله‌اي را به نفع ما تغيير نخواهد داد. بلکه محافظه‌کاري ما ممکن است در نزد قدرت‌هاي استکباري به ترس تعبير شود که نتيجه آن افزايش فشار از سوي آنها خواهد بود تا اين سکوت و انفعال تا حد امکان ادامه داشته باشد.
بنده به عنوان کارشناس خاورميانه معتقدم ايران همان‌طوري که در ذهن قدرت‌هاي استکباري به عنوان سلسله‌جنبان جنبش‌هاي آزاديخواه مطرح هستيم، همان‌طور هم با صراحت و آشکارا از اين جنبش‌ها حمايت مي‌کنيم و اين حمايت‌هاي سياسي، فرهنگي و رسانه‌اي هم به هيچ وجه دخالت در امور ساير کشورها محسوب نمي‌شود؛ چرا که اگر نام اين کار دخالت باشد بايد گفت نظير چنين دخالتي هر روز و هر ساعت و هر دقيقه توسط رسانه‌هاي آمريکايي، سعودي و مصري و غيره عليه جنبش‌هاي اسلامگرا و در حمايت از دولتهاي مرتجع و گروههاي انتحاري عليه مسلمانان در حال انجام است.
لذا حمايت آشکار از چنين جنبش‌هايي راهبردي درست درجهت اعاده منافع ملي ما خوهد بود.








محمد صادق كوشكي: عرصه عمل هيچ گاه براي حزب الله تنگ نخواهد شد

وقتي سعد حريري با اطمينان از عدم وجود رقيب براي خود شرط و شروط تعيين مي كرد گمان نمي برد كه با ابتكار عمل حزب الله شروطش نقش بر آب شود. شروطي كه مطابق آن بايد بيروت به عنوان شهر بدون سلاح تلقي مي گرديد و حزب‌الله به عدم استفاده از سلاح در داخل لبنان تعهد مي داد! همچنين خلع سلاح فلسطيني‌ها در خارج از اردوگاه‌هاي آوارگان نيز جزء همين شروط بود.
در ادامه آن مي بايست احكام بازداشت عليه تيم امنيتي و سياسي و حقوقي حريري لغو مي گرديد و پرونده شاهدان دروغين به دادگاه عادي ارجاع مي شد.
همچنين رخنه در سازمان اطلاعات لبنان كه بر اساس آن "وسام الحسن " نماينده حريري به عنوان مديركل اين سازمان منصوب مي شد که از ديگر اهداف حريري بود.
ضمن اينكه در اين شروط حريري ابقاي خود و هم‌پيمانان مسيحي‌اش به ويژه حزب الكتائب را نيز مد نظر داشت . همه اينها درحالي بود كه وي ادعا داشت موضع وي در رد دادگاه حريري و حكم اوليه آن مي‌تواند جلوي فتنه و بروز جنگ احتمالي داخلي را در لبنان بگيرد.
اما درست در آستانه ديدار قريب الوقوع سعد حريري با باراك اوباما كه گفته مي‌شد براي جلب حمايت مجدد واشنگتن از دادگاه بين‌المللي رفيق حريري صورت مي‌گيرد؛ و پس از آنكه سه‌شنبه شب (11 ژانويه) عربستان و سوريه (در پي فشار آمريكا) اعلام كردند كه مذاكرات آنان براي حل مشكل لبنان شكست خورد، لبنان وارد مرحله‌اي جديد از بحران شد و در پي آن وزراي مخالف دولت لبنان در مقر فراكسيون تغيير و اصلاح گردهم آمدند و پس از اين جلسه، استعفاي خود را رسما اعلام كردند و دولت لبنان از اكثريت خارج و از رسميت افتاد.
در اين رابطه جبران باسيل، فادي عبود، محمد جواد خليفه، علي الشامي، محمد فنيش، يوسف سعاده، ابراهيم دده يان، شربل نحاس، حسين الحاج حسن و علي عبدالله وزرايي بودند كه استعفا كردند و با اين استعفا دولت سعد الحريري را از اكثريت خارج كردند.
بسياري از كارشناسان معتقدند كه حريري با سفر به آمريكا براي ديدار با اوباما، در حقيقت به خواست آمريكا تمكين كرد تا دادگاه حريري همچنان به راه خود كه متهم كردن حزب‌الله لبنان به ترور حريري با هدف ايجاد فتنه و تفرقه در لبنان است، ادامه دهد.
همه اينها مسائلي بود كه يالثارات براي واكاوي آْن به گفت و گو با محمد صادق كوشكي كارشناس مسائل سياسي و خاورميانه پرداخت كه نتيجه آن را در ادامه مي خوانيد:

*آقاي كوشكي، تحليل شما از ابتكار عمل حزب الله براي ائتلاف با جريان 8 مارس در ساقط كردن دولت حريري چيست؟
باز کردن پرونده‌اي به نام ترور رفيق‌حريري با اين هدف انجام شد که حزب‌الله به عنوان متهم اصلي آن مطرح شود و پس از محاکمه در يک دادگاه بين‌المللي به عنوان محکوم به افکار عمومي جهان معرفي شود. و زمينه‌اي فراهم شود تا دولت لبنان از دولتهاي خارجي براي حضور در لبنان و نابودي گروهي تروريستي(!) به نام حزب‌الله استمداد بطلبد.
لذا با اجراي همين سناريو بود که دولت سينيوره در سال 2005 زمينه اخراج سوريه از خاک لبنان را ايجاد کرد و 4 نفر از فرماندهان ارتش لبنان که نسبت به حمايت از مقاومت اسلامي در لبنان ديدگاه مساعدي داشتند نيز مدتها در زندان به سر مي‌بردند. حال آنکه بعدها دادگاه راي اول خود راجع به دخالت سوريه در ترور رفيق حريري را پس گرفت و آن 4 فرمانده نيز آزاد شدند.
گفتني است بخش زيادي از هزينه‌هاي اين دادگاه را آمريکا تامين کرده است. و طبق اعلام سيد حسن نصرالله ماموران حزب‌الله براي اثبات عدم کارايي اين دادگاه به آن نفوذ کردند و ماموران تحقيق آن را با چند هزار دلار خريداري کردند! و اين نکته‌اي بود که سيد حسن نصرالله با استناد به آن در سخنراني عاشوراي امسال عنوان کرده. دادگاهي که با چند هزار دلار مي‌توان اسناد و مدارک موجود را از آن خارج کرد چطور براي ادامه روند دادرسي در مورد پرونده رفيق‌حريري مي‌تواند مورد اعتماد باشد؟ و نکته جالب‌تر اينکه وقتي کيفرخواست اين دادگاه طبق اعلام دادستان به شکل مهر و موم شده به قاضي تحقيق ارائه شده بود، دو روز قبل از آن مطبوعات اسرائيلي بخشهاي مهمي از اين کيفرخواست را منتشر کرده بودند! و جالب‌تر اينکه با وجود اعلام محرمانه بودن کيفرخواست بلافاصله بعد از تحويل آن به قاضي تحقيق اوباما از متن اين کيفرخواست حمايت کرد!
اين مستندات به علاوه افشاگري چند ماه گذشته سيد حسن نصرالله مبني بر انجام عمليات مستمر هواپيماهاي شناسايي رژيم صهيونيستي براي کنترل مسير حرکت رفيق‌حريري شائبه‌اي در اينکه قاتل اصلي رفيق‌حريري چه کسي است باقي نمي‌گذارد.
اما نکته اصلي اينجاست مخالفين حزب‌الله، مخصوصا جناح 14 مارس که عقبه آن متصل به آمريکا، عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي است.دادگاه حقيقت‌ياب ترور حقيقي را بهانه‌اي قرار داده بودند تا حزب‌الله را در انزواي سياسي قرار دهند.
در اين بين حزب‌الله از طريق سوريه با عربستان وارد مذاکره شد تا روند کار را تغيير دهد اما درست زماني که مذاکرات سوريه و عربستان در حال نزديک شدن به نتيجه بود، سعد حريري به همه چيز پشت پا زد و به آمريکا سفر کرد. در چنين شرايطي جريان 8 مارس که متحد حزب‌الله است به نتيجه مسترکي رسيدند که دولت را با استعفاري 11 وزير از رسميت خارج کنند تا سعد حريري عملا نتواند به عنوان نخست‌وزير در آمريکا به کار خود ادامه دهد و در نتيجه با دست خالي به لبنان برگردد.
حالا نکته قابل توجه اين مساله است که اکنون دولت سعد حريري سقوط کرده و او ضمن اينکه به اهداف و آرزوهاي خود نرسيد، بلکه سهم خود در قدرت را نيز واگذار کرد و جالب‌تر اينکه حزب‌الله اعلام کرده ضمن ائتلاف با وليد جنبلاط و تعدادي از نمايندگان زهله قادر خواهد بود دولت را بدون حضور جناح 14 مارس تشکيل دهد. لذا همين تهديد سياسي حزب‌الله به حدي براي مخالفان گران تمام شد که سفير آمريکا در بيروت مجبور شد شخصا به ملاقات نمايندگان زهله برود تا بتواند از اتحاد آنان با حزب‌الله جلوگيري کند.
حالا ما شاهديم که همه چيز‌ برعکس شده؛ يعني در حالي که قرار بود حزب‌الله به انزوا کشانده شود اين قدرت را پيدا کرده که دولت بدون حضور جناح 14 مارس تشکيل دهد و برعکس جناح 14 مارس به نمايندگي سعد حريري با از دست دادن متحدان سابق خود در حال رانده شدن به انزواست. شواهد اين مساله هم اقدام عربستان تنها دو روز پس از صدور کيفرخواست است که از وزير خارجه خودخواست بحث مذاکره را پايان يافته تلقي کند و از بازي خارج شود. لذا در صورت تحقق تشکيل دولت توسط حزب‌الله حلقه محاصره نيروهاي وابسته به آمريکا در لبنان تکميل مي‌شود و اين گروهها به انزواي کامل رانده خواهند شد.
* باتوجه به احتمال بالايي که در مورد موقعيت حزب‌الله براي تشکيل دولت وجود دارد به نظر شما گزينه مناسب براي جايگزيني سعد حريري چه کسي‌ مي‌تواند باشد؟
- حزب‌الله در گام اول آقاي عمر کرامي را به عنوان گزينه جايگزين سعد حريري معرفي کرده است. اين شخص از گروههاي اهل سنت است که در گذشته همکاري خوبي با مقاومت اسلامي در لبنان داشته است و از چهره‌هاي خوشنام محسوب مي‌شود.
* پيش از اين شواهد نشان مي‌‌داد که آمريکايي‌ها قصد داشتند در لبنان جنگ داخلي راه بيندازند. با اين سناريويي که شما پيش روي ما قرار داديد ظاهرا وضع آمريکا و متحدانش در لبنان اسفبار‌تر از گذشته خواهد شد. بنابراين به نظر مي‌رسد آنها دوباره به ناآرام کردن فضاي لبنان از طريق ايجاد جنگ روي بياورند. ارزيابي شما در اين مورد چيست؟
- بحث جنگ داخلي در لبنان يک پرونده بسته شده محسوب مي‌شود و نيروهاي مخالف حزب‌الله امروز به هيچ وجه ظرفيت ايجاد يک جنگ داخلي را ندارند.
دو سال پيش که جناح حريري در وضعيت بهتري قرار داشت سعي کرد يک جنگ داخلي در لبنان به راه‌ بيندازد، اما تعداد محدودي از نيروهاي حزب‌الله بدون به‌کارگيري سلاح موفق شدند تمام نيروهاي مسلح هوادار حريري را تنها در طول يک شب بازداشت و به ارتش لبنان تحويل دهند و اين يک افتضاح تاريخي براي هواداران مسلح حريري محسوب مي‌شد که حدود600 نفر از آنها توسط 10 الي 12 نفر از نيروهاي غير مسلح حزب‌الله بازداشت شدند.

* با احتمال کم براي بروز جنگ، در صورت انجام چه نتيجه‌اي از آن قابل پيش‌بيني است؟
- در صورت بروز جنگ د‌اخلي بدون شک بازنده حتمي آن مخالفان حزب‌الله خواهند بود. حزب‌الله در ادوار مختلف ازجمله جنگ 33 روزه ثابت کرده از عهده اداره اوضاع در مقابل حريف‌هاي قلدرتري مثل اسرائيل بر مي‌‌آيد. پس با همه تبعاتي که جنگ ممکن است داشته باشد به سرعت توسط حزب‌الله مهار خواهد شد.
* حمايت از حزب‌الله لبنان در رده منافع ملي ماست. ايران در اين زمينه چه کاري مي‌تواند انجام دهد تا بيشترين بهره‌برداري را در اين زمينه کرده باشد؟
- رايزني‌هايي که ايران مي‌تواند با قدرتهاي منطقه مثل ترکيه داشته باشد اوضاع را به نفع ما تغيير خواهد داد. در اين ميان باز کردن پاي بازيگران جديدي مثل قطر نيز موثر خواهد بود. چرا که يک حمايت همه‌جانبه از مقاومت اسلامي در لبنان اين پيام را به آمريکا و اسرائيل خواهد داد که در صورت خطاي استراتژيک، لبنان مي‌تواند در حکم يک باتلاق جديد براي آنها نقش‌آفريني کند.
چنانچه رايزني‌ها در اين زمينه آغاز شده است سرپرست وزارت خارجه با وزير خارجه ترکيه در حاشيه مذاکرات 1+5 ديدار کرده است و همين طور مقامات ترک در سوريه با همتايان قطري خود ديدارهايي داشته‌اند که اين درحکم يک چتر حمايتي بين‌المللي از مقاومت لبنان عمل خواهد کرد؛ ضمن اينکه توطئه اسرائيلي‌ها مبني بر اتهام به ايران در مورد سقوط دولت حريري را نيز با شکست مواجه خواهد کرد چرا که همه شاهد خواهند بود ايران در حمايت از مقاومت تنها نيست.
* و سخن پاياني؟
- در ادوار گذشته ما همواره شاهد اين مساله بوده‌ايم که هر گاه آمريکاو اسرائيل خواستند عرصه سياسي را بر حزب‌الله لبنان تنگ کنند، اين گروه با نشان دادن ابتکار عمل توانست صحنه جديد و بازتري را براي فعاليت خود رقم بزند که به استحکام هر چه بيشتر موقعيتش انجاميد. بدون ترديد توطئه دادگاه رفيق حريري هم به‌زودي تبديل به عرصه نويني از حيات سياسي حزب‌الله لبنان خواهد شد.







۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

وزارت نه! شوراي امر به معروف ونهي از منکر زير نظر رهبري تشکيل مي شود

پس از آنکه لايحه امر به معروف و نهي از منكر در 26 شهريورماه 86 به تصويب هيات دولت رسيد، و البته به دلايل نامعلوم مسکوت ماند، .پانزدهم ارديبهشت ماه سال جاري آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی با بیان اینکه مسائل اخلاقی در جامعه امروز نگران‌کننده شده است و مورد هجوم دشمنان از راههای مختلف سایت‌ها و ماهواره‌ها قرار گرفته است، علت عمده این مسئله را، نداشتن متولی خاصی برای مسائل اخلاقی در جامعه دانستند و خواستار ایجاد فوری وزارت یا موسسه امر به معروف و نهی از منکر شدند.
حضرت آیت‌الله‌العظمی مکارم شیرازی عدم رسیدگی به مسائل اخلاقی در جامعه را باعث ایجاد ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی دانستند و گفتند: اگر به مسائل اخلاقی اهمیت داده نشود باعث ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی می شود و مفاسدی مانند بی‌حجابی و زیاد شدن مواد مخدر در جامعه را در پی دارد.
ایشان تصریح کردند: وظیفه بنده این بود که بگویم و پیگیری هم می‌کنم تا ان‌شاءالله مسئولین هم این مسائل را به صورت جدی پیگیری
کنند.
دو هفته بعد از آن يعني در 24 خردادماه هم‌ آيت‌الله سيد احمد خاتمي بر اجراي اين پيشنهاد اصرار كرد و از مسئولان مربوطه خواست تا تاسيس وزارتخانه امر به معروف و نهي از منکر را در دستور کار خود قرار دهند. آيت‌الله سيداحمد خاتمي در همايش مسئولان ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر خوزستان اظهار داشت: تشکيل اين وزارتخانه در کشور امري لازم و ضروري است تا با ايجاد و راه‌اندازي آن به مسائل اخلاقي در مدارس، دانشگاهها، ادارات دولتي و رسانه‌ها رسيدگي شود.
در اين راستا و براي آخرين بار در25 شهريور 89 نماینده مردم استان آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان رهبری پیشنهاد کرد که وزارتخانه‌ امر به معروف و نهی از منکر تاسیس شود.
آیت‌الله محسن مجتهد شبستری که به عنوان ناطق قبل از دستور جلسه بعد از ظهر چهارشنبه اجلاسیه هشتم دوره چهارم خبرگان رهبری سخن می‌گفت، در بخش پایانی سخنان خود به پیشنهادات گوناگون جهت تقویت فرهنگ در جامعه اشاره کرد و ادامه داد: در کنار فرهنگ‌سازی باید اقداماتی اجرایی داشت؛ چرا که انبیاء موظف به انجام همزمان هر دو برنامه برای هدایت جامعه بودند.
در حالي كه بسياري از روحانيون و ائمه جماعات مساجد هم بارها بر لزوم تشكيل چنين وزارتخانه‌اي تاكيد كرده بودند اما آنچه از نظر قانوني مانع تشكيل اين وزارتخانه مي‌شد، بندهايي از سياست‌هاي كلي اصل 44 بود كه بر مبناي آن، اجازه گسترش دولت به‌واسطه تاسيس وزارتخانه‌هاي جديد ممنوع اعلام شده است لذا در صورت رسيدن لايحه دولت به بهارستان و با فرض تاييد تشكيل اين وزارتخانه از سوي مجلس، اين مصوبه با مخالفت شوراي نگهبان مواجه مي‌شد.
صرف نظر از موانع قانوني به نظر مي‌رسيد که وظيفه امر به معروف و نهي از منکر فراتر از اين است که به دست يک وزارتخانه سپرده شود؛ چرا که مثلا به فرض تشخيص يک منکر در رفتار رئيس‌جمهور يک وزير از کابينه وي چطور مي‌تواند او را نهي از منکر کند که بازدارنده باشد و آيا اصلا اين وابستگي بر عملکرد اين وزارتخانه تاثير سوء نخواهد گذاشت؟ برهمين مبنا بود که لايحه تشکيل وزارتخانه امر به معروف و نهي از منکر تبديل به طرحي شد که ابتدا به امضای نمایندگان روحانی رسیده و سپس با جمع‌آوری امضا از دیگر نمایندگان، نهایتا با امضای 103 نفر و با قید یک فوریت تقدیم صحن علنی جلسه چهارم خرداد ماه سال جاری شد. یک فوریت این طرح بی‎هیچ نطق مخالفی، در همان جلسه با 172 رای موافق، 12 رای مخالف و 26 رای ممتنع به تصویب رسید. رسيدگي به اين طرح در حالي توسط کميسيون‌هاي شوراها و سياست داخلي و همين‌طور کميسيون فرهنگي و حقوقي، قضايي در دست بررسي است که گفته مي‌شود ماحصل اين طرح شورايي بانام سياست‌گذاري امر به معروف و نهي از منكر است كه در 29 ماده و سه فصل وظايف آن تعريف گرديده است.

لذا پس از آنکه خبر مربوط به اين طرح منتشر شد هفته‌نامه يالثارت به منبع آن که حجت‌الاسلام طاهري و عضو کميسيون فرهنگي مجلس بود مراجعه و در مورد کم و کيف آن پرسيدو ايشان در پاسخ به اين سوال خبرنگار يالثارات گفت:
يکي از اصول جامانده قانون اساسي در اين طرح مورد پيگيري قرار گرفته است؛ چرا که در قانون اساسي يکي از واجبات دين ما يعني امر به معروف و نهي از منکر مورد توجه قرار گرفته است. از طرف ديگر از ابتداي انقلاب اسلامي تا به امروز نهادهايي که شکل گرفته‌اند مثل ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر نتوانست انتظارات مدنظر قانون اساسي را برآورده کند. بنابراين تصميم گرفته شد بعد از اين همه سال، تشکيلاتي راه‌اندازي شود که ضمانت اجرايي بيشتري داشته باشد. در اين بين برخي پيشنهاد تشکيل وزارتخانه را داده‌اند و برخي ديگر معتقدند بايد در قالب يک سازمان چنين ساز و کاري در نظر گرفته شود. چرا که تشکيل وزارتخانه با برخي برنامه‌هاي چهارم و پنجم توسعه منافات دارد.
ايشان در مورد محدوده وظايف اين سازمان توضيح داد: محدوده معروفات و منکرات در اين سازمان هم همان محدوده‌اي است که دين معين کرده و محدود به مواردي مثل عفاف و حجاب نمي‌شود. در مورد مکانيسم عملکرد بايد صبر کرد و ديد که چه نتيجه‌اي از بررسي حاصل مي‌شود. اگر بنا باشد اين سازمان روساي قوا مثل رئيس‌جمهور يا دوقوه ديگر را امر به معروف و نهي از منکر کند، بايد نهادي باشد زير نظر مستقيم مقام معظم رهبري تا به شکلي مستقيم قادر به انجام وظايف محوله باشد. به هر حال فکر مي‌کنم الان قضاوت در مورد شيوه‌هاي عملکرد زود باشد؛ چرا که بررسي‌هاي تکميلي داخل کميسيون روي آن در حال انجام است.
ايشان در ادامه سخنان خود افزود: اين طرح نياز به تکميل دارد و در اين مرحله از پيشنهادات استقبال مي‌شود لذا فکر مي‌کنم تعريف محدوده منکرات در مسايل سياسي و اقتصادي هم قابل تعريف باشد و برخي ن
هادها هم مي‌توانند در اين زمينه به عنوان نيروي کمکي اين سازمان در نظر گرفته شوند.
اما فاطمه رهبر عضو کميسيون فرهنگي ديگر نماينده مجلس بود که توضيحات مبسوط‌تري به سوالات خبرنگار يالثارت داد که در ادامه حاصل اين پرسش و پاسخ را مي‌خوانيد:

*خانم رهبر لطفا در مورد کم و کيف طرح تشکيل نهادي تخصصي براي امر به معروف و نهي از منکر توضيح بيشتري به خوانندگان يالثارات بدهيد
- طرح امر به معروف و نهي از منکر در ابتداي امسال توسط برخي از نمايندگان با قيد يک فوريت تقديم هيات رئيسه شد. در اين رابطه بنده قبل از ورود به بحث لازم است مقدمه‌اي را عرض کنم. بنده در مجلس هفتم هم حضور داشتم. در آن زمان جلسات متعددي را با اعضاي ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر برگزار کرديم. در همان مقطع آقاي زرگر به ما اطلاع دادند که لايحه‌اي در کميسيون فرهنگ دولت در دست بررسي است که موضوع آن امر به معروف و نهي از منکر است. ايشان معتقد بودند اگر بررسي اين لايحه هر چه سريع‌تر در کميسيون فرهنگي دولت به پايان برسد و به مجلس بيايد مساله امر به معروف و نهي از منکر مي‌تواند به شکل قانوني حاکم بر قوانين کشور شود. اما متاسفانه چندين سال از اين سخنان گذشت و ما طي اين سالها شاهد خروجي در اين رابطه از کميسيون فرهنگي دولت نبوديم. براين اساس، نمايندگان تصميم گرفتند طرحي براي تشکيل نهادي با نام امر به معروف و نهي از منکر به مجلس ارائه کنند. لذا اين طرح پس از ارائه همان طور که گفتم با قيد يک فوريت به تصويب رسيد. گفتني است کميسيون اصلي بررسي کننده اين طرح، کميسيون شوراها و سياست‌ داخلي است و کميسيون‌هاي فرعي بررسي کننده اين طرح دو کميسيون فرهنگي و حقوقي، قضايي است. اين طرح چند ماه پيش در کيمسيون فرهنگي مورد بحث و بررسي قرارگرفت و اشکالاتي به آن وارد شد. لذا بايد گفت چون کميسيون فرهنگي کميسيون فرعي بررسي کننده اين طرح بود نظرات خود را به هيات رئيسه ارائه نداد. تا کميسيون اصلي که همان شوراها و سياست داخلي است نظر خود را ارائه کند و ما بتوانيم با مشورت اعضاي اين کميسيون نظرات بهتري را به هيات رئيسه بدهيم.
* اگر ممکن است ما را از کليات اين طرح مطلع کنيد.
- اصل هشتم قانون اساسي در مورد امر به معروف و نهي از منکر است و در اين اصل وظايفي که بر عهده مسئولين است به طور کاملا مشخص توضيح داده شده است.
اين اصل مي‌گويد: «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‏ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند.» آيه 71 سوره توبه هم که در اين اصل به آن استناد شده مي‌فرمايد: «و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر». يعني مردان مومن وزنان مومن دوستان يکديگرند و به نيکي فرمان مي‌دهند و از کار ناشايست باز مي‌دارند. تشکيلات حاصل از اين قانون به اين شکل است که به منظور سياستگزاري‌هايي که در بخش کلان موضوع در رابطه با فريضه امر به معروف و نهي از منکر در نظر گرفته شده، گسترش اين فرهنگ در جامعه و همچنين نظارت بر کليه فعاليت‌هاي دولتي و غيردولتي و مردمي و هماهنگي بين همه دستگاهها بر عهده شورايي به نام شوراي سياستگزاري امر به معروف و نهي از منکر گذاشته است. اعضاي اين شورا شامل گروهي است که به ترتيب از 1- نماينده مقام معظم رهبري که به عنوان رياست اين شورا پيش‌بيني شده است.
2- يکي از معاونين رياست‌جمهور است که توسط خود وي تعيين مي‌شود.
3- نفر سوم يکي از معاونين قوه قضائيه است که با انتخاب رياست قوه قضائيه تعيين مي‌شود.
4- يکي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي که توسط مجلس انتخاب مي‌شود.
5- وزير ارشاد
6-رئيس سازمان صدا و سيما
و هفتمين و آخرين عضو اين شورا يکي از اعضاي حوزه علميه خواهد بود.
اينجا يک مساله را بنده بايد ميان بحث اصلي مطرح کنم و آن ايرادي بود که ما به ترکيب اين شورا داشتيم به اين مفهوم که وقتي رياست شورا يکي از منسوبين مقام معظم رهبري باشد داراي محاسن و معايبي است. محاسن اين مساله اين است که سياستگزاري‌هاي کلان از عهده سه قوه کشور خارج مي‌شود و از کم‌کاري احتمالي مصون مي‌ماند.
يکي ديگر از محاسن اين مساله اين است که رياست اين شورا فراتر از محدوده قواي سه‌گانه است و روساي قواي سه‌گانه اعمال نفوذي روي آن ندارند. اما يک عيب وجود دارد که ما در کميسيون فرهنگي به آن اشاره کرده‌ايم.
معمولا تجربه ثابت کرده است که سياستگزاري‌ها به نحو احسن انجام مي‌پذيرند. اما در مرحله اجرا وقتي کار به لايه‌هاي پايين‌تر ارجاع مي‌شود دچار نقايصي مي‌شود. مثلا در مورد عملکرد نيروي انتظامي با عناصر داراي پوشش نامناسب شاهد اين معضل بوديم. در حالي که اصل قضيه مورد تاييد همه بود؛ اما از نحوه برخورد برخي اعضاي نيروي انتظامي انتقاداتي از سوي بدنه جامعه به گوش مي‌رسيد و به تبع آن نارضايتي‌هايي را هم ميان مردم ايجاد مي‌کرد. لذا ما به اين فکر افتاديم اگر اين نقيصه در مورد شوراي امر به معروف و نهي از منکر هم اتفاق بيفتد از اين جهت که رياست آن به طور مستقيم زير نظر مقام معظم رهبري قرار دارد گله‌مندي‌ها را به اين سمت سوق خواهد داد. لذا اشکالات اينچنيني وجود دارد که نياز به کار بيشتري دارد.

* آيا از نهادهاي باتجربه در اين شورا استفاده مي‌شود؟
- براي اين شورا بايد دبيرخانه در نظر گرفته شود لذا ممکن است اين دبيرخانه همين ستاد احياي امر به معروف و نهي ازمنکر فعلي باشد. يا اينکه رئيس همين ستاد در اختيار دبيرخانه قرار بگيرد. يعني به هر حال ترکيبي از اين ستاد پيشبرد هر چه بهتر اهداف مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
* محدوده وظايف اين شورا چه خواهد بود؟
- تعيين اولويتها و مصاديق مشموليت امر به معروف و نهي از منکر. همچنين نظارت بر حسن اجراي سياست‌هاي مصوب در جامعه از وظايف اين شورا خواهد بود. اين سياستها شامل کليه فعاليت‌هاي دولتي و غير دولتي و مردمي است و به همين جهت است که نظارت بر حسن اجراي آن اهميت دارد. يکي ديگر از وظايف اين شورا در ارتباط با تبليغات و اطلاع‌رساني است که درباره وظايف اين شورا انجام مي‌پذيرد و بعد از اين موارد گزارش عملکرد اين شورا بايد خدمت مقام معظم رهبري ارسال شود که اين هم يکي ديگر از وظايف اين شورا خواهد بود. از ديگر پيش‌فرض‌هاي طرح شوراي امر به معروف و نهي از منکر اين است که مصوبات شورا، بايد به امضاي رياست آن برسد. لذا همين وظيفه مي‌تواند يکي از کارهايي باشد که بر عهده ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر به عنوان دبيرخانه يا جزئي از آن قرار گيرد.
برنامه‌ريزي براي جلب مشارکت‌هاي مردمي هم از وظايفي است که براي شوراي امر به معروف و نهي از منکر پيش‌بيني شده است و دستگاهها و رسانه‌ها هم براي ترويج امر به معروف و نهي از منکر و پيشگيري از منکر فعال شوند.
در اين راستا بايد راهبردهاي آموزشي در کشور شکل بگيرد؛چرا که ما با سطوح مختلف جامعه رو به رو هستيم که بايد با اين موضوع درگير شوند و در نهايت اينکه بايد ارزيابي لازم از عملکرد دستگاهها و گروههاي مختلف درگير فريضه امر به معروف و نهي از منکر انجام پذيرد.
* محدوده تاثيرگذاري شوراي امر به معروف و نهي از منکر چگونه تعيين مي‌شود؟
- چيزي که در قانون پيش‌بيني شده اين است که در درجه اول شئون و حدود اسلامي بايد رعايت شود و همين‌طور عفت عمومي از شاخص‌هايي است که مدنظر است. همچنين امر به معروف ونهي از منکر در محدوده خانواده نيز پيش‌بيني شده. از ديگر موارد، وزه امنيت اجتماعي است که در دستور کار قراردارد. همين‌طور مواردي مثل گرانفروشي و کم‌فروشي، بهداشت محيط و محيط زيست نيز در ادامه آن قرار دارد. مصاديق حقوق شهروندي و مباحثي مثل رباخواري، رشوه‌خواري، اموال عمومي و مواردي مثل روزه‌خواري در ملا‌ء‌ عام از محدوده‌هاي ورود شوراي امر به معروف و نهي از منکر است.
لذا اين مواردي بود که بيشتر در حوزه مردمي قابل بحث است و موارد مربوط به دولت نيز شامل مفاسد اداري، مالي و نظم و انضباط و شئون اداري است. رعايت وجدان کاري و حفظ و حراست از بيت‌المال، پرهيز از تجملگرايي، حفظ حقوق ارباب رجوع و موضوع رشوه‌خواري هم از مصاديقي است که در حوزه مربوط به دولت مورد توجه قرار مي‌گيرد. لذا امر به معروف و نهي از منکر در اين موارد شامل دعوت به خير و نهي از منکر و نقد علني و غيرعلني خواهد بود.

* اينجا يک سوال مطرح است! شوراي امر به معروف و نهي از منکر خود مي‌خواهد وظيفه اين کار را نسبت به مردم و دولت بر عهده بگيرد و يا اينکه دو طرف را نسبت به اين وظيفه ديني ترغيب کند؟
- اين دقيقا همان مساله‌اي است که در کميسيون فرهنگي هم به آن اشاره شده است. براين اساس ما مطرح کرديم که پس از انقلاب اسلامي شوراهاي زيادي تشکيل شدند و اين شوراها تاثير خيلي زيادي در مسايل امر به معروف و نهي از منکر نداشتند.
لذا کميسون فرهنگي پيشنهاد داد براي کاربردي کردن مصوبات شوراي امر به معروف و نهي از منکر بايد يک ساز و کاري پيش‌بيني شود که شورا قدرت اجرايي داشته باشد.
حال آنکه در طرح اوليه عنوان شده بود شوراي امر به معروف و نهي از منکر مصوبات خود را پيشنهاد بدهد در حالي که اين يکي از بزرگترين ضعف‌هاي اين طرح بود. چرا که تنها صرف پيشنهاد، تضميني براي اجراي مصوبات نخواهد بود و به همين جهت کميسيون فرهنگي از اين مساله بيم داشت که اگر قرار باشد شورا با اين تعريف شروع به کار کند، تاثيرگذاري اندکي داشته باشد.
به همين منظور هم در حال انجام کار مشترکي با کميسيون شوراها و سياست داخلي هستيم که خروجي آن يک نهاد باقدرت اجرايي لازم و کافي باشد.

*تعريفي که از امر به معروف و نهي از منکر وجود دارد صرفا جنبه تذکر دارد لذا شوراي امر به معروف و نهي از منکر با چه مکانيسمي مي‌خواهد به قواي سه‌گانه در قبال منکرات احتمالي تذکر بدهد؟ حال آنکه الان ما ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر را داريم؟!
- ساز و کار پيش‌بيني شده در طرح فعلي ضعيف است و تشکيلات در نظر گرفته شده هم چيزي فراتر از آنچه در ستاد امر به معروف و نهي از منکر مشاهده مي‌کنيم نيست و لذا توانايي تاثيرگذاري بر دستگاههاي اجرايي را ندارد. بنابراين پيشنهاد تغيير ساز و کار اين سازمان را داده‌ايم و بايد منتظر باشيم تا ببينيم چه نتيجه‌اي در برخواهد داشت و ما هم در کميسيون فرهنگي بر همين عقيده هستيم که صرف تغيير نام از ستاد احيا به شورا نمي‌تواند تاثيرگذار و موثر باشد و معضل ديگر اين است که اعضاي شورا به دليل مشغله زياد ممکن است در سال يک بار هم دور يکديگر جمع نشوند.
* سوالي که پيش مي‌آيد اين است که وقتي شورا يک منکر به فرض سياسي را در يکي از قوا تشخيص داد و به آن قوه تذکر داد، چه تضميني وجود دارد به فرض يك دستگاه اجرايي آن منکر را گردن بگيرد؟
- هنگام تصويب مصوبات شورا يک نماينده از قوه قضائيه همواره در جلسه حاضر است و در صورت تشخيص منکري از جنس سياسي يا اقتصادي ضمن ارجاع آن براي رسيدگي به قوه قضائيه براي تشکيل پرونده، مسايل امر به معروف و نهي از منکر آن هم پيگيري مي‌شود.
ضمن اينکه صدور احکام در مورد مفاسد اقتصادي و سياسي همواره در دستور کار قوه قضائيه بوده و اين مساله جديدي نيست که ضمانت اجرايي آن بخواهد از طريق شوراي امر به معروف و نهي از منکر پيگيري شود.
لذا وظايف اين شورا انجام وظيفه قوه قضائيه که همان برخورد با مفاسد است نيست؛ بلکه وظيفه‌آن پيشگيري از وقوع منکرات به واسطه تمهيداتي است که انديشيده مي‌شود.
* به نظر شما چقدر زمان نياز است تا طرح شوراي امر به معروف و نهي ازمنکر به نتيجه برسد؟
- آخرين خبري که داريم اين است که کار بررسي در کميسيون شوراها و سياست داخلي به اتمام رسيده است. من فکر مي‌کنم باتوجه به نزديکي زمان رسيدگي به موضوع بودجه سال 90 در مجلس شوراي اسلامي، ما مي‌توانيم تا يک ماه آينده منتظر بررسي‌هاي نهايي اين طرح باشيم.
* ما خبري مبني بر اين مساله دريافت کرديم که کميسيون فرهنگي براي ارائه طرح منتظر نظر حضرت آقا مانده است در اين رابطه اطلاعاتي داريد که به ما بدهيد.
- باتوجه به حساسيت‌هايي که در ابتدا عرض کردم، قرار بر اين شد که نظر نهايي و نتيجه کميسيون شوراها خدمت مقام معظم رهبري ارسال شود و در صورت تاييد ايشان به همان شيوه کار ادامه يابد.













۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

محمد اسماعيل کوثري :خاتمي عددي نيست که براي او شرط تعيين کنيم


پنجشنبه دوم دي ماه 89 داریوش قنبری عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامي از دیدار فراکسیون متبوع خود با محمد خاتمی در یکشنبه پنجم همين ماه خبر داده بود.
اين ديدار در حالي در آستانه سالگرد حماسه نهم دي انجام شد که مردم، سال پيش از آن، تقاضاي اشد مجازات را براي خاتمي کرده بودند.
اما به هر حال يکشنبه شب پنجم دي ماه دفتر خاتمی واقع در خیابان یاسر محل اين ديدار بود که در آن طرفین به بررسی شرایط سیاسی کشور و وضعیت در شرایط کنونی پرداختند.
با آنکه تا کنون جزئيات اين ديدار انتشار نيافته اما پايگاه فراکسيون اقليت مجلس اعلام کرد در اين ديدار سه ساعته موضوعات مختلفی توسط خاتمي به اين شرح مطرح شده است:
او کف خواسته اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات آتی را؛ آزادی زندانیان و ایجاد فضای آزاد برای همه احزاب و گروه ها و رفع محدودیت های نا بجا، اعلام کرد.
خاتمي با اشاره به انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی گفت: "بخش قابل توجهی از زندانیان سیاسی که منتقد و معترض به وضعیت موجود بودند و حتی اگر اشتباهی داشتند حق نبود که بازداشت و محکوم شوند. چرا با خانواده های زندانیان که متقاضی حقوق مسلم شرعی و قانونی زندانیان‌شان هستند برخورد ناروا مي‌شود؟"
خاتمي سخنش در اين جلسه را چنين ادامه داد: "من نمی گویم که برخی عمدا بنای نادیده گرفتن رای و اراده مردم را دارند و یا می خواهند در انتخابات تقلب شود، اگر چه صاحبان این تفکر کم نیستند، بلکه می گویم باید آنچه که متناسب با خواست و اراده مردم است و با روح قانون اساسی هماهنگی دارد مبنای کار قرار گیرد تا مردم با آزادی و امنیت در عرصه حضور یابند."
وی با اشاره به مسئله انتخابات افزود:" اگر این شرایط محقق شد تصمیم می گیریم که چگونه عمل کنیم. اما با توجه به روندی که هم اینک حاکم است به نظر می رسد شرایط در آینده سخت تر و راه ها بسته تر و محدودیت‌ها گسترده تر خواهد شد."
وشايد بتوان گفت اين آخرين بخش حرفهاي خاتمي بوده است:" خیال نکنند با حذف جریان منتقد و معترض اما پایبند به چارچوب موازین قانونی ودینی به نفع انقلاب کار می کنند."
امابازتاب اين شرط گذاري چنان موجي ايجاد کرد که تقريبا هيچ کدام از اعضاي فراکسيون اقليت حاضر نشدند حضور در اين جلسه را گردن بگيرند! تاجايي که پس از سوال کيهان از ايشان، هر کدام واکنش جالبي نشان مي‌دهند که خواندني است:
جهانبخش امینی: عضو اقلیت هستم ولی اصلا در جلساتی که با حضور خاتمی و دیگر سران فتنه برگزار شود شرکت نمی کنم. من فقط تا روز انتخابات با آنها بودم.
یوسف نژاد: من در جلسه دیدار با خاتمی نبودم.
نادر قاضی پور : مگر من بیکارم که با خاتمی دیدار کنم؟ اقلیتی نیستم.
خباز: در دیدار با خاتمی نبودم نه قبلش نه بعدش!
نصرالله ترابی: حالا بودم یا نبودم! نمی خواهم صحبت کنم.
محمد مهدی شهریاری (نماینده بجنورد): حالا رفتم یا نرفتم به شما چه مربوط است؟
خبرنگار: چرا به دیدار خاتمی رفتید؟
شهریاری: شما کی هستید که این را از من می‌پرسید؟
خبرنگار: من خبرنگارم.
شهریاری: بیخود کردید. (تلفن را قطع می کند.)
طاهرخانی: الان نمی توانم صحبت کنم.
موقع انتشار اين گزارش 18 روز از گردهمايي اقليتها و تبعاتش مي گذرد. اما تعيين شروط در آن ميهماني کوچک توسط خاتمي و ادامه حرفهاي سابقش در آستانه روز نهم دي آنقدر جالب بود که يالثارات را برآن داشت در اين باره به گفت‌وگو با محمد اسماعيل کوثري بنشيند:
* آقاي کوثري! يکي از سه نفري که مردم در روز نهم دي به دليل خيانت به نظام و انقلاب براي او مجازات اعدام خواستند محمد خاتمي بود. حالا چه اتفاقي افتاده که وي صحبت از بازگشت به نظام آن هم ژست‌طلبکارانه و تعيين شرط و شروط مي‌کند؟
- شخصي را به ده راه نمي‌دادند سراغ خانه کدخدا را مي‌گرفت. لذا قضيه خاتمي هم شامل همين ضرب‌المثل است! در حالي که ملت از وي ابراز تنفر مي‌کنند او مي‌آيد وبراي نظام شرط تعيين مي‌کند! بالاخره در فهرست سران فتنه نام ايشان هم موجود است و تکليف وي در دادگاه و در جايگاه متهم مشخص خواهد شد و تا قبل از اينکه اين اتفاق نيفتد گزينه ديگري پيش روي خاتمي وجود ندارد.
لذا برنامه‌اي که وي در ذهن خود مبني بر ناديده گرفتن جنايات سال 88 و موجه نشان دادن چهره خودش پرورانده، محال به نظر مي‌رسد، چه برسد به اينکه وي بخواهد به صورت يک فعال سياسي به فرض، خود را براي انتخابات آتي آماده کند!
* به نظر شما با اين نفرت عمومي که از جريان فتنه و سران آن وجود دارد، اين اعتماد به نفس کاذب خاتمي از کجا نشئت مي‌گيرد؟
- اين مساله را نه مي‌توان اعتماد به نفس ناميد و نه جرئت و جسارت! اينها اگر جرئت و جسارت داشتند، آن وقتي که حضرت امام(ره) اولويت امر را دفاع مقدس و حضور در جبهه تعيين کرده بود، در جبهه حضور پيدا مي‌کردند. لذا اين جسارت جداي از معناي واقعي و اصلي آن است و بايد آن را به گستاخي تعبير و تفسير کرد.
و اين گستاخي و اعتماد به نفس کاذب هم منشاء خارجي دارد. بالاخره رهبران خارجي فتنه با روشن نگه‌داشتن آتش فتنه در داخل اميدوارند و به چنين اشخاصي ماموريت مي‌دهند و آنها را شارژ مي‌کنند. اين عده هم از رأفت نظام جمهوري اسلامي که سياست خود را مبني بر جذب حداکثري و دفع حداقلي قرار داده سوءاستفاده مي‌کنند و پا را از گليم خودشان درازتر مي‌کنند.
* شايد علت تعيين شرط و شروط توسط خاتمي اين باشد که تا حالا نظام براي وي و همدستانش شرط تعيين نکرده، فکر نمي‌کنيد الان وقت مناسبي براي تعيين شرط نظام براي اين افراد باشد؟
- مساله اين است که وي عددي نيست که بخواهيم برايش شرط تعيين کنيم. لذا اين مساله بايد از راه خودش که مربوط به قوه قضائيه است دنبال شود.
* ظاهرا خاتمي در ديداري که با نمايندگان اقليت مجلس داشته‌، اين شرط و شروط را تعيين کرده است. اين در حالي است که به هر حال اين عده نمايندگان قانوني مردم در قوه مقننه هستند و از اين فرصت سوءاستفاده کرده‌اند. تکليف اين عده چيست؟
- اين عده از نمايندگاني که با خاتمي ديدار کرده‌اند بايد شناسايي شده و صلاحيت آنها توسط شوراي نگهبان مورد بازبيني دوباره قرار گيرد. آيا صلاحيت عده‌اي که با ناديده گرفتن خواسته راي دهندگان، به ديدار سران فتنه رفته و زمينه‌اي را فراهم مي‌کنند تا آنها به اقامه چنين گستاخي بپردازند مورد تاييد است؟ لذا براي انتخابات بعدي که فرصت کوتاهي هم باقي است بايد تکليف اين افراد مشخص شود.
در اين رابطه مردم حوزه‌‌هاي انتخابي اين افراد هم بايد هوشيار باشند و اين عده را طرد کنند.

* آيا شما از جزئيات ديدار فراکسيون اقليت با خاتمي اطلاعي داريد که به خوانندگان يالثارات بدهيد؟
- ظاهرا اين عده، دو ديدار با خاتمي داشته‌اند که بايد در مورد آن اطلاع‌رساني شود و مردم را آگاه کرد. لذا بعد از اين ديدارها و اعلام شرط و شروط خاتمي، برخي نمايندگان اقليت اين طور مطرح کردند که ما با اين قصد به ديدار خاتمي رفتيم که به او بگوييم چرا در مقابل نظام ايستادگي مي‌کند.
* اگر هم چنين ادعايي از طرف فراکسيون اقليت مطرح است، به نظر شما چطور بايد صحت اين ادعا را ثابت کنند؟
- تنها راه موجود اين است که اين عده علنا از افرادي مثل خاتمي و همپيمانان او اعلام انزجار کنند.

مردم از مسئولين فرهنگي شکايت کنند،مجلس تا استيضاح پيش مي رود


17 مهر ماه سال جاري نمایشی با عنوان «اتللو» به کارگردانی عاطفه تهرانی در تالار قشقایی تئاترشهر به نمايش درآمد که مبنای آن حرکات موزون بود و عده‌ای آن را در ردیف رقص‌های باله تعریف کردند. تا آنجا که مي‌توان گفت تأکید کارگردان اين تئاتربر بیان داستان اتللو در قالب رقصهاي عاشقانه بود.
اين اثر در حالي جايزه بهترين كارگرداني تئاتر را از جشنواره تئاتر فجر دريافت کرد كه بيشتر به آثار توليدي پيش از انقلاب شباهت داشت!. صحنه‌های رقص زنان، رقص زنان و مردان و رقص مردان که خلاف شرع وعرف ماست مسئله‌اي بود که در اجراي اتللو مبناي کار را تشکيل مي‌داد. اما اعتراض‌ها باعث شد تنها سه روز بعد با وجود اين که اين نمايش چند جايزه از وزارت ارشاد دريافت کرده بود 10 نفر ازعواملش توسط دادستان به دادگاه احضار شوند.
جعفری دولت‌آبادی پس از اين گفت: «امروز بايد در حوزه‌ هنر تاکيد کنيم که انقلاب ما يک انقلاب فرهنگی بوده و پاسداری از آرمان‌های فرهنگی آن حرف اول را می‌زند؛ بنابراين هنرمندان کشور بايد با تلاش، به اين آرمان بزرگ خدمت کنند. بعضا حرف‌ها يا نقل‌هايی شنيده و يا آثاری ارايه می‌شود که تاثر مومنان و افراد جامعه را به دنبال دارد. برای نمونه اخيرا تئاتری در کشور اجرا شده که ما ناچار شديم افراد را به دادسرا احضار کنيم و برای آن‌ها پرونده تشکيل دهيم.»
دادستان تهران در جمع خبرنگاران با توضيح بيشتر در اين خصوص اظهار کرد: «اين تئاتر بر اساس يک نوشته‌ خارجی در حال اجرا بوده و در سايت‌های خبری نيز انعکاس يافته است و موضوع آن مسائل اجتماعی بوده که رفتار بازيگران در تئاتر کاملا اشکال داشته است.»
وی با اعلام اين‌که « اين پرونده در يکی از شعب دادسرای مرکز مفتوح شده است» اظهار کرد: «افراد در دو سه روز گذشته در دادسرا حاضر شدند و از آن‌ها تحقيقات به عمل آمد.»
اما تنها سه ماه و پنج روز پس از جريحه‌دار شدن احساسات عمومي به واسطه اجراي تئاتر «اتللو» و برخورد قضايي با ‌آن، تئاتر ديگري به مراتب با ماهيت بدتري از نمايش قبلي از 15 دي ماه در تئاتر شهر در حال اجراست.
«هدا گابلر» نام نمايشي است كه به نويسندگي و كارگرداني «وحيد رهباني» به محلي براي ترويج اباحه‌گري، ابتذال و عادي‌سازي چند شوهري، اختلاط زن و مرد و استفاده از نمادهاي يك فرقه انحرافي موسوم به «بردگي جنسي و فراماسونري» و ديگر اقدامات ضدارزشي تبديل شده است.
بر اساس گزارش سرويس هنري فارس، نمايش مذكور كه مبتني بر فلسفه نيست‌انگاري غربي است و هيچ نسبتي با آموزه‌هاي ملي و مذهبي ما ندارد، پيش از اين در بيست‌وهفتمين جشواره بين‌المللي تئاتر فجر و نيز براي اهالي رسانه به صورت اختصاصي به نمايش گذاشته شده بود.
در يكي از بخش‌هاي اين تئاتر شخصيت زن نمايش توسط زنجيري از سوي معشوقه خود كشيده مي‌شود كه اين تصوير نماد فرقه انحرافي بردگي جنسي است.
عمده موضوع اين نمايش حول شخصيت يك زن خودخواه و هوسران و مطلقه استوار شده كه هم اكنون با اينكه شوهر دارد با يك قاضي بي‌قيد نيز دوست بوده و با وي رابطه دارد.
در ادامه اين نمايش كه مبتني بر نگره توهم‌افكن و سياه‌آلود نويسنده نروژي آن يعني «هنريك ايبسن» است، زن هوسران همواره به دنبال اجيركردن عشق مردان براي خود بوده و به راحتي با دوستش - شخصيت قاضي- رابطه نامشروع دارد، اگرچه اين رفتار در منظومه تفكرات غرب طبيعي به نظر مي‌رسد.
عادي‌سازي شرب خمر و حالات مستي پس از آن به صورت تلويحي با پوشش خوردن آب پرتقال و نيز برقراري رابطه نامشروع به صورت علني و آشكار از ديگر نكاتي است كه در اين نمايش مبتذل ديده مي‌شود و گفته قاضي اين نمايش مبني بر اينكه «من دوست دارم هميشه نفر سوم باشم» مويد اباحه‌گري جنسي در اين به اصطلاح نمايشنامه است.
به هر حال نمايش مبتذل و متاثر از فلسفه نيست‌انگار «هدا گابلر» با بازي نسيم ادبي، احمد ساعتچيان، مهدي بجستاني، رضا مولايي، شيوا ابراهيمي، روح‌الله حق‌گو لسان و ندا حاجي‌بابايي براي عموم در حال اجراست كه نشان مي‌دهد گويا نه وزارت ارشاد گوش شنوايي براي تذکرات مردم و نمايندگان مجلس دارد و نه قصدي براي پايان دادن به اين وضعيت! شايد زباني که دادستان با آن سخن مي گويد فعلا تنها راه پيشرو براي پايان دادن به اين اوضاع باشد . آنچه گفته شد براي دست اندرکاران هفته‌نامه يالثارات موضوع مهمي بود که باعث شد در آخرين لحظات، گزارش مربوط به مراحل اجرايي طرح امر به معروف و نهي از منکر را از صفحه گفتگو حذف کنند و به اين مورد اسف‌بار بپردازند. لذا در اين راستا ابتدا به گفتگو با يکي از روحانيون پيگير مجلس دراين زمينه يعني محمدتقي رهبر و سپس به گفتگو با آيت‌الله نمازي امام جمعه کاشان پرداختيم تا ضمن درخواست اطلاع‌رساني به مراجع عظام،
از ايشان به چاره‌جويي در اين رابطه بپردازيم.
*آقاي رهبر گزارش يالثارات را دريافت کرديد در اين رابطه چه نظري داريد؟
-حدود يک ماه و اندي قبل که وزير ارشاد به مجلس فراخوانده شد، در مورد وقايع رخ داده در نمايش اتللو تئاتر شهر از وي سوال شد و به ايشان تذکر داده شد که شما به عنوان مسئول فرهنگي کشور بايد پاسخگو باشيد! اما متاسفانه بازهم باتوجه به گزارشي که شما به ما ارائه داديد شاهد نوعي اوباشگري و بي‌بند و باري و اباحه‌گري در عرصه هنر و تئاتر هستيم.
اين در حالي است که اين موارد مزيد بر وقايعي است که در نمايشگاهها و اماکن مختلف رخ داده و مي‌دهد و اين حاکي از عدم واکنش مناسب و سريع مسئولين است.
به نظر من بايد يک نسخه از اين گزارش به شخص وزير و يک نسخه ديگر براي رسيدگي به دستگاه قضايي ارسال شود. اين بايد در تاريخ ثبت شود که چقدر مسئولين خود را به کري زدند. ما واقعا دغدغه‌اي در اين موارد نمي‌بينيم. در حالي که اين وقايع هم داراي بعد و هدف فرهنگي و هم سياسي است و پرده‌هاي حيا يکي پس از ديگري دريده مي‌شود و دشمن در راستاي ادامه جنگ نرم پيش مي‌آيد.
اين يک جريان هدايت شده است که خود آقايان هم به آن اذعان دارند. من واقعا نمي‌دانم چه کار بايد کرد؟! چند وقت قبل نامه‌‌اي براي ما فرستاده بودند مبني بر اينکه مردم از دستگاههاي حکومتي مايوس شده‌اند و خودشان قصد ورود به صحنه دارند. حال سوال اينجاست اگر مردم به صحنه بيايند چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ آيا اين وظيفه دستگاههاي دولتي نيست که به اين امور رسيدگي کنند؟ چرا از اين وظيفه‌اي که خدا و نظام بر گردن آنها گذاشته است طفره مي‌روند؟
گويا حاکميت به صحبت در مورد آب و نان خلاصه شده است. ما به مقام معظم رهبري هم عرض کرديم که آب و نان مردم اهميت دارد اما مهمتر از آن دين مردم است. دستگاههاي ما ادعاي اصولگرايي مي‌کنند در حالي که تحرکي براي حفظ اصول نمي‌کنند.
*آقاي رهبر! شما مي‌فرماييد تحرکي براي حفظ اصول ندارند، اما اين چيزي که ما مي‌بينيم حکايت از تحرک آن براي محو ارزشها دارد.
- اين مساله مهمي است که نبايد به آن بي‌توجه بود و بايد از طرق مختلف فشار وارد کرد تا راهکاري پيدا شود. آقايان فکر مي‌کنند فتنه فقط به عده‌اي آشوبگر با مچ‌بند سبز ختم مي‌شود در حالي که اين اباحي‌گري‌ها از آن فتنه مدنظر آقايان خطرناک‌تر است.
* حاج‌آقا! طبق فرمايش شما تا الان چند بار وزير ارشاد براي پاسخگويي به مجلس آمده ولي فايده‌اي نداشته است؟ از طرف ديگر دادستان همان موقع جلو آمد و عوامل تئاتر مستهجن قبلي را به دادگاه کشاند. ما الان در حال گذر از اجراي مراحل مختلف بند «م» وصيتنامه حضرت امام(ره) هستيم. قوه قضائيه آخرين اميد مردم براي جلوگيري از گسترش اين مفاسد است.
- شما به بند «ميم» وصيتنامه حضرت امام اشاره کرديد. بنده چند وقت پيش مقاله‌اي در نشريه پاسدار اسلام منتشر کردم بر اين مبنا که اگر مردم مي‌بينند مسئولين بي‌توجهي مي‌کنند خود به صحنه بيايند. اما اين هم يک مساله است! با کدام ساز و کار؟ با کدام حمايت؟!مردم صدها بار تظاهرات اعتراض‌آميز کردند، صدها بيانيه صادر شد؛ اما ديديم يک مسئول با يک مصاحبه آب سردي بر احساسات مردم ريخت! خلاصه اين راه و رسم حاکميت نيست.
* بالاخره الان چه کار بايد کرد؟
- هر چند که رفتار مسئولين مايوس کننده است، اما باید باز هم به آنها فشار وارد کرد. ما تا سرحد استيضاح وزراي ذيربط پيش خواهيم رفت. الان در مجلس بحث استيضاح آقايان مسئولين فرهنگي مطرح است. اينها بايد در پيشگاه ملت پاسخگو باشند. آبروي ما در سطح جهان در خطر است! قبل از تماس شما مقاله‌اي مي‌خواندم که در آن دختران بازيگر خارجي تازه مسلمان شده که از مدعوين جشنواره «دختران آفتاب» بودند از وضعيت حجاب زنان در تهران اظهار تاسف کرده و گفته بودند با ديدن اين صحنه‌ها دل ما به درد آمد. اينکه ما نمي‌توانيم حريف عده‌اي زن بي‌بند و بار شويم چيزي نيست جز ضعف حاکميت!
* آقاي رهبر! همانطور که گفتم مردم الان در مسير اجراي بند «ميم» وصيتنامه حضرت امام حرکت مي‌کنند و اين مسير از اعتراض به نمايندگان براي پيگيري خواسته‌هاي مردمي شروع شد و پس از چند ماه ظاهرا بي‌فايده مي‌نمايد. راهکار شما در ادامه اين مسير چيست؟
- مجلس در حدود وظايف قانوني خود بيانيه‌اي با 236 امضا صادر کرد و طرح سوال از رئيس‌جمهور را در وضعيت بحران حجاب با 70 امضا ارائه کرد. چند وزير احضار شده‌اند، لذا اختيارات نمايندگان مجلس محدود است و مرحله آخر هم استيضاح خواهد بود. اما نهادهای مردمي بايد طبق نظر صاحب‌نظران فعال شوند و با تنظيم شکايت از مسببين این تئاتر پرونده اين کار را در قوه قضائيه باز کنند.
* ما پس از شما با آيت‌الله نمازي تماس حاصل خواهيم كرد شما در رابطه با اين موضوع پيامي براي ايشان نداريد؟
- ضمن ابلاغ سلام بنده با ذكر موارد قبلي از ايشان چاره‌جويي كنيد
آيت‌الله نمازي امام جمعه شهر كاشان و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم
*باسلام به محضر آيت‌الله نمازي شما گزارش يالثارات و پيام حجت‌الاسلام محمد تقي رهبر را دريافت كرديد. در رابطه با اين مسئله چه بايد كرد؟
ضمن تشکر از احساس مسئوليت دست‌اندرکاران هفته‌نامه يالثارات الحسين.
اما گزارش بخش هنري خبرگزاري فارس از اين نمايش را که به ضميمه نامه يالثارات بود مطالعه کردم، دنيايي از غم و اندوه قلب بنده را گرفت،عجبا!!!در ام القراي جهان اسلام!!!، در تهران!!!، در تئاترشهر!!!، نمايشهايي روي صحنه مي‌رود که مروج فساد و ويران کننده خانواده‌هاست؟!!!
کدام مقام مسئول به اجراي اين نمايشنامه مجوز داده است؟!!! اگر بدون مجوز درحال اجراست، چرا ادامه کار آن را تعطيل نکرده‌اند؟!!! اگر محتواي تئاتر همان است که در گزارش خبرگزاري فارس آمده است، مجريان اين برنامه از نظر شرعي فاسد و مفسد هستند و طبق قوانين کيفري بايد دستگير و محاکمه و مجازات شوند.
در ارتباط با مسئولان و مجموعه‌هاي توليد کارهاي هنري اعم از سريال، فيلم و تئاتر هدايت و ساماندهي براي ميان‌مدت و بلندمدت ضروري است لذا در اين راستا بايد يک تحول اساسي در نظام آموزشي و تخصصي دانشکده‌هاي هنر ايجاد شود وهنرمندان با الهام از اصول و آداب ارزشي توحيدي سوژه‌هاي هنري خود را ارائه نمايند.
شوراي انقلاب فرهنگي بايد سياست تعليم و تربيت هنرمندان را متناسب با نظام ارزشي انقلاب اسلامي تدوين و تصويب و به دانشکده‌هاي مربوطه ابلاغ نمايد.
براي مواردي که گروههاي هنري مي‌خواهند فيلم يا سريال يا تئاتري را تهيه کنند وزارت ارشاد و ديگر متوليان امور هنري پيشاپيش معيارها و اصول لازم الرعايه را به آنان رسما ابلاغ کنند و در صورت عدم رعايت اين اصول از دادن مجوز خودداري شود.
اگر مواردي بدون رعايت موازين قانوني که متضمن ارائه الگوهاي خلاف اخلاق و ساختارشکن در روي صحنه نمايش است اجرا شد طبق قانون بايد با متخلفان برخورد شود.
اگر مسئولان و مقامات اجرايي به وظايف خود عمل نکردند مردم به صورت مکتوب و شفاهي در اجتماعات از آنان رسيدگي و برخورد با متخلفان را مطالبه کنند.



















۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

صفارهرندي:ماموريت جريان نوظهورضد روحانيت جديد نيست


اشاره: اين مصاحبه كوتاه با آقاي صفار هرندي در حالي انجام شد كه ايشان معتقد بود در برنامه «ديروز ،امروز ،فردا« كه شب قبل از اين مصاحبه در آن حضور يافته بودند در ارتباط با موضوع اين گفتگو به اندازه كافي شرح داده‌اند و لذا بايد بيشتر به جاي حرف زدن كار كرد. اما تاكيد ما بر آينده‌نگري در قبال فتنه باعث شد تا ايشان وقت خود را در اختيار هفته‌نامه يالثارات الحسين قرار دهند. لذا آنچه مي‌خوانيد حاصل گفتگوي كوتاه عصر جمعه يالثارات با محمدحسين صفار هرندي در تبيين ابعاد فتنه است:
* آقاي هرندي! برخي کارشناسان معتقدند که اگر در فتنه 88 مردم حضور نداشتند، اکثر نخبگان و مسئولين کشور راي به تمکين در مقابل برخي يا همه خواسته‌هاي فتنه‌گران مي‌دادند؛ شما در اين رابطه چه نظري داريد؟
- اينکه در ماجراي 9 دي و ماجراهاي ماقبل آن مردم پيش‌روي ، نخبگان و مسئولين بودند مورد تاييد همه است. به گونه‌اي که سال 88 را مي‌توان سال مردم و سال بلوغ سياسي ملت ناميد. اين بلوغ در مقابل با کم آوردن برخي مسئولين و خواص و نخبگان همراه بود لذا نکته مهم اينجاست که اين بصيرت بايد ادامه پيدا کند و درسي براي بزرگان کشور باشد تا مقامات تشريفاتي که در مواقع عادي در کنار رهبري صف مي‌کشند و خود را نشان مي‌دهند، رمز عقب‌ماندگي خود از مردم را بياموزند.
يکي از دلايلي که بنده مي‌‌توانم آن را به عنوان مهمترين دليل در کنار عوامل چندگانه عقب‌ماندگي خواص از مردم عنوان کنم اين موضوع است که تعلقات خواص به برخي عوامل، خيلي بيشتر از تعلقات مردم به آن عوامل است. چنان که تعلق مردم به برخي دلبستگي‌هاي دنيا خيلي کمتر از بزرگان است و در اين راستا چون کم‌تعلق هستند خيلي راحت‌تر از بزرگان هم قادر به دل کندن از اين علاقمندي‌هاي دنيوي هستند و خود را به خدا و آيين خدا و اوليا و درگاه پروردگار مي‌سپارند و به همين دليل هم هست که مردم در دفاع از ولي امر خود پيشقدم مي‌شوند و براي نيامدن در اين ميدان مانع‌تراشي نمي‌کنند.
اما از طرف ديگر همان‌طور که اشاره شد خواص به دليل دلبستگي‌هاي متعدد دنيوي در مواقع ضروري و اضطرار دست و پاي خود را بسته مي‌بينند و به اصطلاح کم مي‌آورند. البته خواص استثنايي هم داشتند که در کنار مردم به حمايت بموقع از ولايت فقيه و ولي امر خود پرداختند. چنانچه با حضور خود مردم را هم در ادامه راه ثابت قدم‌تر نموده و به رهبري هم قوت قلب مي‌دادند.
لذا به طور خلاصه بر همه کساني که طي ساليان دراز در اثر قرار گرفتن در جايگاهي خاص کسب وجهه و اعتبار نموده‌اند واجب است که حق قرار گرفتن در اين رتبه خاص را به جا آورند و در مواقع مورد لزوم عملکرد مطلوب داشته باشند.

* حجت‌الاسلام‌والمسلمين صديقي در مراسم عزاداري اباعبدالله‌(ع) تعبير زيبايي به کار بردند. ايشان خطاب به مسئولين فرمودند، ممکن است شما امروز صادقانه بگوييد خوني که در رگ ماست، هديه به رهبر ماست، اما با زاويه پيدا کردن از مقام ولايت خود به خود به روزي برسيد که در مقابل اين جايگاه و رهبر خود ستيزه و جنگ علني کنيد. اين مساله را شما در مورد مسئولين فعلي چگونه تبيين و تفسير مي‌کنيد؟
- واقعيت مساله، اين است که استعداد افتادن در گرداب فتنه و فتنه‌انگيزي و ايستادن در مقابل حق، در همه انسانها وجود دارد. يعني عوامل سوق دهنده به سوي ايستادگي در مقابل حق در باطن همه، در کنار عوامل سوق دهنده به سوي حق وجود دارد. زماني که يک عامل بر عامل ديگر غلبه کند؛ جهت حرکت انسان عوض مي‌شود. کساني هم که در سال گذشته دست به فتنه‌گري زدند از اين قاعده مستنثي نبودند. عوامل سوق دهنده انسان به سوي باطل شامل يک طيف است که امکان دارد دلايلي چون ثروت و فرزند و جاه و مقام و حتي حسادت‌هاي دروني را شامل شود.
لذا ما هم بايد مراقب باشيم. مايي که امروز فتنه‌گران را لعن مي‌کنيم بايد مراقب باشيم تا در آينده جايگاه فعلي آنها را اشغال نکنيم. در اين مسير اول بايد به خداوند پناه برد زيرا بدون امداد الهي طي اين مسير ناممکن است و بعد هم بايد به تقويت بصيرت خود بپردازيم. بصيرتي که باعث مي‌شود روزي برخلاف شعارهايي که امروز در دفاع از حق داديم در برابر حق شمشير نکشيم و اردو نزنيم.
نکته مهم ديگر اين است که هر گاه انسان مسائل شخصي خود را بر مصالح الهي و يا مصالح ملي و اجتماعي ترجيح داد، نقطه و مبنايي براي سقوط خود ايجاد کرده است که اين مهم در مورد گذشتگان هم صادق است. يعني با خودمحوري سعي بر اين داشتند که همه چيز را با شاخص‌هاي شخصي خود بسنجند و سرانجام اين خودگرايي و خودبسندگي چيزي جز قد علم کردن در مقابل حکم الله نخواهد بود.

* آقاي هرندي! چند ماه قبل برخي از صاحب‌نظران نسبت به ظهور جرياني با پرچم دين هشدار دادند و عقيده داشتند فتنه بعدي از جانب اين جريان و با پرچم ديني آغاز خواهد شد. بعد آيت‌الله آملي لاريجاني با هشدار عمومي مجدد نسبت به اين جريان ضد روحانيت حساسيت‌ها را برانگيختند. به نظر شما اين مساله جاي هشدار و تبيين بيشتري دارد؟
- جريان مقابله با روحانيت متاسفانه از قبل وجود داشته و امروز هم وجود دارد ضمن اينکه اين جريان در گذشته منفور و محکوم بوده و امروز هم هست.
امام(ره) مي‌فرمودند اين جريان ضد روحانيت در ظاهر با مفاسدي که در برخي از روحاني‌نماها وجود دارد مخالفند اما حقيقت امر اين است که اين عده اساسا با روحاني سالم مخالفند.
در اين راستا به نظر مي‌رسد موج جديدي هم که در مخالفت با کيان روحانيت و مرجعيت به راه افتاده اهداف شيطنت‌آميزي را مدنظر قرار داده است و تعقيب مي‌کند لذا فارغ از اينکه چه کساني آن را هدايت مي‌کنند بايد گفت که يک جريان کاملا انحرافي است.
اما ملت روحانيت اصيل و مرجعيت برخاسته از اين روحانيت را که حضرت امام و مقام معظم رهبري هم برخاسته از همين قشر هستند، تنها راه شناخت دين و حقايق و معارف آن مي‌دانند.
حالا اگر مي‌بينيم که عده‌اي بنا بر اين امر گذاشته‌اند که دست ملت را از اين راههاي درست به منظور شناخت دين و معارف آن کوتاه کنند، بايد گفت که قاعدتا بايد ماموريتي را به عهده داشته باشند و البته اين ماموريت يک ماموريت تکراري است که قبل از اين هم عده کسان ديگري اين راه را طي کرده‌اند.
اين در حالي است که ما کتمان کننده حضور برخي روحاني‌نماها در جايگاه روحاني اصيل و ياحتي حضور برخي افراد مدعي مرجعيت در حالي که شايستگي چنين جايگاهي را ندارند، نيستيم. اما وقتي کسي با تماميت جريان مرجعيت درگير مي‌شود معلوم است که اهداف پليد ديگري را مدنظر قرار داده است. نبايد به او ميدان داده شود. اينها افرادي هستند که خود را وصل به کر قلمداد مي‌کنند و اعتقاد دارند که مستقيما به امام زمان(عج) متصل هستند و از ايشان دستور مي‌گيرند. اين عده با اعتقاد به اشراق باطني نيازي به شريعت احساس نمي‌کنند. اين مسايل در حالي است که اين عده هنوز تمام آنچه در چنته دارند را رو نکرده‌اند و هر از گاهي بخشي از انحرافات آنها عيان و آشکار مي‌شود.
لذا طبيعي است که بايد در قبال تحرکات آنها واکنش نشان داد و البته اين واکنش بايد متناسب با کنش آنها صورت بگيرد. چنانکه بنده معتقدم با برجسته کردن موضوع اين جريانات در حالي که موضوع اصلي جامعه مسايل ديگري است، عملا زمينه‌اي را ايجاد کرده‌ايم که اين افراد به دنبال آن هستند و اين زمينه هم چيزي نيست جز آنکه اين عده قصد دارند خود را به عنوان مساله اصلي کشور مطرح کنند.









برخورد قاطع قوه قضاييه با 4 جريان فاسد


رياست قوه قضاييه بيست هفتم آذر ماه سال جاري در يك نشست خبري با گلايه از اين كه گاهي احساس مي‌شود هجمه‌هاي حساب شده‌اي متوجه استقلال قوه قضائيه مي‌شود، گفت: توقع ما اين است كه مسوولان، اصولگرها و حزب‌اللهي‌ها به قوه قضائيه كمك كنند. دستگاه قضايي متعلق به بنده نيست و بنده فقط در اينجا امانتدار هستم. قوه قضاييه مقتدر و مستقل بايد تا ظهور آقا (عج) بماند تا بتواند در اجراي عدالت قدم بردارد.
آيت الله آملي لاريجاني با بيان اينكه در قانون، سلاح سرد عينا سلاح گرم است، گفت: اگر كسي با سلاح سرد موجب ترس مردم شود به عنوان محارب يا مفسد في‌الارض، حكمش اعدام است و اين جزا قطعي است. نفس چاقو كشيدن و ترساندن مردم مصداق محاربه است. اشرار بايد خود را جمع و جور كنند و بدانند كه اين مسير ادامه نخواهد داشت.
وي در خصوص هجمه مطالبات براي محاكمه سران فتنه نيز اين گونه به سخنان خود ادامه داد: من كه يك سال پيش گفتم اين افراد را مجرم مي‌دانم اما اينكه چرا نمي‌رسيم در لفافه بيان كردم كه يكسري مصالح عمومي در نظام وجود دارد كه بنده تعيين كننده اين مصالح نيستم. از نماينده مجلس تعجب مي‌كنم كه مي‌گويد چرا دستگاه قضايي به موضوع سران فتنه رسيدگي نكرده است. من كه براي شما شخصا مسائل نظام را بازگو كردم اين چه جفايي است كه علاوه بر توضيح تكراري انجام مي‌دهيد. آن زمان كه آقايان مشغول استراحت بودند قوه قضاييه مشغول رسيدگي به پرونده‌ها بود.
رييس قوه قضاييه تاكيد كرد: مصالح كلي نظام را رهبري تشخيص داده و ما هم سرباز او هستيم. آنها ادعا مي‌كنند كه سرباز ولايت‌ هستند اين چه سربازي ولايت است كه شما به طور غيرمستقيم رهبري را مورد هجمه قرار داده و ما را سپر كرده‌ايد. آيا كسي كه توهين و افترا مي‌كند بايد مجازات شود يا خير؟ مي‌خواهند ما را در مقابل حزب‌اللهي‌ها و اصولگراها قرار دهند. ما با حزب‌اللهي و بسيجي حرف نداريم. من دست بسيجي متعهد را نيز مي‌بوسم اما اگر دادستان شهري جرمي را مشاهده كرد بايد اقدام كند.
البته اين پايان اظهارات آيت الله لاريجاني نبود چراكه فرداي آن روز نيز ايشان در يك نشست خبري موارد مهم ديگري را بيان كردند علاوه بر گلايه و اعلام مواضع مستحكم يك هشدار هم به دنبال داشت :
رئیس دستگاه قضا در باره مقابله با مفاسداقتصادی گفت: ما در همین مدت کوتاه با پرونده‌هایی برخورد کردیم که به برخی اهرم‌های فشار و قدرت رسیده بودند و تلاش بسیاری برای پوشاندن این قضایا کردند اما بحمدا... قوه قضاییه ایستادگی و برخورد قاطعی کرده است.
آیت الله آملی لاریجانی با اشاره به اینکه جریانی انحرافی و ضد روحانیت در پی تضعیف قوه‌قضاییه است تاکید کرد: متاسفانه عجیب است که هر بار دستگاه قضایی اعلام می‌کند برخورد قاطعی با مفسدین خواهد داشت، جریانی علیه قوه قضاییه راه می‌اندازند و در چند نوبت مختلف این مسئله بروز کرده و من ردپای جریان انحرافی را در پس این حملات و هجمات علیه قوه قضاییه می‌بینم.
آیت الله لاریجانی تصریح کرد: به گمان بنده، حمایت‌ها ، تشویق‌ها و تقدیرهایی هم که می‌شود این معما را تا حد زیادی حل می‌کند. متاسفانه این جریان انحرافی که هم در اعتقادات و هم در عمل فاسد است و به شدت نیز ضد روحانیت است و به شدت تبلیغ دوری از روحانیت را می‌کند در پس این جریانات است و این چیزی نیست که از دیدگاه اهل نظر دور باشد و اهل نظر می دانند که این جریان حتی نسبت به ولی فقیه زمان هم با زبانهای مختلف مطالبی را می‌گویند و به شدت قوم‌گرایی را ترویح می‌کنند و تعصبی را که باید معطوف به اسلام و مسلمین باشد به قومیت می برند و کاری که رژیم فاسد پهلوی نمی توانست بکند اینها اصرار بر انجامش دارند و در عمل هم بسیار فاسدند.
رئیس قوه قضاییه تاکید کرد: ما ردپای فساد اینها را خیلی جاها دیده‌ایم و این عده گمان نکنند که همچون «کبک» سرشان را زیر برف می کنند و کسی آنان را نمی بیند. باید بدانند که افعالشان در منظر دیگران هست و اینطور نیست که اگر افرادی را به وسط میدان بکشند خودشان پنهان می مانند.
آیت الله لاریجانی افزود: یکی از خصائص این جریان فاسد این است که هر وقت درکشور مسئله ای ولو کوچک پیش بیاید فوراً از آن موجی می‌سازند و بر آن موج سوار می شوند و متأسفانه خیال می کنند که خودشان پنهانند. آنها خیال می‌کنند که می توانند با این حرکات مذبوحانه باقی بمانند. اگر یزید با فسادش ماند، این جریان انحرافی هم باقی می ماند. چرا که هیچ گاه مخالفت با مظاهر دینی، با روحانیت ، با مراجع و مخالفت با جریان حق هیچ وقت باقی نمی ماند و ما به این گروه فاسد اخطار می کنیم که دست از فساد بردارند و بدانند که ریشه های فساد مالی و غیرمالی اینها را ردیابی کرده‌ایم ودستگاههای نظارتی در حال پیگیری هستند.
مواضع قاطع رياست محترم قوه قضاييه در قبال موضوعات مهم و مورد مطالبه مردم باعث شد تا هفته نامه يالثارات با محور قرار دادن چهار بخش از تاكيدات آيت الله لاريجاني به گفتگو با اعضاي كميسيون قضايي مجلس شوراي اسلامي بپردازد.
در اين راستا 4 موضوع محاكمه سران فتنه، مبارزه با مفسدان كلان اقتصادي و اراذل و اوباش و همين طور هشدار ايشان در مورد جريان نوظهور ضد روحانيت مباحثي بود كه يالثارات به طرح آن با آقايان محمد دهقاني مخبر كميسيون و عضو هيات رئيسه مجلس شوراي اسلامي و همچنين حجت الاسلام محمد تقي رهبر و نيره اخوان ساير اعضاي كميسيون قضايي مجلس پرداخت:
*آقاي دهقان به نظر مي‌رسد علي‌رغم همه ايرادهايي که به قوه قضائيه در مورد مجازات سران فتنه وارد مي‌شود، عملکرد قوه قضائيه در اين رابطه مطلوب بوده است شما در اين رابطه چه نظري داريد؟
- نظام جمهوري اسلامي از ابتداي امر هم براي برخورد با کساني که به اعتماد عمومي خيانت کردند عاجز نبوده است. و زماني كه تشخيص بر اين شد که افرادي بايد دستگير، محاکمه و مجازات شوند اين کار با سرعت انجام شد و هم اكنون عده اي در حال تحمل مجازات اعمال خود مي باشند.
البته در مورد برخي افراد نظام با يک دورانديشي و يک بزرگواري خاص برخورد نمود. چرا که نظام جمهوري اسلامي بيش از هر چيز تمايل به بازگشت اين عده به دامان انقلاب و ملت داشت در اين بين ضمن اعطاي فرصتي استثنايي به اين افراد براي جبران خطا، اين موقعيت هم ايجاد شد که اگر سران فتنه تصميم به اصلاح رفتار خود نگرفتند، پيش از محاکمه قضايي در پيشگاه افکار عمومي ملت ايران محاکمه شوند.
بر اين اساس طي يک سال و نيم گذشته نظام اين زمينه را فراهم كرد تا هم مردم در خصوص رفتار سران فتنه تأمل كنند و غير منطقي بودن كينه ورزي برخي از آنها نسبت به نظام و انقلاب و كشور براي همه روشن شود و هم فرصتي باشد تا آنها خودشان در كار خود تأمل كنند و از اعمال خود توبه كرده و به دامان ملت و نظام برگردند اما متاسفانه با گذشت اين مدت، رهبران‌ آشوب‌هاي 88 نه تنها به اصلاح مواضع و ديدگاههاي خود نپرداختند؛ بلکه رفتار توهم‌آميز و ضد انقلابي خود را ادامه دادند هرچند همانطور كه پيش بيني مي شد ادامه رفتار آنها اندك احترام باقيمانده آنها را از از اذهان عمومي محو نمود و حتي راي دهندگان به اين آقايان در انتخابات گذشته نيز راه خود را از ايشان جدا کردند.
لذا امروز تدابير نظام جمهوري اسلامي نتيجه‌بخش بوده و در سالگرد حماسه نهم دي مشاهده کرديم که کل کشور به طور وسيعي بستر شکل‌گيري تجمعاتي بود که به صورت خودجوش طومارهايي را براي مجازات سران فتنه در محکمه قضايي امضا کردند تا اين افراد علاوه بر مجازات الهي، مشمول مجازات قانوني خود هم بشوند.
بنده بر اين عقيده هستم که فرصت داده شده كافي بوده است و مطالبه محاكمه آنها نيز فراگير شده استو اكنون بايد معلوم شود که مسامحه نظام در قبال اين اشخاص تاکنون نه از سر عجز و ناتواني بلکه در راستاي تدابير انديشيده شده بوده است.

*جناب رهبر شما در مورد تاخير قوه قضاييه در محاكمه سران اصلي فتنه چگونه فكر مي كنيد؟
در مورد سران فتنه هم دادستان محترم و هم رياست قوه قضائيه بارها به اين نکته اشاره کرد‌ه‌اند که اينها مجرم هستند و در دستگاه قضايي پرونده دارند. اما تاکنون مصلحت بر اين نبوده است که مجازات شوند وبنده هم به اين مصلحت‌انديشي‌ صحه مي‌گذارم چرا که اين عده بدشان نمي‌آمد بازداشت شوند تا با تبديل شدن به يک قهرمان بعد از مرگ جريان فتنه دوباره آن را احيا کنند.لذا به عقيده بنده اين عده بعد از حماسه نهم دي تبديل به اموات سياسي شدند و طي اين زمان در محکوميت عمومي آنان موثر بوده است و مصلحت‌انديشي نظام براي آماده شدن افکار عمومي موثر بود تا پس از غيرفعال شدن همه مکانيسم‌هاي عمل فتنه‌گران به مجرميت آنها در دادگاه رسيدگي شود.
*خانم اخوان نظر شما به عنوان يكي از اعضاي كميسيون قضايي در اين مورد چيست؟
- فرمايشات رياست محترم قوه قضائيه چه در جلسات حضوري و چه در رسانه‌ها مويد اين مطلب بود که ايشان از همان ابتدا اين افراد را مجرم مي‌دانستند و آنچه که بنده اطلاع دارم ايشان همين الان هم در مجرميت سران فتنه شکي به خود راه نمي‌دهند. درواقع بايد گفت در اين بخش از قضيه که مربوط به مواضع رياست قوه قضائيه و به طبع آن قوه تحت فرمان ايشان مي‌شود، جاي هيچ بحث و ترديدي نيست؛ اما در ارتباط با عدم برخورد با سران فتنه که بخش دوم اين ماجراست، همان‌طور که وي بارها اعلام کرده‌اند رياست قوه قضائيه و همين طور قوه قضائيه تابع مصالح نظام و دستور شخص رهبري هستند که آن هم به طور قطع در موعد مقرر خودش به انجام خواهد رسيد. به همين دليل هم مي‌باشد که در مجموع عملکرد قوه قضائيه در قبال جريان فتنه را بايد ارزيابي نمود. و البته تجربه هم ثابت کرد که اين عملکرد قوه قضائيه که طبق مصالح نظام انجام شد، باعث رويگرداني کامل مردم از سران فتنه شدو اگر حداقل احترامي هم از اين اشخاص در دل مردم باقي مانده بود به مرور زمان تبديل به نفرت شد.
البته اين رويگرداني در همين ظرف زماني يک ساله انجام شد چنانکه با فرمايشات حضرت آقا و روشنگري‌هايي که انجام شد و همينطور فرصتهايي که براي بازگشت به اين عده داده شد، اما متاسفانه شاهد بوديم که هيچ حرکتي از آنها مشاهده نشد و همين مساله به خودي خود موجبات طرد کامل آنان از جامعه را فراهم کرد. البته ادامه اين روند به جايي خواهدانجاميد که افکار عمومي به طور کامل آماده پذيرش محاکمه و مجازات سران فتنه خواهند بود و در نتيجه جلوي هرگونه مظلوم‌نمايي از طرف جريان فتنه گرفته خواهد شد.

* آقاي دهقان! يکي ديگراز مواضع مورد تقدير آيت‌الله آملي لاريجاني در قبال مفاسد اقتصادي و به خصوص دانه‌درشت‌ها بود که با اظهارات اخير دادستان محترم تکميل شد نظرتان در اين خصوص چيست؟
- همان‌طور که دادستان هم اعلام کردند، اتهامات يكي از مقامات بلند پايه دولتي محرز است و در گذشته نيز در رابطه با اين موارد رياست محترم قوه قضائيه شخصا با رئيس جمهور به گفت و گو پرداختند تا ضمن اقناع ايشان امكان احضار آن مقام بلندپايه و رسيدگي به اتهامات ايشان فراهم شود . در آن مقطع زماني توافق شد که شرط احضار آن مقام بلند پايه دولتي به دادگاه رسيدگي مجدد يک گروه سه نفره، به پرونده ايشان است و اگر اتهامات به اثبات رسيد، وي براي پاسخگويي در دادگاه حاضر شود. لذا به همين منظور اين گروه سه نفره متشکل از آقايان حجت‌الاسلام رئيسي، محسني‌اژه‌اي و جناب آقاي خلفي مجددا اين پرونده را بازنگري کردند و اعلام نمودند که اتهامات وارد است.
اما باز هم متاسفانه شاهد بوديم که در مورد حضور آن مقام بلند پايه در دادگاه کارشکني صورت گرفت و ايشان براي پاسخگويي در دادگاه حاضر نشد.
براين مبنا انتظار اين بود که آقاي رئيس جمهور سرنوشت خود و جمع کثيري که به ايشان راي داده‌اند را با يک فردي که بايد به اتهاماتش رسيدگي شود گره نزند و البته بايد اين مسئله در افكار عمومي هم جا بيفتد که صرف حضور در دادگاه براي پاسخگويي به معني محکوميت نيست. چنان که امروز تعداد زيادي از افراد اطراف آن مقام بلند پايه دستگير شده و در زندان به سر مي‌برند جا داشت ايشان براي پاسخگويي به اتهامات در دادگاه حاضر مي‌شدند. همواره نگراني ما در مبارزه با مفاسد اقتصادي بر اين پايه بوده است که مبادا با دانه‌درشت‌ها برخورد صورت نگيرد. در اين راستا بدترين رفتاري که مي‌تواند انجام شود مقاومت افراد قدرتمند در برابر قانون است. لذا به نظر مي‌رسد امروز ديگر وقت آن است که بعد از ماهها صرف وقت که آيت‌الله لاريجاني نيز بارها با کنايه به اين پرونده اشاره کرده‌اند رسيدگي به آن آغاز شود.
*در اين مورد مهم آقاي رهبر چه نظري دارند؟!
هرکس در هر جايگاهي که متهم است و قوه قضائيه دلايلي براي مجرميت وي دارد. بايد به مجازات برسد تا مردم بفهمند فرقي بين سياه و سفيد، وابسته و غيروابسته نيست. البته ما در اين مورد حکم قطعي نمي‌دهيم اما معتقد هستيم بايد به اتهام همه در هر جايگاهي رسيدگي شود و بعد از قطعيت احراز مجرميت اشخاص به مردم اعلام شود.
*و خانم اخوان؟!
- من فکر مي‌کنم ما وقتي مي‌توانيم طعم عدالت علوي را بچشيم که قوه قضائيه در مورد همه يکسان عمل کند و اين طور نباشد که قوه قضائيه متهم به عملکرد جناحي باشد.
*از موارد ديگري که توجه به آن توسط رياست يکي از قوا قابل تقدير است اشاره رياست محترم قوه قضاييه به جريان نوظهور ضد روحانيت در کشور است. آقاي دهقان شما هشدار آيت‌الله لاريجاني را در چه راستايي ارزيابي مي‌کنيد؟
- البته از ابتداي انقلاب تاکنون همواره افرادي بوده‌اند که با روحانيت اصيل زاويه داشته‌اند اما نكته مهم اين است كه که تاکنون اين افراد ادعاي دينداري نداشته‌اند؛ بلکه تحت عناوين ملي‌گرايي و سکولاريسم به مقابله با روحانيت مي‌پرداختند. در اين راستا بايد گفت شکل اين جريان تغيير يافته و امروز افرادي پا به عرصه گذاشته‌اند که ضمن ادعاي دينداري و اعتقاد به امام زمان(عج) حضور روحانيت را در جامعه برنمي‌تابند و مدعي هستند به امام زمان(عج) دسترسي مستقيم دارند.
متاسفانه اين جريان طي دو سه‌ سال اخيرقوت گرفته و بايد با دقت و بصيرت کامل با آن برخورد شود. در اين راستا ضمن اينکه نيروهاي امنيتي بايد به عملکرد اين افراد اشراف د اشته باشند. مردم هم بايد بصيرت و آگاهي خود را حفظ و آن را ارتقا دهند چرا که ممکن است فتنه‌اي در آينده شکل بگيرد که قصد آن قرار دادن اسلام در برابر اسلام و انقلاب در برابر انقلاب باشد و کار را به جايي برساند که با ادعاي ارتباط با امام زمان و صاحب‌الامر(عج) در مقابل جايگاه ولايت قد علم کنند.
البته ملت ايران با قبولي در امتحانات گذشته و به خصوص امتحان فتنه 88 اين لياقت را از خود نشان داد که قادر به مقابله با فتنه‌هاي بعدي هم هستند . اين جريان نوظهور اتفاقا بي‌ريشه است و هدايت كنندگاه آن عددي محسوب نمي‌شوند که به خاطر آن بخواهيم اذهان ملت شريف ايران را نگران و مضطرب کنيم.
*خانم اخوان به نظر شما در قبال واكنش رياست قوه قضاييه چه بايد كرد؟
- بله، من فکر مي‌کنم ادامه بررسي نهم دي تکليف اين جريان را هم معلوم مي‌کند. زيرا همان طور که حضرت‌آقا فرمودند مردم در جريان فتنه واکسينه شدند.
*جناب رهبر فكر نمي كنيد موضع گيري آيت الله لاريجاني به احساس خطر در مورد اين جريان جنبه رسمي بخشيد؟
- جريان ضد روحانيت جريان پيچيده‌اي است که حتي ممکن است در قالب حمايت از روحانيت بروز پيدا کند که فعلا نمي‌توان از آن پرده‌برداري کرد و همان‌طور که رياست محترم قوه قضائيه هم درسخنان خود بحق در مورد آن تذکر دادند و برخي از عقلا هم معتقدند زير نظر داشتن حرکات بايد زير نظر دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي باشد تا از ساماندهي مجدد فتنه‌اي جديد در اشکال ديگر جلوگيري شود. لذا بايد هر چه سريع‌تر منشاء‌هاي اين جريان که به ضديت با روحانيت و در ادامه به ضديت با ولايت فقيه مي‌انجامد رسوا شود.
چرا که اين جريان با انديشه کسب جايگاه رياست و يا حاکميت در آينده مشغول فعاليت است و از عقبه آن بايد ترسيد

* آقاي رهبر مورد ديگري که اخيرا قوه قضائيه با اعلام آن دل ملت ايران را شاد کرد، اجراي حکم اعدام براي قاچاقچي‌هاي مواد مخدر صنعتي و همچنين محاکمه استفاده کنندگان از سلاح سرد تحت عنوان محارب و اعدام آنها بود. به نظر شما اين مواضع قوه قضاييه مي‌تواند يک نقطه اميد براي دستيابي به امنيت اجتماعي پايدار در ايران باشد؟
- بنده هم فرمايشات آيت‌الله لاريجاني را شنيدم که ايشان با تاکيد فرمودند جرم حمل کنندگان سلاح سرد، محاربه و حکم آن اعدام خواهد بود لذا اين سخنان و اعلام مواضع در صورت اجرا از دو جنبه باعث ارتقاي امنيت اجتماعي خواهد شد. جنبه اول به نيروي انتظامي برمي‌گردد که پس از وقايع يک سال گذشته علي‌الخصوص در برخورد با عفاف و حجاب که توسط مسئولين در موضع ضعف قرار داده شد و خدشه‌دار شدن اقتدارش موجب عقب‌نشيني‌اش شد دوباره رو به احيا مي‌رود تا با قدرت با مجرمين برخورد کند و آنها را تحويل قوه قضائيه دهد.
نيروي انتظامي مظهر اقتدار نظام است و اشرار و مفسدين و بي‌حجابها بايد از نيروي انتظامي هراس داشته باشند و حال آنکه در اين قاطعيت قوه قضائيه رخنه‌اي ايجاد شده براي تضعيف نيروي انتظامي. کمااينکه تشر زدن به نيروي انتظامي در مورد برخورد با بي‌حجابها را مي‌توان به رخوت اين قوه دربقيه موارد نسبت داد و يا از زاويه ديگر اين خدشه‌دار شدن اقتدار باعث گستاخي مفسدين مي‌شود و ما نمونه آن را در حوادث سفارت اتريش و فرانسه شاهد بوديم که مدعوين بي‌حجاب و مست به خود جرئت دادند که با نيروي انتظامي درگير شوند و با فحاشي بدون هيچ مشکلي به فعاليت فاسقانه خود ادامه بدهند ولذا اين موضعگيري قوه قضائيه و ان‌شاءالله عمل به موقع، اقتدار قوه قهريه کشور را به آن باز خواهد گرداند. يک مثال بي‌واسطه خدمت شما عرض مي‌کنم که البته مربوط به چند ماه پيش فرمايشات آيت‌الله لاريجاني است. به اين شرح که داماد بنده با مقاديري پول که مربوط به فروش منزل مسکوني ايشان بود از بانک به سمت منزل حرکت مي‌کند و دو جوان کم سن و سال ايشان را تا درب منزل تعقيب کرده و با استفاده از سلاح سرد اين مبلغ را از وي ربوده بودند. در نهايت اين باند 6 نفره دستگير و مشخص شد تاکنون چندين ميليارد به همين طريق کسب نامشروع داشته‌اند و بعد هم دادگاه اين عده را به زندان محکوم کرد. خب اين عده مال مردم را برده‌اند،‌ جانشان را تهديد کرده‌ و دست به سلاح هم برده‌اند، آيا تنها محکوميت به زندان متناسب با اين نوع مجرميت است؟
لذا اگر ما خواهان امنيت اجتماعي هستيم، بايد حدود الهي را به طور کامل اجرا کنيم. يکي ديگر از اين موارد که من الان جادارد به آن اشاره کنم، همين مساله‌اي است که به جامعه متدين خون دل داده و مربوط به همين بي‌بند و باري‌هاي سطح جامعه است که بايد حدود الهي در مورد آن هم به اجرا در بيايد؛ چرا که همان طور که عرض کردم عقب‌نشيني در يکي از حدود الهي منجر به عقب‌نشيني در بقيه موارد هم خواهد شد.
*آقاي دهقان شما معتقديد كه مواضع رياست قوه قضاييه در اين رابطه به ايجاد يك روند پايدار مي انجامد؟
- آيت‌الله آملي لاريجاني در اين مدت با صلابت و جديت اقدامات مفيدي را براي اصلاح قوه قضائيه انجام داده‌اند و اين اقدامات و مواضع حق‌طلبانه اثرات مطلوبي را هم بر جامعه گذاشته است. يکي از مصاديق اين مواضع بحث اراذل و اوباش و مواد مخدر است که پيش از اين با ابهامات قانوني رو به رو بود و امروز خوشبختانه با اصلاح اين ابهامات قانوني توسط مجمع تشخيص مصلحت نظام، افرادي که با 30 گرم مواد روانگردان صنعتي دستگير شوند مشمول حکم اعدام خواهند بود همچنين مجازات ارازل و اوباشي كه با سلاح سرد نظم و امنيت جامعه را بر هم مي زنند نيز بسيار سخت مي باشد.
*سركار خانم اخوان شما چطور فكر مي كنيد؟
- ان‌شاءالله. البته اين موارد از مجلس هفتم در کميسيون قضايي در جريان بوده است و اشکالاتي هم به آن وارد بود که با رفع اين اشکالات مي‌توان به افزايش امنيت اجتماعي با اجراي اين قوانين اميدوار بود. چرا که مردم از اين نواحي کم آسيب نديده‌اند. البته تجربه عمومي هم به مردم ثابت کرده در اوايل انقلاب که برخوردهاي انقلابي با قاچاقچيان و نقض کنندگان امنيت عمومي انجام مي‌شد به شدت موثر بوده است.