۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

ندای حق



نشانه پيروزى؛ نه اطلاعات غلط

اين روزها در اثر كمبود سوژه، موضوع ارائه اطلاعات غلط به رييس‏جمهور در ارتباط با يكى از مسايل فى ما بين دولت و مجلس كه به نگارش نامه دكتر احمدى‏نژاد به مجلس انجاميد. دستاويزى شده براى مطبوعات زرد تا آسمان را به ريسمان بافته و اينچنين عنوان كنند كه مواجه رييس‏جمهور با دوازده كرسى خالى در مجمع عمومى سازمان ملل نيز ناشى از ارسال همين پيام‏هاى غلط به ايشان است!
چنانچه گفتند: به احمدى‏نژاد به غلط پيغام داده شده بود كه غربى‏ها در مقابل ايران كوتاه آمده و حاضر به دادن امتياز هستند كه در نتيجه دكتر احمدى‏نژاد هم به اشتباه افتاده و قاطع‏تر از هميشه در پشت تريبون مجمع عمومى سازمان ملل سخنرانى كرد.
غافل از اينكه غربى‏ها حتى حاضر به شنيدن سخنان وى نيز نشدند!
البته با توجه به فهم كج يا كلاً عدم فهم قلم به دستان زنجيره‏اى از آموزه‏هاى دينى و آرمان‏هاى انقلابى ما، نمى‏توان انتظارى بيش از اين نوع مغالطات از آنان داشت. چرا كه در اين قاموس عدم حضور يازده نماينده مستكبر در سازمان ملل شكست يك بازى سياسى محسوب مى‏گردد و لذا در اين نوع نگرش نه چشم بينايى براى ديدن صندلى‏هاى پر در سالن وجود دارد و نه دركى از ارزش بيدارى ميليون‏ها انسان تشنه آزادى در جهان كه از طريق پنجره رسانه نظاره‏گر و شنواى نداى حق از زبان رييس‏جمهور كشورمان بودند. از اين رهگذر بر ما واجب است تا براساس وظيفه دينى امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر اين منحرف‏كنندگان افكار عمومى را از عمل خويش بازداشته و آنان را به توجه آموزه‏هاى دينى‏مان فرا بخوانيم، همان فرامينى كه به ما حق داد تا با كفار داد و ستد و تعاملات انتفاعى دوجانبه داشته باشيم، ضمن اينكه همان دستورات ما را از هرگونه سازش با مستكبرين منع و تنها زبان مناسب براى سخن گفتن با اين عده را زبان عتاب و زور ناميد. لذا براساس اين آموزه‏ها حساب همه حتى كفار، از مستكبرين جداست، چنانچه مستكبر نه جايى براى تعامل باقى مى‏گذارد و نه راهى براى گفتگو و هر گام به عقب ما برابر با دو گام به جلوى آنان خواهد بود.
لذا از آنجا كه عقل نيز به همان راهى خواهد رسيد كه شرع تعيين نموده تنها راه عاقلانه عقب راندن مستكبرين همان است كه انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام(ره) در پيش گرفت، كه صدالبته رييس‏جمهور مكتبى نيز امروز ادامه دهنده همان راه است، لذا با ايمان به وعده‏هاى صادق خداوند كه مى‏فرمايد پويش اين راه نتيجه‏اى جز نصرت به بار نخواهد آورد، 31 سال از عمر انقلاب با پيروزى‏هاى روزافزون طى شد. و امروز نيز همان راه به نمايندگى رياست جمهورى ادامه داده مى‏شود، حتى اگر صحن علنى سازمان ملل متحد شاهد عدم حضور نماينده دوازده كشور مستكبر باشد.
چرا كه اصولاً سخنرانى رياست جمهورى از پشت تريبون سازمان ملل نه براى گوش‏هاى كر مستكبرين بلكه براى بيدارى دل‏هاى ميليون‏ها انسان آزادانديش در سراسر دنيا و نمايندگان آنان در صحن علنى سازمان ملل متحد بود. تا با استفاده از اين تريبون و آنچه امروز از آن به عنوان ديپلماسى عمومى ياد مى‏شود. پيام انقلاب اسلامى را به جهانيان مخابره نمايد. لذا براساس آنچه گفته شد حتى در صورت خالى شدن كل صندلى‏هاى سالن سخنرانى نيز نماينده جمهورى اسلامى ايران شرعا موظف به اداى همان سخنانى است كه دكتر احمدى‏نژاد از آن تريبون ايراد نمود.
لذا آنچه مسلم است خالى بودن صندلى دوازده مستكبر نه تنها نكته عجيبى نيست بلكه، در صورت حضور آنان بايد در صحت راه انتخاب شده شك نمود.
پس آنچه به عنوان نتيجه از اين گفتار حاصل مى‏آيد اين است كه نه اطلاعات غلطى در كار بوده و نه باخت در يك بازى سياسى، كه هر چه بوده عمل به وظيفه شرعى توسط رييس‏جمهور است كه قطعا نتيجه‏اى جز نصرت الهى به بارن خواهد آورد.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

کوتاه برای فتنه گر




آشتى ملى راهى براى فرار فتنه‏گران از مجازات

طرح‏هايى همچون آشتى ملى يا ميانجى‏گرى ميان جناح‏ها و شخصيت‏هاى سياسى درگير در بحران‏هاى اخير در حالى مطرح مى‏شود كه آسيب‏هاى وارده به حيثيت نظام جمهورى اسلامى، در خارج و آرامش عمومى در داخل به حدى است كه مدعيان اين دعوا بسيار فراتر از چند جناح سياسى به نظر مى‏رسند چنانچه از يك سو نظام اسلامى و از طرف ديگر افكار عمومى به عنوان شاكيان تام در دادگاه خواستار رسيدگى سريع به جرائم متهمان اصلى آشوب‏هاى اخير هستند. چنانچه مدعى‏العموم حتى در صورت گذشت نظام از حق خود، نمى‏تواند از حق ميليونها ايرانى براى مجازات برهم زنندگان نظم و آرامش اجتماعى و نيز تخريب كنندگان وجهه نظام در خارج بگذرد.
حال آنكه اين اتهامات غير قابل انكار در حالى به برخى اشخاص حقيقى و حقوقى وارد مى‏شود كه افكار عمومى، جرائم رخ داده را از روى نادانى و جهل مرتكبين آن ندانسته و اين اعتقاد وجود دارد كه در صورت ادامه تحقيقات و تكميل شواهد، امكان ارتباط اين عده با سرويس‏هاى جاسوسى بيگانه دور از ذهن نیست

از سوى ديگر بررسى روند رفتار سياسى و اجتماعى اين متهمين مؤيد اين است كه اين عده هيچ گاه از هيچ كوششى براى ايجاد اغتشاش و ايجاد التهاب عمومى فروگذار نكردند، التهاباتى كه تنها براى دستيابى به مقاصد و اميال شخصى و جناحى اين دسته صورت گرفت. چنانچه در همين زمان كه پيشنهاد آشتى ملى مطرح مى‏شود،شاهد فتنه گرى ايشان در يوم‏الله قدس بوديم.
لذا تنها برداشتى كه اذهان عمومى از طرح آشتى ملى دارد اين نكته است كه سران آشوب در عين نااميدى از يك طرف با طرح چنين پيشنهادات مضحكى از طريق دوستان خود در صدد پيدا كردن راه نجات از مجازات هستند و از طرف ديگر از هيچ كوششى براى گرفتن امتياز از نظام به جهت پيش بردن مقاصد خود فروگذار نيستند.
كه اين رويه منافقانه و فتنه‏جويانه عزم ملت را بيش از پيش براى محاكمه و مجازات متهمان اصلى آشوب‏هاى اخير جزم مى‏نمايد. چرا كه تجربه تاريخى ثابت كرده منافقان و فتنه‏جويان از رأفت اسلامى تنها براى تجديد قوا و لانه گزينى جديد در لايه‏هاى اجتماعى استفاده خواهند كرد تا در فرصت مغتنم با تكرار اعمال مجرمانه خود ضربات مهلك‏ترى به بدنه حكومت اسلامى وارد نمايند.


۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

هر دم از این باغ بری می رسد


اندرافاضات يك ميان دار جديد!

در بحبوحه حوادث پس از انتخابات و پس لرزه‏هاى آن، همه جور آدم ديديم به غير از يك ميان دار جديد! ميان دارى داعيه‏دار، كه همه را به نوعى گناهكار دانسته و معتقد است تنها با عمل به بسته پيشنهادى اوست كه همه اتفاقات ختم به خير خواهد شد.
حال آنكه اين ميان‏داردر غالب يك تشكيلات و تحت عنوان دبيركل آن، سالهاست كه پس از تشكيل مجموعه غير قانونى و غيررسمى خود علاوه بر داعيه كنونى، ادعاى قيوميت قشر عظيمى از معتقدترين و مومن‏ترين اقشار مردم به انقلاب را نيز داراست چنانچه با مصادره نام حزب‏الله براى خود، تشكيلات موسوم به اين نام را تنها منشاء و مبداء هدايت طيف عظيم امت حزب‏الله مى‏داند.
غافل از اينكه نام مقدس حزب‏الله را نه مى‏توان مصادره كرد و نه مى‏توان براى آن متولى تعيين نمود چنانچه از ابتداى انقلاب تاكنون امت شهيدپرور ايران بدون اينكه داعيه‏دار و يدك‏كش اين نام باشند در راه آرمان‏هاى حزب‏الله جانفشانى نموده‏اند.
براين اساس آنچه در ذيل مى‏آيد نقد مواضع جديد اين گروه پس از يك دوره انفعال سوال برانگيز در بحبوحه آشوب‏هاى اخير است! يعنى درست پس از زمانى كه انتظار اتخاذ موضعى حزب اللهى از اين دارو دسته ميرفت، و آنان سكوتى معنادار و خلاف منافع ملى اختيار كرده بودند !
چنانچه دبيركل اين تشكيلات طى سخنانى در ارگان مطبوعاتى متبوعش خود را مودى و وكيل مقام معظم رهبرى فرض كرده و از زبان ايشان برعليه ملت شريف ايران اقامه دعوى و شكوائيه نموده است و مى‏گويد:"رهبرى ما به اندازه كافى غم و غصه دارد چرا ملت ما قدرشناس رهبرى نيست؟!" و در ادامه مى‏افزايد: "چرا ملت ما گاهى مواقع وقتى يك فردى حيات دارد قدرش را نمى‏دانند؟! آيا كفران نعمت نبود؟!" سپس در اظهاراتى دوپهلو و دون شأن آن مقام به زعم خويش به دفاع از معظم‏له پرداخته مى‏افزايد:"آيا رهبرى براى خودشان، براى بچه‏هاى خودشان، براى زندگى شخصى خودشان دكانى باز كرده‏اند؟ يا چيزى از ملت خواسته است؟!"
معلوم نيست كى و كجا چنين شبهات وقيحانه‏اى در ارتباط با آن حضرت مطرح گرديده كه نامبرده در صدد رفع آن است يا در كجاى تاريخ دوران رهبرى معظم‏له ايشان از قدرناشناسى ملت شريف ايران شكوائيه داشته‏اند كه وى به تبيين آن مى‏پردازد؟
گفتنى است اين دبيركل غيرقانونى در ادامه اظهاراتش با لحنى ارباب‏م‏آبانه خطاب به ملت ايران در صدد اثبات مشروعيت جايگاه مقام معظم رهبرى بر مى‏آيد (نعوذبالله) و چنين مى‏گويد:"من به ملت عزيزم مى‏گويم!! آيا از رهبرى موجود، فردى شايسته‏تر وجود دارد؟ آيا او تنها در مقابل غرب نايستاد؟ آيا از حقوق ملت ما دفاع نكرد؟!"
اين سوال مطرح است كه چه كسى در شايستگى آن مقام عظما تشكيك ايجاد كرده كه نامبرده با جملاتى نيم بند سعى در احياى آن دارد؟
در ادامه وى بحث مبهمش را به دنباله آشوب‏هاى اخير پيوند زده و در مورد توطئه اخير براى ايجاد التهاب در دانشگاهها مى‏گويد: "نبايد دانشگاهها دوباره آتش بيارمعركه جريانات و درگيرى‏هاى سياسى شوند چون در اين درگيرى‏ها كسى نفع نمى‏برد همه ضرر مى‏كنند. من سوال مى‏كنم آقاى احمدى نژاد نفع برد يا ضربه خورد؟ آقاى‏هاشمى نفع برد يا ضربه خورد؟ آقاى موسوى و كروبى نفع بردند يا ضربه خوردند؟ همه ضرر كردند و بازى باخت - باخت به جميع جهات بود. منتها همين مجموعه‏اى كه باختند اگر متحد شوند مى‏توانند بازى را دوباره ببرند! "
اين راه حل غيراصولى در حالى ارائه مى‏گردد كه گويا نامبرده فراموش كرده خواهان اتحاد چه كسانى با رئيس جمهور قانونى و مشروع مردم ايران است؟ ايشان يا نميداند كه به زودى اين افراد قرار است در دادگاه پاسخگوى خيانت خود به ملت ايران باشند؟
يا در صدد منزه جلوه دادن اين اشخاص است تا با اجراى بازى كى بود كى بود من نبودم! آنان را از مجازات احتمالى برهاند! و به زعم خويش همه را برنده بازى اعلام كند!
اما در پايان باز هم حس قيم‏م‏آبانه اين دبيركل غير مشروع گل كرده و ضمن خدشه‏دار كردن نيت خالصانه امت حزب‏الله براى حضور در صحنه‏هاى عمل، همه را به شيوه‏اى اهانت‏آميز دعوت به پذيرش قيوميت تشكيلات غيرقانونى خود نموده و مى‏افزايد: " نمى‏گويم به خاطر دنيا نياييد! ولى خدا را هم شريك كنيد! امام زمان را هم شريك كنيد!حزب‏الله در خدمت شماست، واقعا لياقت داشته باشيد! حزب الله شما را كمك ( مالى) خواهد كرد. "
گرچه زمان براى قضاوت در باره اين مواضع قدرى‏زود است و آنچه از اين گفتار بيشتر به ذهن متبادر مى گردد بى تدبيرى و عدم بينش صحيح درباره اشخاص و وقايع اطراف مى‏باشد اما آنچه مسلم است ظهور و گسترش برخى تشكل‏هاى غيرقانونى در ايران تاكنون ضربات زيادى به انقلاب وارد كرده كه جبران آن نيز مشمول زمان زيادى گرديده است. چنانچه سازمان نامشروع مجاهدين (انقلاب) با همان نام دهان پر كن نقش قابل توجهى را در آشوب‏هاى اخير كشوربازى كرد. لذا اكنون كه بستر برچيده شدن چنين تشكل‏هايى فراهم شده است اين انتظار از وزارت كشور و قوه قضائيه مى‏رود تا بساط آنان را براى هميشه جمع نمايند تا در آينده در اثر سهل‏انگارى، دچار چالش‏هاى احتمالى از طرف گروههايى آن هم با داعيه قيوميت نام بزرگى چون امت حزب‏الله نگرديم. زيرا هرگونه سوء استفاده از اين نام باعث بى اعتمادى اين قشر عظيم و بى ادعا به يكديگر خواهد شد كه نتيجه‏اى جز تفرقه و چند دستگى كه مورد نظر دشمنان نظام و انقلاب است را به بار نخواهد آورد.

۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

امام شاهد باش ما هشدار دادیم!


اجراى بند «ميم» وصيتنامه امام در انتظار سران آشوب

امروز از شركت در مراسم شب‏هاى قدر در جوار حرم حضرت امام(ره) محروم مى‏شويم، فردا لابد بايد به محدود كردن يا لغو احتمالى روز قدس بينديشيم و احتمالا يوم‏الله 22 بهمن را هم تنها با تماشاى تصاوير تلويزيونى پخش شده از راهپيمايى‏هاى سال‏هاى قبل در خانه بگذرانيم.
و اين همه محروميت براى اكثريت، نتيجه آزادى عمل عده‏اى قانون‏شكن است كه در اقليت قرار دارند. همان جريان طرد شده‏اى كه تنها اميدشان براى بقاى استفاده از تريبون‏هاى موروثى و ايجاد التهاب رسانه‏اى است.
تا شايد بتوانند نارضايتى خود از وضع موجود را به كل ملت تعميم دهند و احيانا باايجاد التهاب كاذب در جامعه بخشى از آب رفته به جوى بازگردد.
احتمالا نارضايتى از خروج از چرخه قدرت آنچنان به ايشان گران آمده كه براى بازگشت به آن از همنوايى و همراهى با موساد و سيا هم فروگذار نخواهند بود!
تا در اين همسرايى، احساسات پاك احيا كنندگان شب قدر در حرم حضرت امام(ره) يا حضور ميليونى در راهپيمايى روز قدس ملعبه‏اى گردد براى موج سوارى اين نااهلان.اما به راستى تا كى و به چه قيمتى بايد شاهد ترك تازى عده‏اى باشيم كه نه جايگاهى در دل مردم دارند و نه در اركان نظام!
عده‏اى كه ملت ايران نه علاقه‏اى به ديدنشان در مراسم شب‏هاى قدر مرقد امام دارند و نه در راهپيمايى روز جهانى قدس! كه تنها آرزويشان ديدن اين تافته‏هاى جدابافته در پشت تريبون چوب گردويى دادگاه است، آن هم نه در مقامى به غير از پاسخگويى به خيانت به انقلاب اسلامى و خون شهدا.
اما اين سوال از قوه قضائيه به عنوان تنها متولى احقاق حق عامه مطرح است كه ملت شهيد پرور ايران تا كى بايد تاوان مماشات اين نهاد با لعنت شدگان انقلاب را پس بدهند؟
چرا كه قطعا ادامه روند موجود تنها به محروميت ملت ايران از شركت در يك مراسم معنوى ختم نخواهد شد ؛ بلكه در صورت ادامه به سوءاستفاده از بسترهاى ميليونى و امواج خروشان ملت در روزهايى خواهد انجاميد كه جايگاهى براى عرضه مقبوليت نظام به عرصه جهانى خواهد بود.
لذا مماشات قوه قضائيه با سران آشوب‏هاى اخير و التهابات جارى كار را به جايى خواهد رساند كه صحنه‏هاى صفوف درهم پيوسته ملت به نام التهاب در نظام و در راستاى اهداف دشمنان انقلاب به جهان مخابره گردد.
اما به راستى ملت ايران تا كى صبورى به خرج خواهد داد؟ آيا مى‏توان ثمره خون هزاران شهيد را بازيچه دست مشتى خائن قرار داد؟
لذا اگر در قانون اساسى از نهادى به نام قوه قضائيه به عنوان تنها مرجع رسيدگى به دعاوى مردم نام برده شده اما در بند «ميم» وصيتنامه حضرت امام نيز اين حق براى ملت در نظر گرفته شده كه در صورت اهمال مسئولين ملت خود وارد صحنه شوند كه در آن صورت مجازات سران آشوب‏هاى گذشته و التهابات كنونى بسيار سنگين‏تر از آن خواهد بود كه قوه قضائيه تعيين مى‏نمايد!
شايد آن روز از سيد خندان جز يك عباى شكلاتى و از ژنرال شكست جز يك شنل سبز باقى نماند. شايد پس از آن روز فقط نامى از شيخ اصلاحات و فرزندان پدرخوانده در صفحات تاريخ بتوان يافت.
بر اين اساس، انتظار ملت شريف ايران احضار سريع سركردگان التهاب آفرين به جايگاه پاسخگويى است و صد البته اعمال مجازات در خور جرائم ايشان، چرا كه در غير اين صورت بند «ميم» وصيتنامه رهبر كبير انقلاب همچون ساير بندهاى آن براى اين مردم نصب‏العين بوده و با استعانت از مقام عظماى ولايت لازم‏الاجرا خواهد بود.