۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

فاشیسم شبکه ای را نابود کنید




وقتى جنگ دوم جهانى پايان پذيرفت، جميع جامعه شناسان به اين نتيجه رسيدند كه كابوس فاشيسم نيز براى هميشه پايان يافته. و متفق‏القول آن را محصول شرايط حاكم بر دوره‏اى از حيات اروپا دانستند كه ديگر نه در اروپا و نه در هيچ كجاى ديگر تكرار نخواهد شد.
اما كمتر كسى به اين واقعيت كتمان‏ناپذير اعتقاد دارد كه فاتحين جنگ دوم جهانى بسيارى از رازهاى سر به مهر فاشيست‏ها را قبل از به گور برده شدن براى استفاده در روز مبادا حفظ كردند.
دور از ذهن نخواهد بود كه مثل بسيارى از اسرار نظامى آلمان نازى نظير موشك‏هاى" وي 2" كه پايه توليد سلاح‏هاى مرگبار جديد همچون موشك‏هاى بالستيك را تشكيل مى‏دهند. مبانى ايدئولوژيك و عملى فاشيسم نيز با اندكى روزآورى بر عليه به خطر انداختگان منافع فاتحان جنگ دوم جهانى يا همان ابر قدرت هاي امروزي استفاده نگردد.لذا همواره عده‏اى مزدور يا طرد شده از جامعه و دور افتاده از قدرت وجود دارند تا براى دستيابى به اميال خود تن به خيانت و البته پياده‏سازى نسخه‏هاى مسموم ابرقدرت‏ها بر عليه كشورشان دهند.
بر اين مبنا بازخوانى وقايع انتخابات دهم و اتفاقات پس از آن و مقايسه آن با سالهاى سياه ظهور فاشيسم در اروپا، چنان شباهتى از روش عمل فاشيست‏هاى دهه 20 و 30 در ايتاليا و آلمان و شوزشيان سبز پوش در ذهن متبادر مى‏سازد كه فرض ظهور مجدد فاشيسم نوين والبته در ايران را قوت مى‏بخشد!
درست است كه هيچگاه شرايط آن روز ايتاليا و آلمان بر ايران حاكم نبوده و نيست اما القاى دروغين و مكرر وجود چنان شرايطى در اذهان عمومى امكان پذير خواهد بود. چرا كه تنها بستر مناسب براى رشد فاشيست‏هاى تغيير شكل يافته و روزآمد شده خواهد بود.
چنانچه با كمى كنكاش در لابه لاى سخنان و رفتار سردمداران آشوب‏هاى اخير كه هنوز به فعاليت خود مشغولند به وضوح مى‏توان به تطابق روش‏هاى كارى آنان با فاشيست‏ها پى برد:

ايجاد حس حقارت

از آنجا كه شرايط وخيم اقتصادى و اجتماعي حاكم بر كشورهاى مغلوب در جنگ اول جهانى باعث ياس و سرخوردگي مردم گرديده بود اين شرايط تحقير آميزاهرم فشاري بود كه دايما توسط رهبران فاشيسم استفاده و به مردم گوشزد مى‏شد. در اين ميان طبقه متوسط به دليل جايگاه شخصيتى ويژه در اجتماع بيش از همه حقارت ايجاد شده را حس مى‏كردند كه البته اين عده نقش جامعه هدف رانيز براى سردمداران فاشيست بازى مى‏كردند. به گونه ايكه با القاى حسن كينه و انتقام جويى توسط فاشيست‏ها آماده احقاق حق از پايمال شده خود خود توسط اقليت حاكم شدند. اما رهايى از اين حقارت تحميلى، تنها يك راه داشت و آن نبود جز خشونت و كينه و بى‏پايان نسبت به اقليت حاكم تا زمانى كه حق تصاحب شده بازپس گرفته شود و فاشيسم آرماني حاكم گردد.
اما چگونه مى‏توان شرايط آن روز اروپا را كه امروز در ايران وجود ندارد ايجاد كرد؟ اين در واقع همان كارى است كه سران آشوب‏هاى اخير با دريافت نسخه‏هاى به روز شده فاشيسم از آن سوى آب و عملى كردن نعل به نعل آن انجام دادند.

ايجاد توهم...

آنچه در اظهارات كذب سران آشوب در تب و تاب تبليغات پيش از انتخابات به چشم مى‏خورد، اين نكته بود كه چهار سال قبل يعنى در انتخابات نهم رياست جمهورى چون اكثريت پاى صندوق نيامدند حاكميت به دست اقليت افتاد، و كارى كه اقليت در اين چهار سال كرد جز تحقير شخصيت اكثريت در داخل و خارج نبود، اكثريتي كه با عناوينى چون نخبه و صاحبان انديشه و البته نماينده قشر متوسط ياد مى‏شدند كه از حق واقعى خود به دور افتاده‏اند!

رنگ ابزار روانى فاشيسم قديم و جديد

آنچه همزمان با اولين گام سران آشوب نمود پيدا كرد استفاده از يك رنگ واحد براى شناسايى جامعه هدف بود و اين در حالى است كه ساير اقشار جامعه كه در جرگه جامعه هدف نبودند فاقد هر علامت مشخصه براى تفكيك از سايرين بودند و نتيجه حاصل اينكه "مقدار هر چند اندك در مقابل هيچ بسيار جلوه‏گر خواهد شد"!
با آنكه استفاده از رنگ را به انقلاب‏هاى مخملى نسبت مى‏دهند؛ اما به طور قطع مى‏توان بانيان آن را فاشيست‏هاى ايتاليا و آلمان ناميد، آنهايى كه در زمانى نه چندان دور با بسيج اوباش و پوشانيدن لباس‏هاى سياه در ايتاليا و قهوه‏اى در آلمان گروههاى اسكارديستى و اس. آ را تشكيل دادند تا با رعايت قانون «كم بهتر از هيچ» هم طرفداران خود را انبوه نشان دهند و هم با ايجاد رعب و وحشت در حاكميت امتياز كسب نمايند!

ايجادالتهاب دايمى راز بقاى فاشيسم

البته سران آشوب خوب مى‏دانستند حتى در بهترين شرايط با همه تمهيدات به كار گرفته شده نخواهند توانست حتى نيمى از آراى عمومى را هم جلب كنند. پس براى حفظ بستر رشد و بقاى فاشيسم نوين بسترى از التهاب دايمى لازم بود تا حس كينه‏جويى و انتقام از اكثريت اقليت جلوه داده شده در دل‏هاى اقليت واقعى باقى بماند وا ين ميسر نمى‏گرديد جز با اعلام پيروزى خيره كننده و زودرس در انتخابات و صد البته القاى اين نكته كه در صورت عدم كسب نتيجه اعلام شده، ظلم اقليت به اكثريت و تحقير آنان همچنان ادامه دارد كه تنها راه نجات از آن حفظ خشم و كينه فاشيستى در سينه‏ها تا روز انتقام است.

خشم فاشيستى در پوشش راهپيمايى آرام

تمرين پهن كردن مردم در كف خيابان روشى بود كه از مدتها قبل توسط يكى از بزرگترين سران آشوب يا همان عباى شكلاتى معروف تمرين مى‏شد كه پس از به تحقق پيوستن پيش‏بينى شكست قطعى در انتخابات شكل واقعى به خود گرفت. تا فاشيسم جديد به همه تعهدات خود عمل كرده باشد.
البته اعراض خيابانى كه عليرغم ظاهر آرام خود كاملا به شيوه آشوب‏هاى آلمان و ايتالياى دهه 20و 30 ميلادى برنامه ريزى شده بود، آشوب‏هايى كه منطقه بندى شده بودند و براى هر منطقه رهبرى به سبك «راس‏هاى» ايتالياى فاشيست قرار داده شده بود و از همه جالب‏تر شيوه اين اعتراض كه به شكل راهپيمايى از يك نقطه خاص به نقطه خاص ديگر در سطح پايتخت برنامه ريزى گرديده بود تا يادآور راهپيمايى تاريخى فاشيست‏ها در 30 اكتبر 1922 در ايتاليايه سمت رم باشدو شايد خاطره پيزوزي موسوليني در اين راهپيمايي براى ژنرال سبزپوش در 30 خرداد 1388نيز تكرار شود.
تكرار چرخه راهپيمايى فاشيست‏هاى سبزپوش در تهران نتيجه‏اى جز فلج كردن فعاليت شهروندان تخريب اموال عمومى و كشته و زخمى شدن دهها تن از هموطنان نداشت، اما چرخه زندگى فاشيسم نوين متوقف نگرديد و سران اصلى آشوب يا توطئه دگرديسى شده فاشيستى به راحتى مشغول ادامه فعاليت خود در غالب راه اندازي يشكيلات «راه سبز اميد» هستند. راه سبزى كه قطعا برنامه و هدفى جز آنچه تا امروز توسط فاشيست‏هاى نوين دنبال شده نخواهد داشت و دورنماى آن چيزى جز تكرار چرخه گذشته در حايشه امن ايجاد شده براى آن نخواهد داشت.

فاشيسم شبكه‏اى

بايد باور داشت فاشيسم هنوز هم زنده و به لطف حاشيه امن ايجاد شده پوياست! و البته مشغول تجميع قوا و تاسيس نوع جديدى از فاشيسم به نام فاشيسم شبكه‏اى !كه به واسطه آن همه اعضا از ادامه وضع موجود ناراضى و در مقابل هر عمل حاكميت دست به عصيات و اعتراض خواهند زد، در اين شبكه همه اعضا حداقل يك موضوع براى احساس حقارت در ذهن خود خواهند داشت تا بدين ترتيب همبستگى و پيوستگى شبكه حفظ گردد و يادآور شبكه درهم تنيده يا همان فاشيوى آرمانى موسولينى باشد. قطعا چهار سال زمانى كمى براى برنامه ريزى و گسترش فاشيسم شبكه‏اى در ايران نخواهد بود.
و البته اندك براى مقابله با سيستمى كه با انگيزه و خيالى آسوده به كار خود ادامه مى‏دهد.

سرنوشت سران فاشيسم كلاسيك براى سران «راه سبز اميد»

قطعا آنچه باعث شده آقايان مرد خاكستري، ژنرال شكست و شيخ اصلاحات بدون توجه به آن همه مصيبت كه آفريدند بار ديگر گردهم آمده و در صدد ادامه راه برآيند مصونيت و حاشيه امنى است كه در اطراف خود احساس مى‏كنند تا آنجا كه فاشيسم را خط مشى خود قرار داده‏اند اما از سرنوشت سران آن غافلند ، چرا كه احتمالا حداقل دغدغه و ترس از همپايانى با سرنوشت كسانى چون «موسولينى» و «هيتلر» آنان را از ادامه فتنه باز مى‏داشت.
بديهى است سرعت در ادامه دادرسى‏ها و آغاز هر چه سريع‏تر سران اصلى آشوب‏هاى اخير و در نظر گرفتن مجازات در خور براى آنان راه فاشيسم سبز را براى هميشه به جهنم ختم خواهد كرد. كه درغير اين صورت نسخه دگرديسي شده فاشيسم پس از 70 سال دوران كمون درغالب راه سبز اميد يا هراسم ديگر اعتماد و اعتقاد عمومي به اركان نظام را باچالشهاي جدي مواجه خواهد ساخت

۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

حرف مفت



برادر یک پدر خوانده و روزهاى سخت برادرش!
ظاهرا آب و هواى ییلاقی روى روحيه برخى افراد وابسته به حاضران در" قرق‏گاه كارگزارانى" اين مناطق هم تاثير گذاشته! تا حدى كه از شدت موج ايجاد شده، روحيه ايشان هم متحول گشته و پس از روزهاى تنفيذ و تحليف به نوحه‏سرايى براى نظام و پدر خوانده های در تعلیق پرداخته‏اند.
چنانچه يك عضو مجمع تشخيص مصلحت كه رياست سابق صدا و سيما را هم بر عهده داشته از اين قاعده تاثير پذيرفته و طى اظهاراتى در گفت و گو با خبرگزارى ايلنا گفت: «بعد از انتخابات پانزده ميليون ناراضى درست كرديم و اين اشخاص افراد معمولى نيستند.»
اما اين عضو حزب ليبرال - دمكرات كارگزاران سازندگى ، اشاره به زمان و مكان اخذ وكالت و نيابت از پانزده ميليون ايرانى نكرد تا معلوم شود طبق كدام سند و اجازه آن هم از تعداد پانزده ميليون نفر، آنها را ناراضى و ضمناتافته جدابافته از ملت ايران معرفى مى‏نمايد؟
احتمالاً اين اشراف‏زاده 31 ساله قصد داشته تا اين عده را نيز به كيش خود و هم حزبى‏هايش پنداشته و براین اساس آنها راهم متعرض و هم غير معمولى جلوه دهد! تا از صدقه سر آنان حزب كارگزاران پابرجا! و مشاركت، مشاركت بماند! زیرا در محاسبات ایشان دست و پنجه نرم كردن با يك حزب پانزده ميليونى مجازی بسيار سخت‏تر از يك حزب فولكس واگنى خواهد بود! و احتمالا گره زدن توقعات یک جریان سیاسی طردشده با منافع توده پانزده میلیونی تنها فرصت باقی مانده برای بقای آن به نظر می رسد
اما در گرماگرم گفت و گو وقتى از احوالات یک پدر خوانده سخن به ميان مى‏آيد نامبرده با حزنى وافر و سكوتى معنادار مى‏گويد: واقعا روزهاى سختى به ایشان مى‏گذرد! و سپس ضمن پيوند فعل حال به گذشته مى‏گويد: نگاه امام به ایشان انحصارى بود!
كه با اين معنا باز هم به سياق 31 ساله خويش وارد جرگه انحصارطلبان و از ما بهتران مى‏شود! تا ساير فرمايشات امام راحل را يا قلم گرفته يا فراموش كرده باشد كه فرمودند: «ما با هيچ احدى عهد اخوت نبسته‏ايم.»
والبته اين نوحه سفارشى ادامه دارد تا جايى كه برادر پدرخوانده مى‏گويد:ایشان حال خوشى نخواهد داشت وقتى عده‏اى از هموطنان را در زندان مى‏بيند و اينكه چگونه مى‏تواند شرايط ايشان مطلوب باشد وقتى اعضاى خانواده‏اش را دستگير مى‏كنند و بسيار سخيف با آنها برخورد مى‏كنند؟
احتمالا آن عده از طلاب قم، از خاطر رئيس سابق صدا و سيما رفته‏اند كه تنها به جرم نگارش يك نامه و اعلام تقاضاى رسيدگى به صورت اموال پدر خوانده روانه ناكجاآباد شدند؟! يا شايد این برادر كوچكتر خاندان كارگزاران به ياد ندارند كه نسوان این خانواده روز سى خرداد سال جارى در چهار راه نواب تهران چه آشوبى به راه انداختند.
كه يادآور و قرين سالروز خروج مسلحانه منافقين در سى خرداد سال 1360 شد!؟ که در نهایت به قول ایشان برای رفع فتنه دستگیر شدند
اين عضو مجموع تشخيص مصلحت در پاسخ به اين سوال كه چرا ديگر آيت‏الله مثل گذشته قادر مديريت بحران نيست گفت: چون آن وقت امام حمايت مى‏كردند! و سپس بدون اشاره به اينكه چگونه يك خطيب نمازجمعه مى‏تواند در زمان حكومت ولى فقيه اقدام به صدور فرمان مستقیم كند!؟ پيشنهادهاى آيت‏الله در خطبه‏هاىآخرین نماز جمعه‏اش را يك فرمان سه ماده‏اى دانست كه به آن توهين و بى‏احترامى شده است!
اين در حالى است كه وى اعترافات ابطحى و عطريانفر را به ضرر نظام و كشور دانست و غرق در روياهاى گذشته، تعبير حضرت امام در مورد عدم لزوم پخش اعترافات شريعتمدارى پس از مرگش را به لزوم جلوگيرى از پخش اعترافات هم حزبى‏هاى آشوب طلبش پيوند داد!
فارغ از تاثیرحضور بى‏موقع در مناطق ييلاقى و ارتباط آن با خودشيفتگى علائم ترس از محیط و حذف از تدریجی و کامل از مواهب باد آورده دیگر دلائلی بود که باز خوانی این مرثیه خوانی کارگزارانی را جالب توجه می کرد چرا که تدایی کننده یک عکس العمل طبیعی ازطرف کلونی های قدرت و ثروت است که در حال نابودی اند و نشان گر انتخاب درست راه توسط ملت ایران !