واقعيت آن است که رخداد آشوبهاي خياباني در روزهايي مثل 23، 25، 28 و30 خرداد، همچنين 18 و 26 تير، و نيز روز قدس، 13 آبان و 16و 30 آذر و از همه مهمتر فاجعه عاشورا همگي با تحريك مستقيم رسانههاي بيگانه و البته 17 بيانيه تحريكآميز ميرحسين موسوي انجام يافت.
در اين راستا تشويش اذهان عمومي را ميتوان دليل عمده حضور طرفداران موسوي در روزهاي ابتدايي پس از انتخابات دانست. بيشك ميتوان حجم انبوه خبرسازي رسانههاي مجازي جنبش سبز و نيز شبكههاي ماهوارهاي كه به استناد بيانيهها و فراخوانهاي عمومي بدون مجوز ميرحسين موسوي و نيز كروبي همراه بود را دليل اصلي اين تشويش عمومي اذهان دانست.
البته اين عموميت مشمول حال كساني ميشد كه با قرار گرفتن در فضاي ساختگي تبليغاتي پيش از 22 خرداد تقريبا مطمئن شده بودند كه رئيسجمهور بعدي ميرحسين موسوي است و هر نتيجه ديگري غير از اين، حكايت از يك تقلب بزرگ دارد.
دليل اين مدعا نيز كاهش جمعيت حاضر در اعتراضات غير قانوني خياباني است كه با سپري شدن ايام غبارآلود و ظاهر شدن خواستههاي اصلي و غير متعارف كانديداهاي شكست خورده با شيب تندي ادامه داشت. البته ارائه مستندات قانوني مبني بر صحت نتيجه انتخابات نيز در تنوير افكارطرفداران ميرحسين موسوي نقش بسزايي ايفا كرد.
بر اين اساس فاصله 7ماهه22 خرداد تا نهم دي 88 در حالي طي ميشد كه طرفداران واقعي كانديداي اصلي شكست خورده با فهم شرايط نامتعارف و خواستههاي غير عادي و خارج از چارچوب كانديداي مورد نظر خود به سرعت از جريان ايجاد شده كنار ميكشيدند.
چنانكه به راستي پايان اين غربالگري را ميتوان روز ششم ديماه (مصادف با فجايع روزعاشورا) ناميد كه بيانيه حمايتآميز هفدهم موسوي نيز نقطه پايان آن بود.
در اين راستا نهم ديماه نقطه آغاز انسجامي شد كه پايان شبهات ماههاي گذشته در عملكرد ميرحسين موسوي و جنبش سبز دليل اصلي آن بود. انسجامي كه متشكل از همه مردم و نه تنها رايدهندگان به كانديداي پيروز بود.
البته حضور مردم در اين روز موج عظيمي ايجاد كرد كه بررسي تبعات مثبت آن نياز به كار كارشناسي و تبيين دارد. چنان که ميتوان نتايج آن را سرلوحه و نسخه عملكرد نظام براي برخورد با چالشهاي آينده دانست.
براين اساس آنچه ميخوانيد حاصل تبيين درسهاي نهم ديماه از زبان كارشناسان ديني و سياسي است كه به گفتگو با هفته نامه يالثارت پرداختند:
سعدالله زارعي تحليلگر سياسي
نهم دي 88 يک روز تاريخي، سياسي و فراموشنشدني در تقويم نظام جمهوري اسلامي ايران است. برخي از بزرگان از نهم دي به عنوان يک حماسه ياد کردهاند؛ اما اين روز مشخصاتي فراتر از يک حماسه دارد. چرا که حماسه محدود به يک اقدام خاص در يک مطقع زماني و مکاني خاص است. چنانچه حتي ميتواند به عنوان يک نقطه عطف تاريخي هم مطرح نباشد. به عنوان مثال يک انتخابات را به دليل يک مشارکت حداکثري يک حماسه مينامند؛ ولي با اين وجود آثار اين انتخابات حماسي ميتواند محدود به يک دوره چهارساله باقي بماند، اما نهم دي را ميتوان در حد يک نهضت فراگير در تاريخ انقلاب اسلامي موثر دانست؛ چرا که مسلما منشاء برکات فراواني در آينده سياسي کشور خواهد بود.
براي تبيين اين مساله بايد گفت مردم در زماني پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري احساس کردند که دو جريان داخلي و خارجي به هم پيوند خورده و در صدد اين مساله هستند که نظام اسلامي برآمده از مکتب عاشورا، خون شهدا و زحمات حضرت امام(ره) را به چالش کشيده و دست آخر از ميان بردارند. اين دو جريان براندازي را حتي از طريق تجاوز به تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران پيگيري ميکردند.
حوادث 6ماهه پس از انتخابات، پس از 22 خرداد تا 9 دي 88 بيان کننده اين بود که آمريکاييها خود را براي پياده کردن طرح تاريخي خودشان يعني همان خاورميانه بزرگ آماده کردهاند که اين طرح شامل تبديل ايران و خاورميانه به کشورهاي کوچک ميباشد. نشانههايي از قصد جدي آمريکا نيز به وضوح مشاهده ميشد. چنانکه آنان اقدام به گسيل نيروهاي پرشماري به اطراف مرزهاي غربي ايران نموده بودند و ستاد عملياتي آنها تنها منتظر صدور فرمان تجاوز بودند.
البته اين مساله با هوشياري رهبري و مردم ناکام ماند و به جايي نرسيد. بنابراين آنچه باعث آفريده شدن نهم دي بود احساس مردم بود که به آنها ميگفت: نه تنها استقلال آنها در خطر است، بلکه تماميت ارضي ايران در معرض تجاوز قرار دارد.
اگر بخواهيم حاصل جمع تجمعات مردمي کل کشور را براي دفاع از انقلاب و نظام مدنظر قرار دهيم، به عدد حدودي 40 ميليون نفر ميرسيم. اين در حالي بود که اجتماع مردم در روز نهم دي که بدون تبليغات آنچناني انجام شده بود در تهران رقمي حدود 3 ميليون نفر را شامل ميشد که رکورد تجمعات 30 سال گذشته را شکست و اين تجمع شامل طيفي از سنين 15 تا 80 سال ميشد. اين رقم حکايت از حضور همه کساني بود که ميتوانستند به لحاظ سن قانوني در سرنوشت سياسي کشور دخالت کنند و به معناي ديگر حکايت از اين داشت که تقريبا همه رايدهندگان به همه کانديداها در خرداد 88 صرفنظر از اينکه راي آنها به چه کسي بوده است، روز نهم دي در خيابان حاضر شدند. درواقع تظاهرات نهم دي تجمع همه آرا و گرايشهاي سياسي بود که به فعاليت در چارچوب نظام جمهوري اسلامي و تحت فرمايشات ولايت فقيه اعتقاد داشتند.
حاضرين در تجمع نهم دي دو استراتژي را مدنظر داشتند. اولين راهبرد آنها نهي آمريکاييها و دومين آن نهي شکستخوردگان سياسي داخلي بود که با مطامع سياسي آشفتهاي که داشتند با آمريکاييها همراي شده بودند. دراين راستا بايد گفت که نهم دي براي همه طيفها داراي پيام بود. پيامي که اين تجمع براي نظام و رهبري داشت، اين بود که مردم همچنان مومنانه بر اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي استوار هستند و بر آن تاکيد ميکنند. لذا اين نکته ثابت شد که برخلاف تبليغات سياسي دشمنان در آن ايام که چهره مردم ايران را در قالب اپوزيسيون به همه معرفي ميکردند، مردم گرمتر از هميشه به مقام ولايت فقيه لبيک ميگويند.
لذا اين تعبير را ميتوان از تصاوير موجود از آن ايام به خوبي درک کرد؛ چرا که تقريبا همه شرکتکنندگان در آن تظاهرات يا حامل تصاوير مقام معظم رهبري بودند يا سربندهايي با شعار حمايت از ايشان به همراه خود داشتند. اين مساله در تمامي پلاکاردها و شعارهاي تظاهرکنندگان هم تجلي داشت.
اما پيام دوم براي مسئوليني بود که در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران دستاندرکار بودند. اين در حالي بود که برخي از اين گروهها با تحليلهاي غيرواقعي و مبتني بر برداشتهاي شخصي اين گمانه را مطرح ميکردند که کشور و نظام دچار چند دستگي است. و بنابراين براي حل اين مساله بايد به نوعي با فتنهگران کنار آمد و ضمن به رسميت شناختن آنان به سهمخواهي ايشان پاسخ مثبت داد. اين مساله تا جايي پيش رفت که برخي معتقد بودند براي کاهش تنش حداقل بايد به بعضي از خواستههاي فتنهگران تن داد و تمکين کرد. حال آنکه خواستههاي فتنهگران چيزي جز زير پا قرار دادن قانون و هتک نهادهاي مقدس در کشور نبود. چيزي که به شکل خوشبينانه حديقف آن به محدود کردن رهبري در اختيارات ميانجاميد. لذا مردم به اين دسته از تحليلگران يادآور شدند اختلافنظر چند عنصر سياسي و ديدگاههاي آنان هيچ ارتباطي به متن تودههاي مردم ندارد و هواداران نظام حتي اگر در يک انتخابات مرتکب يک خطاي سياسي هم شده باشند اين اشتباه به معناي رويگرداني آنها از اصول و آرمانها و ناسپاسي نسبت به رهبر معظم انقلاب نيست. چنانچه بعد از نهم دي شاهد بوديم که بسياري از اين تحليلگران در جمعبندي نظرات خود عقبگرد کرده و با يک تجديدنظر جدي دوباره آن را ارائه نمودند، تا جايي که اين عده هم به جمع مطالبهکنندگان مجازات فتنهگران و قانونگريزان پيوستند. اين در حالي بود که آنها تا قبل از اين به هيچ وجه اعتقادي به ارتباط حلقه فتنه داخلي و بيگانگان نداشتند.
پيام سومي که حماسه عظيم نهم دي به فتنهگران و سران آشوب داشت که اتفاقا برخي از آنان در موقعيتهاي حساس نظام هم حضور داشتند و هنوز هم حضور دارند بود. اين پيام حاوي اين مفهوم بود که راي به يک کانديدا در يک انتخابات نميتواند مبناي اختيار کامل دادن به او و همراهي با او در اقدامات ضد انقلابي باشد.
البته اين پيام در ادامه فراخوانهاي غيرقانوني فتنهگران، بروز يافت، چنان که بعد از هر بار ايجاد تجمع غيرقانوني، عده حاضران کمتر ميشد و نقطه عطف اين رويگرداني پس از افتضاحي بود که در روز عاشورا به بار آمد و در روز نهم دي به نقطه نهايي خود رسيد. که تبلور آن را ميشد در شعارهاي سلبي مردم در اين روز تاريخي به وضوح مشاهده کرد. اين در حالي بود که تصاوير سران فتنه به شکل وارونه حمل ميشد. مشهورترين اين شعارها لعن علي عدوک ياحسين بود که پس از آن نام سه تن از سران فتنه برده ميشد و حکايتگر اين بود که رويگرداني مردم از آنان به حدي است که علاوه بر دشمني نظام قائل به دشمني اين سه تن با حضرت اباعبدالله(ع) هم هستند.
حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه،
در اين راستا تشويش اذهان عمومي را ميتوان دليل عمده حضور طرفداران موسوي در روزهاي ابتدايي پس از انتخابات دانست. بيشك ميتوان حجم انبوه خبرسازي رسانههاي مجازي جنبش سبز و نيز شبكههاي ماهوارهاي كه به استناد بيانيهها و فراخوانهاي عمومي بدون مجوز ميرحسين موسوي و نيز كروبي همراه بود را دليل اصلي اين تشويش عمومي اذهان دانست.
البته اين عموميت مشمول حال كساني ميشد كه با قرار گرفتن در فضاي ساختگي تبليغاتي پيش از 22 خرداد تقريبا مطمئن شده بودند كه رئيسجمهور بعدي ميرحسين موسوي است و هر نتيجه ديگري غير از اين، حكايت از يك تقلب بزرگ دارد.
دليل اين مدعا نيز كاهش جمعيت حاضر در اعتراضات غير قانوني خياباني است كه با سپري شدن ايام غبارآلود و ظاهر شدن خواستههاي اصلي و غير متعارف كانديداهاي شكست خورده با شيب تندي ادامه داشت. البته ارائه مستندات قانوني مبني بر صحت نتيجه انتخابات نيز در تنوير افكارطرفداران ميرحسين موسوي نقش بسزايي ايفا كرد.
بر اين اساس فاصله 7ماهه22 خرداد تا نهم دي 88 در حالي طي ميشد كه طرفداران واقعي كانديداي اصلي شكست خورده با فهم شرايط نامتعارف و خواستههاي غير عادي و خارج از چارچوب كانديداي مورد نظر خود به سرعت از جريان ايجاد شده كنار ميكشيدند.
چنانكه به راستي پايان اين غربالگري را ميتوان روز ششم ديماه (مصادف با فجايع روزعاشورا) ناميد كه بيانيه حمايتآميز هفدهم موسوي نيز نقطه پايان آن بود.
در اين راستا نهم ديماه نقطه آغاز انسجامي شد كه پايان شبهات ماههاي گذشته در عملكرد ميرحسين موسوي و جنبش سبز دليل اصلي آن بود. انسجامي كه متشكل از همه مردم و نه تنها رايدهندگان به كانديداي پيروز بود.
البته حضور مردم در اين روز موج عظيمي ايجاد كرد كه بررسي تبعات مثبت آن نياز به كار كارشناسي و تبيين دارد. چنان که ميتوان نتايج آن را سرلوحه و نسخه عملكرد نظام براي برخورد با چالشهاي آينده دانست.
براين اساس آنچه ميخوانيد حاصل تبيين درسهاي نهم ديماه از زبان كارشناسان ديني و سياسي است كه به گفتگو با هفته نامه يالثارت پرداختند:
سعدالله زارعي تحليلگر سياسي
نهم دي 88 يک روز تاريخي، سياسي و فراموشنشدني در تقويم نظام جمهوري اسلامي ايران است. برخي از بزرگان از نهم دي به عنوان يک حماسه ياد کردهاند؛ اما اين روز مشخصاتي فراتر از يک حماسه دارد. چرا که حماسه محدود به يک اقدام خاص در يک مطقع زماني و مکاني خاص است. چنانچه حتي ميتواند به عنوان يک نقطه عطف تاريخي هم مطرح نباشد. به عنوان مثال يک انتخابات را به دليل يک مشارکت حداکثري يک حماسه مينامند؛ ولي با اين وجود آثار اين انتخابات حماسي ميتواند محدود به يک دوره چهارساله باقي بماند، اما نهم دي را ميتوان در حد يک نهضت فراگير در تاريخ انقلاب اسلامي موثر دانست؛ چرا که مسلما منشاء برکات فراواني در آينده سياسي کشور خواهد بود.
براي تبيين اين مساله بايد گفت مردم در زماني پس از انتخابات دوره دهم رياست جمهوري احساس کردند که دو جريان داخلي و خارجي به هم پيوند خورده و در صدد اين مساله هستند که نظام اسلامي برآمده از مکتب عاشورا، خون شهدا و زحمات حضرت امام(ره) را به چالش کشيده و دست آخر از ميان بردارند. اين دو جريان براندازي را حتي از طريق تجاوز به تماميت ارضي جمهوري اسلامي ايران پيگيري ميکردند.
حوادث 6ماهه پس از انتخابات، پس از 22 خرداد تا 9 دي 88 بيان کننده اين بود که آمريکاييها خود را براي پياده کردن طرح تاريخي خودشان يعني همان خاورميانه بزرگ آماده کردهاند که اين طرح شامل تبديل ايران و خاورميانه به کشورهاي کوچک ميباشد. نشانههايي از قصد جدي آمريکا نيز به وضوح مشاهده ميشد. چنانکه آنان اقدام به گسيل نيروهاي پرشماري به اطراف مرزهاي غربي ايران نموده بودند و ستاد عملياتي آنها تنها منتظر صدور فرمان تجاوز بودند.
البته اين مساله با هوشياري رهبري و مردم ناکام ماند و به جايي نرسيد. بنابراين آنچه باعث آفريده شدن نهم دي بود احساس مردم بود که به آنها ميگفت: نه تنها استقلال آنها در خطر است، بلکه تماميت ارضي ايران در معرض تجاوز قرار دارد.
اگر بخواهيم حاصل جمع تجمعات مردمي کل کشور را براي دفاع از انقلاب و نظام مدنظر قرار دهيم، به عدد حدودي 40 ميليون نفر ميرسيم. اين در حالي بود که اجتماع مردم در روز نهم دي که بدون تبليغات آنچناني انجام شده بود در تهران رقمي حدود 3 ميليون نفر را شامل ميشد که رکورد تجمعات 30 سال گذشته را شکست و اين تجمع شامل طيفي از سنين 15 تا 80 سال ميشد. اين رقم حکايت از حضور همه کساني بود که ميتوانستند به لحاظ سن قانوني در سرنوشت سياسي کشور دخالت کنند و به معناي ديگر حکايت از اين داشت که تقريبا همه رايدهندگان به همه کانديداها در خرداد 88 صرفنظر از اينکه راي آنها به چه کسي بوده است، روز نهم دي در خيابان حاضر شدند. درواقع تظاهرات نهم دي تجمع همه آرا و گرايشهاي سياسي بود که به فعاليت در چارچوب نظام جمهوري اسلامي و تحت فرمايشات ولايت فقيه اعتقاد داشتند.
حاضرين در تجمع نهم دي دو استراتژي را مدنظر داشتند. اولين راهبرد آنها نهي آمريکاييها و دومين آن نهي شکستخوردگان سياسي داخلي بود که با مطامع سياسي آشفتهاي که داشتند با آمريکاييها همراي شده بودند. دراين راستا بايد گفت که نهم دي براي همه طيفها داراي پيام بود. پيامي که اين تجمع براي نظام و رهبري داشت، اين بود که مردم همچنان مومنانه بر اصول و آرمانهاي انقلاب اسلامي استوار هستند و بر آن تاکيد ميکنند. لذا اين نکته ثابت شد که برخلاف تبليغات سياسي دشمنان در آن ايام که چهره مردم ايران را در قالب اپوزيسيون به همه معرفي ميکردند، مردم گرمتر از هميشه به مقام ولايت فقيه لبيک ميگويند.
لذا اين تعبير را ميتوان از تصاوير موجود از آن ايام به خوبي درک کرد؛ چرا که تقريبا همه شرکتکنندگان در آن تظاهرات يا حامل تصاوير مقام معظم رهبري بودند يا سربندهايي با شعار حمايت از ايشان به همراه خود داشتند. اين مساله در تمامي پلاکاردها و شعارهاي تظاهرکنندگان هم تجلي داشت.
اما پيام دوم براي مسئوليني بود که در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران دستاندرکار بودند. اين در حالي بود که برخي از اين گروهها با تحليلهاي غيرواقعي و مبتني بر برداشتهاي شخصي اين گمانه را مطرح ميکردند که کشور و نظام دچار چند دستگي است. و بنابراين براي حل اين مساله بايد به نوعي با فتنهگران کنار آمد و ضمن به رسميت شناختن آنان به سهمخواهي ايشان پاسخ مثبت داد. اين مساله تا جايي پيش رفت که برخي معتقد بودند براي کاهش تنش حداقل بايد به بعضي از خواستههاي فتنهگران تن داد و تمکين کرد. حال آنکه خواستههاي فتنهگران چيزي جز زير پا قرار دادن قانون و هتک نهادهاي مقدس در کشور نبود. چيزي که به شکل خوشبينانه حديقف آن به محدود کردن رهبري در اختيارات ميانجاميد. لذا مردم به اين دسته از تحليلگران يادآور شدند اختلافنظر چند عنصر سياسي و ديدگاههاي آنان هيچ ارتباطي به متن تودههاي مردم ندارد و هواداران نظام حتي اگر در يک انتخابات مرتکب يک خطاي سياسي هم شده باشند اين اشتباه به معناي رويگرداني آنها از اصول و آرمانها و ناسپاسي نسبت به رهبر معظم انقلاب نيست. چنانچه بعد از نهم دي شاهد بوديم که بسياري از اين تحليلگران در جمعبندي نظرات خود عقبگرد کرده و با يک تجديدنظر جدي دوباره آن را ارائه نمودند، تا جايي که اين عده هم به جمع مطالبهکنندگان مجازات فتنهگران و قانونگريزان پيوستند. اين در حالي بود که آنها تا قبل از اين به هيچ وجه اعتقادي به ارتباط حلقه فتنه داخلي و بيگانگان نداشتند.
پيام سومي که حماسه عظيم نهم دي به فتنهگران و سران آشوب داشت که اتفاقا برخي از آنان در موقعيتهاي حساس نظام هم حضور داشتند و هنوز هم حضور دارند بود. اين پيام حاوي اين مفهوم بود که راي به يک کانديدا در يک انتخابات نميتواند مبناي اختيار کامل دادن به او و همراهي با او در اقدامات ضد انقلابي باشد.
البته اين پيام در ادامه فراخوانهاي غيرقانوني فتنهگران، بروز يافت، چنان که بعد از هر بار ايجاد تجمع غيرقانوني، عده حاضران کمتر ميشد و نقطه عطف اين رويگرداني پس از افتضاحي بود که در روز عاشورا به بار آمد و در روز نهم دي به نقطه نهايي خود رسيد. که تبلور آن را ميشد در شعارهاي سلبي مردم در اين روز تاريخي به وضوح مشاهده کرد. اين در حالي بود که تصاوير سران فتنه به شکل وارونه حمل ميشد. مشهورترين اين شعارها لعن علي عدوک ياحسين بود که پس از آن نام سه تن از سران فتنه برده ميشد و حکايتگر اين بود که رويگرداني مردم از آنان به حدي است که علاوه بر دشمني نظام قائل به دشمني اين سه تن با حضرت اباعبدالله(ع) هم هستند.
حجت الاسلام عبدالحسين خسروپناه،
عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
به عقيده بنده اولين و مهمترين پيامي که تظاهرات نهم دي به همراه داشت براي مسئولين بود تا بدانند سابقه انقلابي نميتواند ضمانت کند که آنان هميشه انقلابي باقي بمانند و لذا ضمانت در مسير ماندن آنان، ولايتپذيري تام و تمام آنان و عدم ايجاد زاويه با ولايت خواهد بود. چنانچه اگر زماني با ولايت زاويه پيدا کنند، پس از چندي تا آنجا پيش خواهند رفت که مقابل آن خواهند ايستاد و در واقع تودههاي مردم به عنوان سردمداران ثابت قدم در بيعت با ولايت اين پيام را به مسئولين دادند که براي جلوگيري از حذف نشدن از صحنه بايد همواره پيوند محکمي با ولايت داشته باشند.
اين يک پيام ديگر هم داشت و آن اينکه حتي عدهاي که در دوره انتخابات رياست جمهوري دهم به کانديداهاي خاص راي داده بودند، پس از اثبات رويگرداني آنها از ولايت فقيه، از آنان رويگردان شدند.
توده مردم حتي در روز عاشورا جمعکنندگان اصلي فتنهگران بودند.
حرکت مردمي نهم دي يک خيز بسيجي عظيم جامعنگر بود. اين در حالي بود که مقابله با فتنهگران تا قبل از نهم دي به شکل جزيرهاي انجام ميشد و با اتمام حجت بر مردم حتي رايدهندگان به برخي کانديداها در انتخابات خرداد 88 تبديل به يک حرکت سراسري در روز نهم دي شد و اين جاي تقدير و تشکر داشت. اين مساله براساس تجربه به مردم اثبات شده که بايد حامي جايگاه ولايت فقيه باشند و در صورت حفظ و صيانت از اين جايگاه است که ميتوان نظام را هم حفظ کرد. اين اعتماد آنها به ولايت به بيمه شدن انقلاب در روز نهم دي انجاميد.
اما اينجا جا دارد به يک نکته اشاره کنيم و آن اينکه بيتدبيري برخي مسئولين و بيبصيرتي برخي نخبگان باعث شد تا پس از انتخابات خرداد 88 دشمن بتواند سوءاستفاده بيشتري از اوضاع ايجاد شده داشته باشد. و در همين راستا هم فتنهگران دچار توهم بيشتري شوند. اين مساله مهمي است که شخصيتهاي اصولگرا بايد در مقابل فتنهگران و براي حفظ نظام باهم متحد ميشدند اما متاسفانه برخي از اصولگرايان با تسامح و تساهل با قضايا برخورد کردند و برخي نخبگان اين طيف خيلي ديرتر از مردم عادي متوجه شدند که با چه فاجعهاي قبل از نهم دي رو به رو بودهايم و تازه بعد از نهم دي شروع به موضعگيري کردند.
اين مسائل بيانگر اين است که ما نبايد فکر کنيم فتنه 88 آخرين فتنه عليه نظام بود. همانطوري که مقام معظم رهبري هم فرمودند با فتنههاي جديدتر و حتي با شعارهاي ارزشي رو به رو خواهيم بود و البته الان هم شاهد آغاز اين فتنهها هستيم و اين لزوم هوشياري نخبگان را در همين آغاز کار ميطلبد.
نکته مهمتر اين است که نخبگان و مسئوليني که امروز قصد مقابله با فتنه را ميکنند بايد با قصد حفظ نظام دست به اين کار بزنند و نه براي رقيبشکني و استفادههاي حزبي و شخصي. چنانچه تاريخ نشان ميدهد، خوارج بعد از شهادت اميرالمومنين(ع) با اينکه قاتل اميرالمومنين(ع) بودند وارد سپاه امام حسن(ع) شدند. چرا که داراي اغراض سياسي و مطامع دنيوي بودند و ميخواستند از قدرت امام حسن(ع) براي دستيابي به اهداف خود استفاده کنند که اين يک شيطنت بود. نخبگان سياسي کشور بايد با آيندهپژوهي مراقب آينده باشند.
امروز بايد مواظب باشند چرا که از همين الان عدهاي تبليغات براي رياست جمهوري آينده را آغاز کردهاند و مشغول هستند و خدا ميداند که چه اتفاقاتي را براي آينده کشور رقم بزنند. جلوگيري از اين اتفاقات مستلزم هوشياري اصولگرايان و اتحاد آنان است تا با ارائه يک شخصيت واحد از فتنه جلوگيري کنند. اين در حالي است که بيتدبيري ميتواند باعث شود چند چهره اصولگرا به صحنه بيايند و باعث متفرق شدن آرا بشوند.
کشور ما الان در حال طي کردن يک مسير صعودي است و در اين مسير بحثهاي مهمي مثل اجراي هدفمندي يارانهها، اصل 44 و تحول در علوم انساني در جريان است که تحقق يا عدم تحقق آن وابسته به هوشياري مسئولين و نخبگان است. طي طريق سريع در يک مسير صعودي نيازمند آرامش است و فتنهگري اين شرايط را از کشور سلب ميکند لذا اصولگرايان ضمن سعي براي ايجاد يک وحدت راهبردي حتي اگر نياز باشد بايد به يک وحدت تاکتيکي دست بزنند.
براين اساس بايد از گذشته عبرت بگيريم. البته امام زمان(عج) حافظ اين انقلاب و نظام است و خون شهدا نهال اين انقلاب را آبياري ميکند و دعاي خانواده شهدا حافظ ماست و البته رهبر حکيم و فرزانه و جامعالشرايط به تدبير امور مشغول است و البته به لطف الهي توده مردم هم حافظ انقلاب هستند.
حجتالاسلام عليرضا پيروزمند
قائم مقام و مسئول گروه روش فرهنگستان علوم اسلامي قم
نهم دي 88 ظرف ايجاد يک حماسه پرفروغ در تاريخ انقلاب و ملت حماسهساز ايران بود. اين اتفاق آب سردي بود بر آتش فتنهاي که دشمنان انقلاب روشن کرده و بر آن ميدميدند. معاندين طمع کرده بودند تا از بستر اين فتنه تا مرز براندازي نظام جمهوري اسلامي پيش بروند. لذا در امتداد مواضع بصيرت مدار ملت ايران در ايام پس از انتخابات خرداد 88، نهم دي، فصلالخطابي بود که به نااميدي دشمنان داخلي و خارجي انجاميد. البته اين حادثه مبارک، پيامهايي را براي تمام اقشار ملت در پي داشت که به شکل فهرستوار به آن اشاره ميکنم. در حقيقت ميتوان گفت حماسه نهم دي براي سه گروه مردم، مسئولين و جريانهاي سياسي حاوي پيام بود.
الف) عبرتهاي حماسه 9 دي براي مردم
ـ بركات پيوند مردم با رهبري
بخشي از پيام اين حماسه براي مردم اين بود که مردم اهميت و ثمرات پيوند خود با رهبري را بار ديگر احساس کردند. تحقق حماسه نهم دي نبايد جداي از رهنمودها و توصيههاي مقام معظم رهبري تحليل و بررسي شود. هر چند مقام معظم رهبري مشخصاً مردم را به راهپيمايي دعوت ننمودند اما مردم هوشمند نشان دادند با فهم نکات مدنظر مقام معظم رهبري، حرکت استوار خود را ادامه ميدهند؛ بنابراين در بازتحليل اين ماجرا بايد توجه داشت که واقعه نهم دي حاصل پيوند مردم و رهبري است و تا زماني که اين پيوند گسسته نشود، انقلاب بيمه خواهد بود.
تأثير زمانشناسي مردم
پيام دومي که به نظر ميرسد بايد توسط اقشار مختلف مردم مورد توجه قرار گيرد اين است که مردم بايد به نقش خود در حفظ و پاسداشت انقلاب اسلامي واقف باشند و بر اين نقش آفريني و حضور، پافشاري کنند. از ديگرسو مردم بايد متوجه باشند که زمانشناسي ايشان تاکنون باعث نقشآفريني به موقع آنان بوده است؛ اين زمانشناسي بايد در آينده نيز حفظ شود.
حفظ آمادگي براي آزمونهاي ديگر
پيام سوم حاکي از اين بود که آزمونها براي امتحان مردم تمامي ندارد و مردم همواره بايد آمادگي خود را براي مقابله با فتنههاي سنگينتر آماده کنند. چنانچه مردم شاهد بودند، مشارکت عمومي در انتخابات بالاي 85 درصد جمعيت راي دهنده بود كه اين مساله قاعدتا براي دشمنان يک سرخوردگي سياسي محسوب ميشود، اما با اين وجود دشمن از ايجاد فتنه نااميد نشد؛ فتنه گستردهاي كه پيچيدهتر از موارد مشابه قبل بود. تكرار اين قبيل فتنهها در آينده نيز محتمل است؛ ازاين رو آمادگي هميشگي مردم امري لازم است.
ب) عبرتهاي حماسه 9 دي براي مسئولين
قدرشناسي از مردم با خدمت به آنها
علاوه بر مواردي که دانستن آن براي عموم لازم است، نکات ديگري نيز وجود دارد که ميتوان آن را تحت عنوان عبرتهاي حماسه نهم دي به مسئولين گوشزد کرد.
اول اينکه بايد قدر اين مردم هوشيار را بدانند و قدرشناسي از مردم خارج از اين نيست که با تمام قوا براي مردم خدمت کنند چرا که مردم نشان دادهاند شايسته خدمتگذاري هستند و براي حفظ نظام و پشتيباني از رهبري حاضر به کنار گذاشتن اختلاف نظراتشان هستند. اين يک الگوي عملي براي مسئولين امر نيز است.
ـ حفظ و ارتقاء اعتماد به مردم
دوم اينکه اعتماد مردم به مسئولين بايد توسط آنان محترم شمرده شود و از اقداماتي که منجر به خدشهدار شدن اعتماد مردم ميشود، پرهيز كنند. البته اين مساله اختصاص به يک دولت خاص ندارد و همه مسئولين در همه مقاطع تاريخي بعد از اين هم بايد علاوه بر تلاش براي حفظ اعتماد مردم، ضريب اين اعتماد را نيز افزايش دهند.
تأثير صداقت با مردم
پيام سوم براي مسئولين اين است که بايد صداقت گفتار خود با مردم را حفظ کرده و افزايش دهند چرا که اگر مردم شاهد کلام صادقانه خدمتگذاران خود باشند، بهترين موضع گيري را نشان خواهند داد.
بزرگ نكردن اختلافات جزئي براي حفظ نظام
پيام چهارم براي مسئولين، انسجامي است که مردم با به نمايش گذاردن آن در نهم دي، به عنوان يک الگوي عملي فراروي مسئولين قرار دادند تا به بهانه اختلافات خرد، اقدام به صفآرايي در مقابل يکديگر نکنند؛ اين امر بيش از همه در مورد قواي سهگانه مصداق پيدا ميکند.
ـ شناخت مدافعين واقعي انقلاب
پيام پنجم براي مسئولين اين بود که همواره بايد بدانند مدافعين انقلاب از چه اقشاري تشکيل شدهاند. اين نکته منافي با اين مساله نيست که هر ايراني از هر قشري شايسته خدمتگذاري است و مسئولين موظف به اين امر هستند اما بازخواني تاريخ انقلاب از ابتدا تا جنگ تحميلي و پس از آن مويد اين مساله است که اين اقشار ضعيف و متوسط جامعه هستند که براي نظام و انقلاب بيشترين سرمايهگذاري را كرده اند. از طرف ديگر قشر مرفه و بيدرد اقشاري هستند که همواره کمترين خدمت به نظام و انقلاب و بيشترين هزينه را براي آن داشتهاند؛ بنابراين مسئولين بايد متوجه باشند که خدمت به اين اقشار، به خوشخدمتي به اقشار مرفه تبديل نشود، اقشاري كه به ثروت خود اتکاء دارند و اقشار ضعيف اقتصادي را بيسواد و بيفرهنگ قلمداد ميكنند.
استفاده فراگير از نيروهاي انقلاب
پيام ششم که مسئولين بايد به آن توجه داشته باشند اين نکته است که بايد از همه ظرفيتهاي موجود کشور براي پيشرفت و تعالي جمهوري اسلامي ايران بهره ببرند. در اين راستا از برخوردهاي جناحي با نيروهاي خلاق و مسئوليتپذير پرهيز کنند. رأي دادن يا ندادن ملاك اصلي براي استفاده از نخبگان نيست.
ج) عبرتهاي حماسه 9 دي براي جريانات سياسي
جدا نشدن از متن مردم انقلابي
بعد از مردم و مسئولين شايد بتوان گفت حماسه نهم دي پيامهاي روشني هم براي جريانات و جناحهاي سياسي داشت. اول اينکه جريانات سياسي بايد متوجه باشند اگر صف خود را از قاطبه مردم ولايت مدار جدا کنند و به زعم اينکه ما با فهم و با سواد و هدايتگر مردم هستيم دچار اين توهم شوند که «مردم بايد تابع اغراض ما حركت نمايند»، مطمئن باشند که مردم به سرعت عکسالعمل نشان داده و از ايشان اعلام برائت خواهند نمود. لذا جريانات سياسي بايد بدانند که نبايد از صف مردم حاضردر صحنه نهم دي جدا شوند.
اينکه بر مردم حاضر در نهم دي تاکيد ميکنيم به اين علت است که حاضران در آن حماسه داراي آرمانها و اهداف روشن و مشخصي بودند و لذا اهداف و آرمانهاي اين مردم معياري بود که باعث آن انسجام تاريخي شد ؛ اين امر بايد به عنوان الگوي عملي جناحهاي سياسي قرار گيرد.
متمايل نشدن به دشمن
دوم اينکه جريانات سياسي بدانند، در هر يك از مراحل وجودي خود (چه در بدو تأسيس و چه در ادامه حرکت) اگرچرخشي به سمت دشمنان نظام داشته باشند، مردم چنانکه که تاکنون عمل کردهاند آنان را براي هميشه به بايگاني تاريخ سياسي خواهند سپرد.
توهم ندانستن جريان فتنه
سومين پيام براي جريانات سياسي اين بود که همه بايد جريان فتنه را تحت همين عنوان به رسميت بشناسند. يعني اين واقعيت که جمع قليلي در داخل و جمع کثيري در خارج به دنبال فتنهگري و براندازي نظام جمهوري اسلامي هستند را بپذيرند. البته در مقابل نبايد اين مسأله باعث عيبپوشي، نشناختن ضعفها و فرافكني در مسئوليتها شود.
شناسايي و تصفيه عوامل فتنه در درون
چهارمين درس نهم دي براي جريانات سياسي اين بود که بعد از فهم و به رسميت شناختن جريان فتنه، براي حفظ و بقاي خود هم كه شده است، ايادي و وابستگان اين جريان را حتي در جبهه خودي شناسايي واز آنان اعلام برائت کنند. اين مساله در مورد اتئلاف سياسي هم صادق است. بايد مرزهاي روشني وجود داشته باشد که در صورت عبور عدهاي از اين خط قرمز، به سرعت به مردم معرفي شوند. البته بايد توجه داشت مرز روشني بين فتنهگر و غافل وجود دارد. غافل بعد از اطلاع، اظهار پشيماني ميكند و صف خود را جدا مينمايد اما فتنهگر بر اشتباه خود پافشاري و آن را توجيه ميكند.
عقب نماندن از بصيرت مردم
پنجمين عبرتآموزي براي جريانات سياسي، توجه دادن ايشان به عقب نماندن از تودههاي مردم است. در حالي که اصولاً جريانات سياسي بايد پيشرو و پيشتاز مردم باشند، اما شاهد بوديم که بعضي خواص بعد از حضور مردم در صحنه، تازه متوجه عمق فاجعه و همراهي مردم با انقلاب شدند و پس از آن عکسالعمل نشان دادند. برخي از اين گروهها گمان ميکردند هنوز ذهن مردم نسبت به صحت انتخابات مشوش است؛ آنها هرگز تصور نميکردند که مردم چنين بصيرت و حضوري را رقم بزنند، که خوشبختانه عکس آن ثابت شد.
جدا ناپذيري راه امام (ره) و رهبري
ششمين يادآوري حماسه نهم دي براي جريانات سياسي حاوي اين نکته بود که راه امام(ره) و رهبري يک راه است و به هيچ وجه قابل تفکيک از هم نيست. راه امام (ره) روشن است و در موارد ابهام احتمالي بايد با قرائت مقام معظم رهبري از راه امام (ره) پاسداري نمود. اگر جريانات سياسي گمان کنند که ميتوانند به بهانه ادامه راه امام (ره) و دفاع از بيت شريف آن رهبر فرزانه، مخالفت با مقام معظم رهبري را در پيش بگيرند، كور خواندهاند وبدانند كه قدم نهادن دراين بي راهه قطعاً باعث طرد آنان خواهد شد. در جريانات فتنه شاهد تلاش عدهاي براي مصادره بيت شريف امام و بالاتر از آن انديشههاي ايشان بوديم؛ اين در حالي بود که همين عده در مقاطعي ديگري، شعار عبور از انديشههاي امام (ره) را سر ميدادند.
سرلوحه قرار دادن رهنمود رهبري
درس هفتم براي جريانات سياسي پايبندي آنان به پيشتازي در تبيين فرمايشات مقام معظم رهبري است؛ هر چند که اين تبيين به ضرر يک جناح يا جريان سياسي خاص و يا افراد و اشخاص بانفوذ نظام باشد. در اين راستا هرگونه برخورد گزينشي با کلام رهبري، با هوشياري مردم مواجه شده و هزينه سنگيني را متوجه جريانات مربوط، خواهد کرد.
حفظ وحدت رمز بقاء جريانات سياسي
پيام هشتم واقعه نهم دي که متوجه جريانات سياسي است به اين مهم اشاره دارد که نخبگان سياسي بايد منشاء حرکت و بلوغ سياسي تودههاي مردم باشند، و نه باعث و باني تفرقه و فرسايش توان كشور. احساس مردم مبني بر اينکه عناوين سياسي منجر به صفآرايي جريانات سياسي در مقابل يك ديگر شده است، باعث عدم صلاحيت جريانات تفرقهافکن در نظر مردم و در نتيجه نابودي آنان خواهد بود.
تعصب در حفظ ارزشها و نه سابقه خدمت، شرط همراهي مردم
كلام آخر اينكه جريانات سياسي بايد بدانند سابقه خدمت، نه براي اشخاص حقيقي و نه براي اشخاص حقوقي و احزاب ضمانت بقا نخواهد بود. البته پيام قاطع مردم در نهم دي اين بود که آستانه تحمل مردم نسبت به توهين به مقدسات بسيار پايين است چنانکه در مقابل آن حاضر به جان فشاني هستند. فراموش نکردهايم که آخرين عامل حضور مردم در مراسم نهم دي، اقدام ناشيانه و هتاکانه عدهاي در روز عاشورا بود.
موارد فوق درسهاي گران بهايي بود که از حماسه باشکوه نهم دي ميتوان فراگرفت. تذکر آنها موجب انسجام بيشتر در حركت اميدبخش و روشن آينده انقلاب خواهد بود.
به عقيده بنده اولين و مهمترين پيامي که تظاهرات نهم دي به همراه داشت براي مسئولين بود تا بدانند سابقه انقلابي نميتواند ضمانت کند که آنان هميشه انقلابي باقي بمانند و لذا ضمانت در مسير ماندن آنان، ولايتپذيري تام و تمام آنان و عدم ايجاد زاويه با ولايت خواهد بود. چنانچه اگر زماني با ولايت زاويه پيدا کنند، پس از چندي تا آنجا پيش خواهند رفت که مقابل آن خواهند ايستاد و در واقع تودههاي مردم به عنوان سردمداران ثابت قدم در بيعت با ولايت اين پيام را به مسئولين دادند که براي جلوگيري از حذف نشدن از صحنه بايد همواره پيوند محکمي با ولايت داشته باشند.
اين يک پيام ديگر هم داشت و آن اينکه حتي عدهاي که در دوره انتخابات رياست جمهوري دهم به کانديداهاي خاص راي داده بودند، پس از اثبات رويگرداني آنها از ولايت فقيه، از آنان رويگردان شدند.
توده مردم حتي در روز عاشورا جمعکنندگان اصلي فتنهگران بودند.
حرکت مردمي نهم دي يک خيز بسيجي عظيم جامعنگر بود. اين در حالي بود که مقابله با فتنهگران تا قبل از نهم دي به شکل جزيرهاي انجام ميشد و با اتمام حجت بر مردم حتي رايدهندگان به برخي کانديداها در انتخابات خرداد 88 تبديل به يک حرکت سراسري در روز نهم دي شد و اين جاي تقدير و تشکر داشت. اين مساله براساس تجربه به مردم اثبات شده که بايد حامي جايگاه ولايت فقيه باشند و در صورت حفظ و صيانت از اين جايگاه است که ميتوان نظام را هم حفظ کرد. اين اعتماد آنها به ولايت به بيمه شدن انقلاب در روز نهم دي انجاميد.
اما اينجا جا دارد به يک نکته اشاره کنيم و آن اينکه بيتدبيري برخي مسئولين و بيبصيرتي برخي نخبگان باعث شد تا پس از انتخابات خرداد 88 دشمن بتواند سوءاستفاده بيشتري از اوضاع ايجاد شده داشته باشد. و در همين راستا هم فتنهگران دچار توهم بيشتري شوند. اين مساله مهمي است که شخصيتهاي اصولگرا بايد در مقابل فتنهگران و براي حفظ نظام باهم متحد ميشدند اما متاسفانه برخي از اصولگرايان با تسامح و تساهل با قضايا برخورد کردند و برخي نخبگان اين طيف خيلي ديرتر از مردم عادي متوجه شدند که با چه فاجعهاي قبل از نهم دي رو به رو بودهايم و تازه بعد از نهم دي شروع به موضعگيري کردند.
اين مسائل بيانگر اين است که ما نبايد فکر کنيم فتنه 88 آخرين فتنه عليه نظام بود. همانطوري که مقام معظم رهبري هم فرمودند با فتنههاي جديدتر و حتي با شعارهاي ارزشي رو به رو خواهيم بود و البته الان هم شاهد آغاز اين فتنهها هستيم و اين لزوم هوشياري نخبگان را در همين آغاز کار ميطلبد.
نکته مهمتر اين است که نخبگان و مسئوليني که امروز قصد مقابله با فتنه را ميکنند بايد با قصد حفظ نظام دست به اين کار بزنند و نه براي رقيبشکني و استفادههاي حزبي و شخصي. چنانچه تاريخ نشان ميدهد، خوارج بعد از شهادت اميرالمومنين(ع) با اينکه قاتل اميرالمومنين(ع) بودند وارد سپاه امام حسن(ع) شدند. چرا که داراي اغراض سياسي و مطامع دنيوي بودند و ميخواستند از قدرت امام حسن(ع) براي دستيابي به اهداف خود استفاده کنند که اين يک شيطنت بود. نخبگان سياسي کشور بايد با آيندهپژوهي مراقب آينده باشند.
امروز بايد مواظب باشند چرا که از همين الان عدهاي تبليغات براي رياست جمهوري آينده را آغاز کردهاند و مشغول هستند و خدا ميداند که چه اتفاقاتي را براي آينده کشور رقم بزنند. جلوگيري از اين اتفاقات مستلزم هوشياري اصولگرايان و اتحاد آنان است تا با ارائه يک شخصيت واحد از فتنه جلوگيري کنند. اين در حالي است که بيتدبيري ميتواند باعث شود چند چهره اصولگرا به صحنه بيايند و باعث متفرق شدن آرا بشوند.
کشور ما الان در حال طي کردن يک مسير صعودي است و در اين مسير بحثهاي مهمي مثل اجراي هدفمندي يارانهها، اصل 44 و تحول در علوم انساني در جريان است که تحقق يا عدم تحقق آن وابسته به هوشياري مسئولين و نخبگان است. طي طريق سريع در يک مسير صعودي نيازمند آرامش است و فتنهگري اين شرايط را از کشور سلب ميکند لذا اصولگرايان ضمن سعي براي ايجاد يک وحدت راهبردي حتي اگر نياز باشد بايد به يک وحدت تاکتيکي دست بزنند.
براين اساس بايد از گذشته عبرت بگيريم. البته امام زمان(عج) حافظ اين انقلاب و نظام است و خون شهدا نهال اين انقلاب را آبياري ميکند و دعاي خانواده شهدا حافظ ماست و البته رهبر حکيم و فرزانه و جامعالشرايط به تدبير امور مشغول است و البته به لطف الهي توده مردم هم حافظ انقلاب هستند.
حجتالاسلام عليرضا پيروزمند
قائم مقام و مسئول گروه روش فرهنگستان علوم اسلامي قم
نهم دي 88 ظرف ايجاد يک حماسه پرفروغ در تاريخ انقلاب و ملت حماسهساز ايران بود. اين اتفاق آب سردي بود بر آتش فتنهاي که دشمنان انقلاب روشن کرده و بر آن ميدميدند. معاندين طمع کرده بودند تا از بستر اين فتنه تا مرز براندازي نظام جمهوري اسلامي پيش بروند. لذا در امتداد مواضع بصيرت مدار ملت ايران در ايام پس از انتخابات خرداد 88، نهم دي، فصلالخطابي بود که به نااميدي دشمنان داخلي و خارجي انجاميد. البته اين حادثه مبارک، پيامهايي را براي تمام اقشار ملت در پي داشت که به شکل فهرستوار به آن اشاره ميکنم. در حقيقت ميتوان گفت حماسه نهم دي براي سه گروه مردم، مسئولين و جريانهاي سياسي حاوي پيام بود.
الف) عبرتهاي حماسه 9 دي براي مردم
ـ بركات پيوند مردم با رهبري
بخشي از پيام اين حماسه براي مردم اين بود که مردم اهميت و ثمرات پيوند خود با رهبري را بار ديگر احساس کردند. تحقق حماسه نهم دي نبايد جداي از رهنمودها و توصيههاي مقام معظم رهبري تحليل و بررسي شود. هر چند مقام معظم رهبري مشخصاً مردم را به راهپيمايي دعوت ننمودند اما مردم هوشمند نشان دادند با فهم نکات مدنظر مقام معظم رهبري، حرکت استوار خود را ادامه ميدهند؛ بنابراين در بازتحليل اين ماجرا بايد توجه داشت که واقعه نهم دي حاصل پيوند مردم و رهبري است و تا زماني که اين پيوند گسسته نشود، انقلاب بيمه خواهد بود.
تأثير زمانشناسي مردم
پيام دومي که به نظر ميرسد بايد توسط اقشار مختلف مردم مورد توجه قرار گيرد اين است که مردم بايد به نقش خود در حفظ و پاسداشت انقلاب اسلامي واقف باشند و بر اين نقش آفريني و حضور، پافشاري کنند. از ديگرسو مردم بايد متوجه باشند که زمانشناسي ايشان تاکنون باعث نقشآفريني به موقع آنان بوده است؛ اين زمانشناسي بايد در آينده نيز حفظ شود.
حفظ آمادگي براي آزمونهاي ديگر
پيام سوم حاکي از اين بود که آزمونها براي امتحان مردم تمامي ندارد و مردم همواره بايد آمادگي خود را براي مقابله با فتنههاي سنگينتر آماده کنند. چنانچه مردم شاهد بودند، مشارکت عمومي در انتخابات بالاي 85 درصد جمعيت راي دهنده بود كه اين مساله قاعدتا براي دشمنان يک سرخوردگي سياسي محسوب ميشود، اما با اين وجود دشمن از ايجاد فتنه نااميد نشد؛ فتنه گستردهاي كه پيچيدهتر از موارد مشابه قبل بود. تكرار اين قبيل فتنهها در آينده نيز محتمل است؛ ازاين رو آمادگي هميشگي مردم امري لازم است.
ب) عبرتهاي حماسه 9 دي براي مسئولين
قدرشناسي از مردم با خدمت به آنها
علاوه بر مواردي که دانستن آن براي عموم لازم است، نکات ديگري نيز وجود دارد که ميتوان آن را تحت عنوان عبرتهاي حماسه نهم دي به مسئولين گوشزد کرد.
اول اينکه بايد قدر اين مردم هوشيار را بدانند و قدرشناسي از مردم خارج از اين نيست که با تمام قوا براي مردم خدمت کنند چرا که مردم نشان دادهاند شايسته خدمتگذاري هستند و براي حفظ نظام و پشتيباني از رهبري حاضر به کنار گذاشتن اختلاف نظراتشان هستند. اين يک الگوي عملي براي مسئولين امر نيز است.
ـ حفظ و ارتقاء اعتماد به مردم
دوم اينکه اعتماد مردم به مسئولين بايد توسط آنان محترم شمرده شود و از اقداماتي که منجر به خدشهدار شدن اعتماد مردم ميشود، پرهيز كنند. البته اين مساله اختصاص به يک دولت خاص ندارد و همه مسئولين در همه مقاطع تاريخي بعد از اين هم بايد علاوه بر تلاش براي حفظ اعتماد مردم، ضريب اين اعتماد را نيز افزايش دهند.
تأثير صداقت با مردم
پيام سوم براي مسئولين اين است که بايد صداقت گفتار خود با مردم را حفظ کرده و افزايش دهند چرا که اگر مردم شاهد کلام صادقانه خدمتگذاران خود باشند، بهترين موضع گيري را نشان خواهند داد.
بزرگ نكردن اختلافات جزئي براي حفظ نظام
پيام چهارم براي مسئولين، انسجامي است که مردم با به نمايش گذاردن آن در نهم دي، به عنوان يک الگوي عملي فراروي مسئولين قرار دادند تا به بهانه اختلافات خرد، اقدام به صفآرايي در مقابل يکديگر نکنند؛ اين امر بيش از همه در مورد قواي سهگانه مصداق پيدا ميکند.
ـ شناخت مدافعين واقعي انقلاب
پيام پنجم براي مسئولين اين بود که همواره بايد بدانند مدافعين انقلاب از چه اقشاري تشکيل شدهاند. اين نکته منافي با اين مساله نيست که هر ايراني از هر قشري شايسته خدمتگذاري است و مسئولين موظف به اين امر هستند اما بازخواني تاريخ انقلاب از ابتدا تا جنگ تحميلي و پس از آن مويد اين مساله است که اين اقشار ضعيف و متوسط جامعه هستند که براي نظام و انقلاب بيشترين سرمايهگذاري را كرده اند. از طرف ديگر قشر مرفه و بيدرد اقشاري هستند که همواره کمترين خدمت به نظام و انقلاب و بيشترين هزينه را براي آن داشتهاند؛ بنابراين مسئولين بايد متوجه باشند که خدمت به اين اقشار، به خوشخدمتي به اقشار مرفه تبديل نشود، اقشاري كه به ثروت خود اتکاء دارند و اقشار ضعيف اقتصادي را بيسواد و بيفرهنگ قلمداد ميكنند.
استفاده فراگير از نيروهاي انقلاب
پيام ششم که مسئولين بايد به آن توجه داشته باشند اين نکته است که بايد از همه ظرفيتهاي موجود کشور براي پيشرفت و تعالي جمهوري اسلامي ايران بهره ببرند. در اين راستا از برخوردهاي جناحي با نيروهاي خلاق و مسئوليتپذير پرهيز کنند. رأي دادن يا ندادن ملاك اصلي براي استفاده از نخبگان نيست.
ج) عبرتهاي حماسه 9 دي براي جريانات سياسي
جدا نشدن از متن مردم انقلابي
بعد از مردم و مسئولين شايد بتوان گفت حماسه نهم دي پيامهاي روشني هم براي جريانات و جناحهاي سياسي داشت. اول اينکه جريانات سياسي بايد متوجه باشند اگر صف خود را از قاطبه مردم ولايت مدار جدا کنند و به زعم اينکه ما با فهم و با سواد و هدايتگر مردم هستيم دچار اين توهم شوند که «مردم بايد تابع اغراض ما حركت نمايند»، مطمئن باشند که مردم به سرعت عکسالعمل نشان داده و از ايشان اعلام برائت خواهند نمود. لذا جريانات سياسي بايد بدانند که نبايد از صف مردم حاضردر صحنه نهم دي جدا شوند.
اينکه بر مردم حاضر در نهم دي تاکيد ميکنيم به اين علت است که حاضران در آن حماسه داراي آرمانها و اهداف روشن و مشخصي بودند و لذا اهداف و آرمانهاي اين مردم معياري بود که باعث آن انسجام تاريخي شد ؛ اين امر بايد به عنوان الگوي عملي جناحهاي سياسي قرار گيرد.
متمايل نشدن به دشمن
دوم اينکه جريانات سياسي بدانند، در هر يك از مراحل وجودي خود (چه در بدو تأسيس و چه در ادامه حرکت) اگرچرخشي به سمت دشمنان نظام داشته باشند، مردم چنانکه که تاکنون عمل کردهاند آنان را براي هميشه به بايگاني تاريخ سياسي خواهند سپرد.
توهم ندانستن جريان فتنه
سومين پيام براي جريانات سياسي اين بود که همه بايد جريان فتنه را تحت همين عنوان به رسميت بشناسند. يعني اين واقعيت که جمع قليلي در داخل و جمع کثيري در خارج به دنبال فتنهگري و براندازي نظام جمهوري اسلامي هستند را بپذيرند. البته در مقابل نبايد اين مسأله باعث عيبپوشي، نشناختن ضعفها و فرافكني در مسئوليتها شود.
شناسايي و تصفيه عوامل فتنه در درون
چهارمين درس نهم دي براي جريانات سياسي اين بود که بعد از فهم و به رسميت شناختن جريان فتنه، براي حفظ و بقاي خود هم كه شده است، ايادي و وابستگان اين جريان را حتي در جبهه خودي شناسايي واز آنان اعلام برائت کنند. اين مساله در مورد اتئلاف سياسي هم صادق است. بايد مرزهاي روشني وجود داشته باشد که در صورت عبور عدهاي از اين خط قرمز، به سرعت به مردم معرفي شوند. البته بايد توجه داشت مرز روشني بين فتنهگر و غافل وجود دارد. غافل بعد از اطلاع، اظهار پشيماني ميكند و صف خود را جدا مينمايد اما فتنهگر بر اشتباه خود پافشاري و آن را توجيه ميكند.
عقب نماندن از بصيرت مردم
پنجمين عبرتآموزي براي جريانات سياسي، توجه دادن ايشان به عقب نماندن از تودههاي مردم است. در حالي که اصولاً جريانات سياسي بايد پيشرو و پيشتاز مردم باشند، اما شاهد بوديم که بعضي خواص بعد از حضور مردم در صحنه، تازه متوجه عمق فاجعه و همراهي مردم با انقلاب شدند و پس از آن عکسالعمل نشان دادند. برخي از اين گروهها گمان ميکردند هنوز ذهن مردم نسبت به صحت انتخابات مشوش است؛ آنها هرگز تصور نميکردند که مردم چنين بصيرت و حضوري را رقم بزنند، که خوشبختانه عکس آن ثابت شد.
جدا ناپذيري راه امام (ره) و رهبري
ششمين يادآوري حماسه نهم دي براي جريانات سياسي حاوي اين نکته بود که راه امام(ره) و رهبري يک راه است و به هيچ وجه قابل تفکيک از هم نيست. راه امام (ره) روشن است و در موارد ابهام احتمالي بايد با قرائت مقام معظم رهبري از راه امام (ره) پاسداري نمود. اگر جريانات سياسي گمان کنند که ميتوانند به بهانه ادامه راه امام (ره) و دفاع از بيت شريف آن رهبر فرزانه، مخالفت با مقام معظم رهبري را در پيش بگيرند، كور خواندهاند وبدانند كه قدم نهادن دراين بي راهه قطعاً باعث طرد آنان خواهد شد. در جريانات فتنه شاهد تلاش عدهاي براي مصادره بيت شريف امام و بالاتر از آن انديشههاي ايشان بوديم؛ اين در حالي بود که همين عده در مقاطعي ديگري، شعار عبور از انديشههاي امام (ره) را سر ميدادند.
سرلوحه قرار دادن رهنمود رهبري
درس هفتم براي جريانات سياسي پايبندي آنان به پيشتازي در تبيين فرمايشات مقام معظم رهبري است؛ هر چند که اين تبيين به ضرر يک جناح يا جريان سياسي خاص و يا افراد و اشخاص بانفوذ نظام باشد. در اين راستا هرگونه برخورد گزينشي با کلام رهبري، با هوشياري مردم مواجه شده و هزينه سنگيني را متوجه جريانات مربوط، خواهد کرد.
حفظ وحدت رمز بقاء جريانات سياسي
پيام هشتم واقعه نهم دي که متوجه جريانات سياسي است به اين مهم اشاره دارد که نخبگان سياسي بايد منشاء حرکت و بلوغ سياسي تودههاي مردم باشند، و نه باعث و باني تفرقه و فرسايش توان كشور. احساس مردم مبني بر اينکه عناوين سياسي منجر به صفآرايي جريانات سياسي در مقابل يك ديگر شده است، باعث عدم صلاحيت جريانات تفرقهافکن در نظر مردم و در نتيجه نابودي آنان خواهد بود.
تعصب در حفظ ارزشها و نه سابقه خدمت، شرط همراهي مردم
كلام آخر اينكه جريانات سياسي بايد بدانند سابقه خدمت، نه براي اشخاص حقيقي و نه براي اشخاص حقوقي و احزاب ضمانت بقا نخواهد بود. البته پيام قاطع مردم در نهم دي اين بود که آستانه تحمل مردم نسبت به توهين به مقدسات بسيار پايين است چنانکه در مقابل آن حاضر به جان فشاني هستند. فراموش نکردهايم که آخرين عامل حضور مردم در مراسم نهم دي، اقدام ناشيانه و هتاکانه عدهاي در روز عاشورا بود.
موارد فوق درسهاي گران بهايي بود که از حماسه باشکوه نهم دي ميتوان فراگرفت. تذکر آنها موجب انسجام بيشتر در حركت اميدبخش و روشن آينده انقلاب خواهد بود.