اشاره :هنوز نفسها از پشت سر گذاشتن فتنه سياسي سال گذشته تازه نشده که خبرها حکايت از تشکيل يک ستاد حمايت توسط سران همان جريان قبلي دارد که با حضور چند تن از اعضاي حزبهاي منحل شده و غيرقانوني مشارکت و مجاهدين ايجاد شده تا مانع از اجراي طرح تحول اقتصادي شوند.
گفته ميشود اين ستاد وظيفه دارد با پخش شايعه و اخبار نادرست در وحله اول و با راهندازي اعتراضات خياباني در مراحل بعدي مانع از اجراي قانون يارانهها شود.
ضمن اينکه شنيده شده اين ستاد پيش از اين در ماجراي اعتراض بازار عليه قانون ماليات بر ارزش افزوده نيزکاملا فعال بوده و نقش برنامهيزي و حمايتي از معترضين را هم برعهده داشته است.
اما فتنه اقتصادي خبري بود که با اظهارات رئيسجمهور آغاز شد و با توسط فرمانده نيروي انتظامي مورد تاکيد قرار گرفت، ضمن اينکه برخي نمايندگان مجلس هم با انتشار اخباري گنگ وجود آن را تاييد کردند. همه اين موارد هفتهنامه يالثارات الحسين(ع) را برآن داشت تا ضمن گفتگو با برخي نمايندگان مردم در مجلس، به چارهجويي در اين رابطه بپردازد، لذا آنچه ميخوانيد حاصل گفتگو با يک عضو کميسيون اقتصادي و دو عضو کميسيون امنيت ملي است
زهره الهيان نماينده مردم تهران و عضو کميسيون امنيت ملي
*رئيس جمهور خبر از تشکيل ستادي براي اخلال در روند هدفمندسازي يارانهها دادهاند شما اطلاعي در اين رابطه داريد؟
- با توجه به اينکه ما در حال اجراي قانون هدفمند کردن يارانهها هستيم که انشاءالله يک تحول عظيم اقتصادي را در کشور به وجود خواهد آورد که بخشي از نتيجه آن قطعاً گامي بزرگ در اصلاح الگوي مصرف و قطع وابستگي به خارج خواهد بود، به همين دليل هم طبيعي است که دشمنان نظام در خارج بيکار نمينشينند و اخباري که ميدهند دال بر اين است که اخلال در روند اجراي هدفمند کردن يارانهها، در دستور کار جريان فتنه در داخل قرار گرفته است. در اين راستا دشمنان خارجي براي وارد کردن ضربه نهايي به نظام حساب زيادي روي نارضايتي مردم باز کردهاند و بالطبع مقطع زماني هدفمندي يارانهها، به دليل حساسيت ويژهاي که دارد، نقطه اميدي براي آنها محسوب ميشود؛ تا با اخلال در روند اجراي آن به اهداف خود دست پيدا کنند و متأسفانه شاهديم برخي رسانههاي داخلي هم همراستا با دشمن مشغول به فعاليت هستند.
*خانم الهيان! گويا شما با وزير اطلاعات جلسهاي داشتهايد. در صورت امکان اخبار قابل انتشار اين جلسه را براي خوانندگان ما هم بازگو کنيد.
اخبار و اطلاعات واصله حکايت از اين دارد که متأسفانه سران فتنه و عوامل زيرمجموعه آنها در داخل، توان خود را به کار گرفتهاند تا بتوانند با ايجاد نارضايتي در اقشار مردم، به دشمن در دستيابي به اهدافشان کمک کنند.
* اگر ممکن است کدهاي دقيقتري بيان بفرماييد.
- به لحاظ مسايل امنيتي امکان ارائه کدهاي دقيقتر براي من وجود ندارد اما همينقدر ميتوانم بگويم که اخبار حکايت از اين دارد که بعد از فتنه سياسي، فتنه اقتصادي در دستور کار سران آنها قرار دارد.
* با توجه به هشداري که وزير اطلاعات دادهاند کميسيون امنيت ملي چه تمهيداتي در اين زمينه انديشيده.
- با توجه به اهميت موضوع، جلسات متعددي برگزار شد و قرار بر اين شد که نهادهاي دستاندرکار به تناوب گزارش عملکرد خود را به مجلس ارائه دهند.
کاظم جلالي عضو کميسيون امنيت ملي
*آقاي جلالي اخبار مربوط به احتمال شکلگيري فتنه اقتصادي صحت دارد؟
- با توجه به روند حوادث 30 ساله پس از انقلاب، دشمنان نظام اين نکته را فهميدهاند. که از منظر سياسي قادر به آسيبزدن به نظام نخواهند بود؛ چرا که نظام ما يک نظام مردمي است که هم در داخل درصد بالايي از افکار عمومي از آن حمايت ميکنند و هم در خارج ميزان زيادي از اذهان عمومي متوجه شعارهاي نظام جمهوري اسلامي ايران است. نمونه تازه آن هم در سفر اخير رياست محترم جمهور به لبنان مشاهده شد که در واقع استقبالي شورانگيز از گفتمان انقلاب اسلامي و امام و همچنين مقام معظم رهبري بود. به همين دليل طبيعتاً دشمن امروز به ضربه زدن از ناحيه اقتصادي دل بسته است. البته اين معطوف به امروز نيست بلکه از قبل هم وجود داشته اما امروز رنگ و بوي بيشتري به خود گرفته است. ضمن اينکه از اين نکته مهم نبايد غافل شد که بيشتر حجم اين فشارها مربوط به عمليات رسانهاي است.
* دشمن در جبهه رسانهاي چگونه ميتواند به اقتصاد کشور لطمه بزند؟
- آنها اين کار را از طريق القاي نااميدي و ايجاد جو ترس براي مردم انجام ميدهند و ابزار اين شيوه هم، ناکارآمد نشان دادن دستگاههاي اجرايي است. اين مسأله در حال حاضر با ايجاد ترس در مردم از شکست در اجراي پروژه مهم هدفمندي يارانههاست. هدف همه اين عملياتها القاي وجود شرايط بحراني است تا از اين طريق مردم را دچار سردرگمي کنند؛ چرا که يکي از مؤلفههاي موجود در شرايط بحران سردرگمي است. از طرف ديگر از آنجايي که سناريوي بحران همواره به عنوان يک نشانه مد نظر بوده است که پس از آن اتفاقات ناگواري در شرف وقوع است، لذا با توسل به اين شيوه اين حس در مردم ايجاد ميشود که قطعاً وقايع ناخوشايندي در شرف وقوع است.
* چه نتيجهاي از اين بحرانآفريني کاذب مدنظر تئوريسينهاي اين شرايط است؟
- طبيعتاً هدف آنها اين است که مردم را در برابر نظام قرار دهند. و اين پروژهاي است که الان در دست دشمن قرار داشته و در حال القاي آن به مردم هستند.
* آيا اين بحرانآفريني فقط در حد جنگ رسانهاي است يا وارد عرصه عمليات هم خواهند شد؟
- به نظر من بحرانآفريني چند مرحله خواهد داشت که مرحله اول آن ايجاد جنگ رسانهاي است تا به واسطه آن يأس و نااميدي در مردم ايجاد کنند و مرحله دوم سنگاندازي در اجراي پروژه هدفمندي يارانههاست. البته به نظر ميرسد ايجاد آشوبهاي خياباني هم به عنوان مرحله سوم در دستور کار دشمن قرار بگيرد.
* مرحله سوم تا چه حد عملي به نظر ميرسد؟
- فکر ميکنم ايجاد آشوب، شاخصي باشد که اراده ايجاد آن از قدرت بحرانآفرينان خارج باشد. يعني هرچند اراده آن وجود دارد، اما به نظر نميرسد در عمل قدرتي براي ايجاد اين کار داشته باشند.
* يکي از مديران خدمات شهري در رسانهها اعلام کرد: اگر قيمت بنزين آزاد شود، مردم به مترو هجوم ميآورند و احتمالاً شاهد آشوبهاي خياباني خواهيم بود. با توجه به اينکه فتنه 88 و اظهارات اينچنيني قبل از آن، تجارب خوبي در اختيار ما گذاشت، فکر ميکنيد برخي افراد مرتبط با جريان فتنه در حال آمادهسازي زمينه براي ايجاد آشوبهاي مشابه سال گذشته باشند؟
- بنده بايد اينجا يک نکته را عرض کنم و آن اينکه دشمن قصد دارد اين پروژه را از فاز اقتصادي به فاز امنيتي بکشاند و ما بايد در برابر اين مسأله هوشيار باشيم. اگرچه در کشور روي اجراي اين پروژه اجماع وجود دارد اما متأسفانه برخي ديدگاهها وجود دارد که معتقدند اگر ما موفق به اجراي يک طرح نشديم، ديگران هم نبايد موفق به اجراي آن شوند. به عقيده من اين يک پديده زشت است که باعث شده عدهاي که چنين اعتقاداتي دارند يک پروژه اقتصادي را به فاز امنيتي بکشانند.
* به نظر شما اين عده چه برنامهاي براي سوق دادن اين طرح اقتصادي به فاز امنيتي دارند.
- اين واقعيت وجود دارد که جريان مخالف، داراي قدرت اقتصادي است و اين قصد را دارد که با استفاده از قدرت اقتصادي خود براي اجراي طرح هدفمندي يارانهها مشکلآفريني کند.
* چه ميزان موفقيت براي بحرانآفرينان پيشبيني ميکنيد؟
- همانطور که گفتم اين عده داراي قدرت اقتصادي هستند و احتمالاً چالشهايي را ايجاد خواهند کرد اما با توجه به تمهيداتي که دولت و ساير مسئولين در نظر گرفتهاند، احتمالي که براي موفقيت آنها در نظر ميگيرم نزديک به صفر است. چرا که امروز علاوه بر دولت، عزم دو قوه ديگر هم براي اجراي بدون نقص طرح هدفمندي يارانهها جزم است و به نظر نميآيد دشمنان خارجي و دوستان داخليشان توان ايجاد اخلال به معناي واقعي داشته باشند.
* گويا شما جلسهاي با وزير اطلاعات داشتهايد؛ اگر امکان دارد ما را هم از کم و کيف اين جلسه مطلع کنيد.
- اين جلسه براساس سوال جناب آقاي دکتر نادران از وزير اطلاعات برگزار شد مبني بر اينکه ايشان از آقاي مصلحي پرسيدند که رئيسجمهور در جايي گفتهاند عدهاي در صدد ايجاد اخلال در جريان هدفمندسازي يارانهها هستند، اين عده چه کساني هستند؟ البته آقاي وزير هم به کميسيون آمدند و توضيح مفصلي در اين رابطه ارائه دادند. که مستند هم بود.
* بالاخره معلوم شد اين اخلالگران چه کساني هستند.
- ايشان گفتند منظور آقاي احمدينژاد برخي دوستان منتقد در مجلس يا ساير دلسوزان نيست، در اين راستا هم برخي اظهارات ثبت شده افراد مختلف در محافل را به ما نشان دادند که مثلاً گفته بودند ما بايد روي پروژه هدفمندي يارانهها به عنوان يک فرصت حساب کنيم و با دامن زدن به برخي ناآراميهاي احتمالي، اين بار روي موج اقتصادي سوار شويم.
* مجلس به عنوان يکي از قواي سهگانه، چگونه در اجراي هر چه بهتر طرح و پايين آوردن تبعات آن به دولت کمک خواهد کرد؟
- مجلس از دو منظر ميتواند در اين زمينه به دولت کمک کند منظر اول اين نکته است که اين قانون مصوبه خود ماست و بايد بر اجراي صحيح آن نظارت دقيق داشته باشيم و منظر دوم هم بحث حمايتي است که البته اين حمايت مانع از گفتمان کارشناسي ميان مجلس و دولت نخواهد بود، اما به هر حال بحثهاي کارشناسي هم بايد به گونهاي مطرح شود که موجب سوء استفاده جريان مخالف نشود. به هر حال ما 150 سال اقتصاد رانتير متکي به نفت داشتهايم و امروز در صدد اين هستيم که آسيبهاي 150 ساله را برطرف کنيم و اين هم وابسته به اجراي صحيح اين طرح است بنابراين طبيعي است که مجلس بر اجراي صحيح قانون نظارت داشته باشد و طبعاً در اين نظارت اختلافهايي در روشهاي عمل بوجود خواهد آمد که نبايد آن را برجسته کرد.
ارسلان فتحيپور عضو کميسيون اقتصادي مجلس
* گويا عدهاي قصد ايجاد چالش بر سر راه هدفمندي يارانهها را دارند، اگر ممکن است در اين مورد براي خوانندگان ما توضيح دهيد.
- استکبار جهاني در جهت تحقق اهداف خود مبني بر ضربه به نظام جمهوري اسلامي، در صدد ناکارآمد جلوه دادن دولت در اجراي قانون هدفمندي يارانههاست و در اين مسير جريان فتنه داخلي و عليالخصوص زخم خوردگان در فتنه سياسي گذشته به عنوان سربازان دشمن مشغول فعاليت هستند. اتفاقاً اين عده شامل رانتخواران و ويژهخوراني ميشوند که با ايجاد جو يأس و نااميدي در اذهان عمومي براي دشمن انجام وظيفه ميکنند.
* ابزار عملکرد اين عده چيست؟
- يکي از ابزارهاي عملياتي اين عده ايجاد تورمهاي انتظاري است که براساس استنباط از آمار تورم در دورههاي گذشته، ارقامي را براي تورم پيشبيني کرده و اعلام ميکنند تا براساس آن رفتار مردم را شکل دهند و مثلا با ايجاد هراس در مردم، جامعه را به هجوم براي خريد اقلام مورد نياز و انبار آن سوق دهند. از ديگر مواردي که براي تحت فشار قرار دادن مردم مورد استفاده قرار ميگيرد، اين است که متاسفانه عدهاي دست به کار احتکار شدهاند يا در بعضي بخشها شاهد افزايش قيمت برخي اقلام توسط آنها هستيم. اين در حالي است که هنوز وارد فاز آزادسازي قيمتها نشدهايم.
*براي برخورد با اين موارد چه تمهيداتي انديشيده شده است؟
- الان ما بحثهاي ترور اقتصادي را در پيش داريم که در مقابل آن سه قوه با هوشياري کامل نظارت دارند و در صورت مشاهده معضلاتي نظير احتکار يا افزايش قيمتها اين عده به سرعت به قوه قضائيه ارجاع خواهند شد. بنده به دوستان و نهادها و ارگانها توصيه ميکنم که به اختلافات دامن نزنند تا انشاءالله بتوانيم دست دولت را براي اجراي صحيح قانون بگيريم.
* آقاي فتحيپور ما شاهد بوديم که يکي از مديران خدمات شهري با فضاسازي اينگونه القا کرد که با اجراي قانون هدفمندي، مردم در مقابل نظام خواهند ايستاد. شما چه تحليلي داريد.
- اين مسأله جديدي نيست، امروز عرصه فعاليت براي اين گروه تنگ شده و با اظهارات اينچنيني قصد موجسواري دارند. کما اينکه اصلاً دليلي براي آشوب وجود ندارد؛ چرا که اولين کساني که از اجراي اين طرح نفع ميبرند، صاحبان اصلي انقلاب يعني مستضعفين هستند، حتي در اين راستا بنده حرف عدهاي از دوستان که ميگويند اين يک جراحي است را قبول ندارم بلکه معتقدم اجراي اين طرح يک تولد دوباره است که به توزيع عادلانه يارانهها و مصرف بجاي آن خواهد انجاميد. چرا که اجراي اين قانون به معني حذف يارانهها نيست بلکه به معني توزيع عادلانه آن است که به نفع اقشار ضعيف تمام ميشود. ضمن اينکه زمان اجراي آن در برنامه سوم بود اما دولت وقت از اجراي آن ابراز ناتواني کرد و البته در برنامه چهارم هم گنجانيده شده بود که دولتهاي آن زمان هم آن را اجرا نکردند. اما به هر حال اين قانون با لايحهاي که دولت به مجلس داد بعد از کار کارشناسي دولت و مجلس با شيب اجرايي ملايمي تصويب شد و الان در شرف اجراست که به عقيده من اجراي صحيح آن بيش از هر چيز به کمک و همکاري مردم عزيزمان نياز دارد.
اشاره: سفر مقام معظم رهبري به شهر قم مملو از برکاتي بود که کوچکترين آن، پايان دادن به شايعه زاويه پيدا کردن حوزه از نظام جمهوري اسلامي بود. شايعهاي که با استقبال تاريخي بانيان قيام اسلامي ايران يعني مردم، و مراجع و زعماي اين شهر، به باد نسيان سپرده شد تا دشمنان بدانند که هرگز نبايد بر روي اشتباهات عدهاي اندک حساب باز کنند
اما از ديگر برکات اين سفر توصيههايي است که مقام معظم رهبري در ديدارها و بيانات خود به اقشار مختلف شهر قم داشتند که در صورت هوشياري مخاطبين و حرکت در جهت به کاربندي اين توصيهها آينده علمي جهنده و پويا درانتظار قلب دنياي شيعه خواهد بود تا با ارتقاي سطوح علم و اجتهاد نه تنها راه اميد دشمنان را براي هميشه سد کنند که نقطه اميدي نيز براي برطرف کردن نيازهاي جهان اسلام باشند.
گرچه تمامي بخشهاي سفر مقام معظم رهبري تا لحظه تهيه اين گفتگو با ارزش بوده است اما ديدار ايشان با طلاب حوزوي و توصيههاي مهم ايشان به اين قشر از مردم قم، جلوه بيشتري ازخود نشان داد و يالثارات الحسين(ع) را برآن داشت تا براي بهرهبرداري هرچه بهتر از نقطه نظرات مطرح شده در اين ديدار به يکي از کارشناسان علوم حوزوي مراجعه کرده تا ايشان به تبيين نقاط برجسته کلام رهبري در اين ديدار مهم بپردازند. لذا آنچه در ادامه ميخوانيد حاصل گفتگويي کوتاه با حجتالاسلام ثقفي از اساتيد حوزه است:
* مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب در مورد تلاشها براي جدايي حوزه از بدنه اجتماع و دخالت آن در امور جاري سياسي و اجتماعي هشدار دادند. در تبيين فرمايشات حضرت آقا بفرماييد مصاديق اين تلاش براي گوشهنشين کردن حوزهها را کجا ميتوان يافت؟
- اگر بخواهيم طرح روشنتري از بيانات مقام معظم رهبري ارائه کنيم، بايد گفت پديده گوشهنشيني در حوزه شامل حال بخش حداکثري حوزه که شامل نيروهاي انقلابي است نميشود و نشانه آن هم در برخي مقاطع کاملا آشکار است.
اگر بخواهيم دقيقتر بررسي کنيم، با بازگشت به گذشتهاي نه چندان دور يعني دقيقا 10 سال پيش، وقتي فتنههاي فرهنگي در سال 78 آغاز شد و به شکل خزنده شروع به رشد کرد، ما شاهد قيام حوزويها شامل مراجع، فضلا و طلاب بوديم که به تحصن آنان در مسجد اعظم قم ختم شد. يا مثلا در فتنه سال گذشته پس از توهين به حضرت امام(ره) در روز 16 آذر اين قيام حوزه بود که سر منشاء خيزشهاي عمومي بعدي گرديد و به حماسه نهم دي ختم گرديد. و در همين راستا هم هست که مقام معظم رهبري براي حوزههاي علميه مقام بصيرت قائل هستند و بصيرت مردم قم را ناشي از همين حوزهها ميدانند.
بنابراين، بايد عرض کنم که بدنه اصلي حوزه هوشياري و بيداري لازم را از خود نشان داده است. اما دو نکته وجود دارد که بنده بايد به آن اشاره کنم.
اول اينکه در حوزه اندک مجموعهها و خرده جريانهايي وجود دارند که با تفکر انقلاب و حضرت امام و مقام معظم رهبري فاصله دارند، ضمن اينکه اين عده معدود از اقتضائات نظام و حتي جهان امروز هم فاصله دارند. به همين جهت اين جريان هر چند کوچک، آثاري از خود بر جاي ميگذارد و اشاره مقام معظم رهبري هم به همين بخش محدود مربوط ميشد. در اين راستا لازم است که اين عده در طرز تفکر خود تجديدنظر کنند و واقعيات جهان را مشاهده کنند و پيروزيهاي انقلاب اسلامي در دنيا را مشاهده کنند که نشات گرفته از تلاش حوزههاست. ضمن اينکه اين عده با بررسي دقيقتر وقايع جهاني به عطش مردم براي دستيابي به منابع ديني براي دريافت پاسخ سوالاتشان پي خواهند برد.
اما نکته دوم که بايد به آن بپردازيم، اين است که حضور طلاب و اساتيد انقلابي در صحنهها کم نيست اما کافي هم نيست و بايد اين سطح ارتقا يابد و متناسب با افزايش شتاب نيازهاي انقلاب رو به جلو حرکت کند تا با تاسي از فرمايش حضرت امام به نقطهاي برسيم که حوزه نبض نيازهاي آينده را هم در دست داشته باشد. حوزه بايد قادر به پيشبيني نيازها و چالشهاي آينده باشد. لذا اين سطح از ارتقاي حضور، نکتهاي بود که در کلام مقام معظم رهبري متبلور شد. مبني بر اينکه حوزه بايد در وسط خيابان و نه پيادهرو حرکت کند.
در اين راستا حوزه بايد سطح حضوري بيش از حضور در بحرانها داشته باشد و متناسب با مسايل روز فرهنگي، سياسي و اجتماعي حرکت کند.
* هشدار حضرت آقا در مورد جرياني که به دنبال استقلال حوزههاست را چگونه تبيين ميکنيد؟
- بحث استقلال حوزه يک موضوع دوپهلوست. که مقام معظم رهبري به شکلي واضح به آن پرداختند و با همه اتمام حجت کردند. لذا در تبيين اين موضوع بايد گفت حوزهها از آن جهت نبايد به دولتهاي موقت و مجموعههاي آن و يا جريانهاي سياسي ديگر وابسته باشند که گروههايي که بعضا قدرت را در مجلس و دولت به دست ميگيرند نتوانند سياستهاي کلان حوزهها را در دست بگيرند. چرا که اين گروهها در هر مقامي اعم از دولت يا مجلس، مقام استفاده از حوزه است ضمن اينکه رفع نيازهاي مجموعه حوزه را هم بر عهده دارند.
اما اراده باطلي براساس برداشت غلط از اين معنا به وجود آمده، به اين مفهوم که حوزه به تدريج بايد از نظام برآمده از انقلاب اسلامي که خود برآمده از حوزههاست، و مراجعي نظير حضرت امام(ره) و بعد از آن مقام معظم رهبري که در راس آن بودهاند، جدا شود.
البته ما بايد بين نقشههاي دشمن براي جداسازي حوزهها از نظام و حرکتهايي که همسو با اهداف دشمن انجام ميشود تفکيک قائل شويم.
* چطور بايد بين اين دو جريان تفکيک قايل شد، لطفا بيشتر توضيح دهيد.
- کلام من به اين مفهوم است که قصد دشمن جدايي کامل حوزه و نظام است. چرا که درک کرده اين رابطه يکي از نقاط قوت نظام است اما اگر فرض کنيم که اصلا دشمني وجود نداشته باشد و به طبع آن طراحيهاي خصمانه آنها هم در اين مورد وجود خارجي نداشته باشد، وجود نظرهاي حاشيهاي مبني بر اينکه حوزه نبايد با نظام ارتباط داشته باشد زياد مهم نبود اما اين فرض تقريبا غير ممکن است و نکته نگران کننده در شرايط فعلي اين است که همين نظرات حاشيهاي که حتي ممکن است بيغرض هم عنوان شوند، مورد بهرهبرداري دشمنان قرار ميگيرد و با بزرگنمايي نظرات عدهاي اندک به اکثريت غالب تعميم داده شده و باعث ايجاد شائبه شکاف ميشود.
بنده در اين مورد يک مثال ميزنم، اگر شما جريانات فتنه را به خاطر بياوريد، متوجه ميشويد که بعد از آغاز بخش عملياتي آن، تا تاريخ 16 آذر، حوزويها ازآن وقايع احساس نگراني زيادي ميکردند اما به اظهارنظر و موضعگيري در رابطه با اين وقايع نميپرداختند و همين سکوت حوزويها و در پي آن اظهار نظرات عده قليلي در حوزه باعث شد، رسانههاي غربي با بزرگنمايي اين طور القا کنند که حوزههاي علميه هم با جريان فتنه همراهي دارد. تا جايي که خروش و اظهار وجود مجدد حوزه به اين مساله پايان داد. اما توسط رسانههاي غربي بازتابي نداشت حال آنکه اگر ما به بررسي اسناد و وقايع ثبت شده از روزهاي بعد از 16 آذر تا 9 دي بپردازيم، حقايق آشکار خواهد شد که البته چون اين بررسيها به ضرر دشمنان انقلاب تمام ميشود، رسانههاي غربي از بازتاب آن خودداري کردند.
اما بعد از اين مثال اصل حرف بنده در مورد سخنان و اظهارنظرهاي حاشيهاي و به ظاهر بياهميت در مورد استقلال حوزه است، به اين مفهوم که اين اختلاف نظرهاي هر چند کم اهميت، از نظر دشمن يک فرصت تلقي ميشود تا از طريق آن به پيگيري اهداف خود بپردازند.
اما نکته بحقي که حوزويان بايد به آن بپردازند اين است که وقتي ما رابطه اين نهاد و نظام جمهوري اسلامي را مطرح ميکنيم، بايد متوجه باشيم که در راس اين نظام، مقام ولايت فقيه و مرجعيت تامه قرار دارد و بر همين اساس هم به هيچ عنوان قطع ارتباط نظام و حوزه قابل تصور نيست و معتقديم همان طور که مقام معظم رهبري نسبت به ارکان مختلف نظام مثال قواي سهگانه، ولايت دارند، ايشان نسبت به حوزه و حتي مراجع عظام تقليد هم ولايت دارند. البته اين بحث جديدي نيست که براي حفظ نظام و براساس ضرورتهاي ايجاب شده در تاريخ 30 ساله انقلاب مطرح شده باشد. بلکه اين مطلب در متون فقهي ما و از منظر آراي بزرگان فقه ما بيان شده که هر کجا يک فقيه بسط يد پيدا کرد ساير فقها ملزم به اطاعت از او هستند ولو اينکه در حد مراجع هم باشند. بنابراين با اين ديدگاه ما معتقديم، مقام معظم رهبري بر حوزه ولايت دارد. خب بر همين اساس اگر کسي قايل به قطع ارتباط حوزه و نظام باشد، قايل به قطع ولايت از حوزه است. که اين در فقه ما بيمعناست.
﷼ آقاي ثقفي! يکي ديگر از دغدغههاي مطرح شده توسط مقام معظم رهبري در مورد اجتهادهاي غير اصولي بود، فکر ميکنيد کجا بايد به دنبال اين نظرات فقهي گشت و فکر ميکنيد علت آن چيست؟
- سرمنشاء آراي غير اصولي را بايد نياز حوزه و جامعه به تفقه باتوجه نيازهاي روزشان ديد و اين همان مطلبي است که مقام معظم رهبري تحت عنوان تحول در حوزهها مطرح فرمودند.
اما اگر صاحبان اصلي اين ميدان يعني فقهاي بزرگ که مذاق دين را ميشناسند و با روشهاي استنباطي از دين آشنا هستند و راه طولاني را براي کسب اين مهارت طي کردهاند. به موقع حرکت نکنند، ممکن است از گوشه و کنار پاسخهاي بدلي به نياز موجود در بدنه جامعه ارائه شود.
﷼ پاسخهاي بدلي به چه شيوهاي به جامعه القا ميشود؟
- يکي از اين شيوهها، روشهاي غيراصولي و جعلي اجتهاد است که با فاصله گرفتن از روش سنتي که قدمتي هزارساله در اين بحث دارد به شيوههاي سطحي متوسل شده و فقهي پويا که متصل به معصوم(ع) بوده و مبناي آن براساس درک و استنباط چند صد ساله فقهاست را کنار ميگذارد و به ارائه پاسخ براساس اسناد غير مستند ديني ميپردازد.
* انگيزه توسل به اين روشهاي جعلي چيست؟
- اين مساله ميتواند انگيزههاي متفاوتي را پشت سر خود پنهان کرده باشد. يکي از دلايل آن ميتواند کمسوادي باشد و يا حتي ممکن است ريشه در اغراض و امراض روحي و رواني داشته باشد که مقام معظم رهبري به يکي از مصاديق آن اشاره کردند به اين مفهوم که مثلا ما خيلي به اين مساله مقيد باشيم که دشمنان به ما سوءظني نداشته باشند و کار به جايي برسد که ما ملاحظات خود را در استنباط از دين يک اصل فرض کنيم و نتيجه آن اين ميشود که مثلا ما ميخواهيم به ترويج حجاب در کشور بپردازيم، اما دشمن از آن عصباني ميشود و ما مجبوريم که از احکام مربوط به آن بساييم تا مورد غضب دشمن قرار نگيريم. يا مثلا وقتي دشمن در مورد فناوري هستهاي از ما عصباني است ما بايد به گونهاي فتوا دهيم که دشمن از ما ناراحت نشود. که حکم حرمت فناوري هستهاي که به شکل محدود در گوشه و کنار حوزه مطرح شد. در همين راستا ما مجددا شاهد روح روحاللهي مقام معظم رهبري بوديم که در پاسخ به اين گونه مسايل گفتند. دشمن غلط ميکند که از ما عصباني ميشود. البته يک امکان ديگر در اينگونه شيوههاي اجتهاد، توجه مجتهدين به شرايط مکان و زمان است که باعث ميشود در فتاواي خود به اشتباه بيفتند.
﷼ آقاي ثقفي! بنده در استنباط شخصي خود از فرمايشات شما به اين نتيجه رسيدم که اشکالات وارده به حوزه که مقام معظم رهبري در مورد آن هشدار دادند اگر چه مربوط به بخش کوچکي از حوزه ميشود اما اگر بدنه اصلي به فکر ارتقاي سطح عملکرد خود نباشد همين اشکالات حاشيهاي دردسرساز خواهد شد.
- بله، دقيقا همينطور است، اما بنده به تعبير ديگري آن را تبيين ميکنم.
ببينيد، ما الحمدالله در مجموعه نيروهاي وفادار به انقلاب، چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در ميان اقشار مختلف مردم همراهي با انقلاب را مشاهده ميکنيم که در نتيجه آن انقلاب پس از 30 سال همچنان به فکر فتح سرزمينهاي بعدي است و به افق وسيعتري ميانديشد. از همين جهت است که ما در ارزيابي اقشار مختلف جامعه، نبايد دچار ياس و نااميدي شويم. اما به خاطر اهداف بلندي که داريم در ارزيابي وضع موجود اينگونه اظهار ميکنيم که اين مقدار توان صرف شده توسط نيروهاي انقلابي براي دستيابي به اهداف نهضت جهاني کافي نيست و ما بايد به تلاش خود اضافه کنيم و هوشيار باشيم که اين سرمايههاي بيپايان که وصل به منابع الهي است به هدر نرفته و شاهد درخشيدن انقلاب در همه عرصههاي جهاني باشيم.
﷼ با تشکر از شما به خاطر وقتي که در اختيار هفتهنامه قرار داديد، اگر نکتهاي مغفول مانده بفرماييد.
- از توجهي که به مسايل روز داريد متشکرم. اميدوارم با تلاشي که انجام ميدهيد قادر به بهرهبرداري هر چه بيشتر از سفر پربرکت مقام معظم رهبري باشيم؛ چرا که به راستي حضور ايشان در قم ما را به ياد امام و حضور پيامبر در مدينه انداخت و اميدواريم دشمنان نااميدانه اين حضور و عشق مردم به ولايت را ببينند و ما هم در اثر برکات اين سفر از انفعال دور بمانيم.
اشاره: بالاخره بعد از هياهوي بسيار، سفر آقاي احمدينژاد به لبنان انجام شد؛ جنجالي که گردوغبار آن با استقبال گرم مردم و گروههاي مختلف سياسي لبناني از ايشان به سرعت فرونشست تا برپا کنندگان اين معرکه مجبور شوند با تلخکامي نظارهگر پيروزي ديپلماتيک رئيسجمهوري ايران باشند و به ارائه تحليلهاي خود از اين سفر بپردازند. گرچه محمود احمدينژاد برخلاف شايعات اسرائيليها سنگي از بنت جبيل به سويشان پرتاب نکرد اما وحدتي که با حضور او ميان لبنانيها به وجود آمد سنگي شد که به ناگاه پيشاني اسرائيل و آمريکا را شکست، سرشکستي که انشاالله با هوشياري و پيروزي مردم در چند انتخابات پيشروي کشورهاي منطقه درد افزونتري را براي تئوريسينهاي نيل تا فرات به همراه خواهد آورد. به هر تقدير هفتهنامه يالثارت هم مانند اکثريت قريب به اتفاق معتقد است اين سفر برکات زيادي به همراه داشت که آثار آن تا مدتها ادامه پيدا خواهد کرد لذا براين اساس برآن شديم تا براي بررسي بيشتر ابعاد اين سفر نظر کارشناسان امر را نيز جويا شويم به همين دليل به پرسش و پاسخ با دو تحليلگر مسائل خاورميانه و روابط بينالملل و همچنين دو عضو کميسيون امنيت ملي مجلس پرداختيم که متن آن را در ادامه ميخوانيد:
دکتر مصطفي ملکي کارشناس و تحليلگر روابط بينالملل
*لطفا بفرماييد سفر اخير آقاي احمدينژاد به لبنان در قالب کدام يک از تئوريهاي نظري در روابط بينالملل قابل تعريف است؟
بر خلاف تصورات رسمي و تحليلهاي سختي که در حوزه سياست وجود دارد و خيليها در اين چارچوب سعي ميکنند اين سفر را تحليل و ارزيابي کنند، بنده معتقدم بايد از زاويه ديگري به اين موضوع پرداخت، لذا در اين راستا بايد گفت روابط ويژه جمهوري اسلامي و لبنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و بويژه نگاه استراتژيک کشورمان به گروهاي اجتماعي در لبنان و همچنين توجه به ساختار چند وجهي اين کشور که بيشتر در قالب دموکراسي مشارکتي است، نظريه نفوذ اجتماعي که يکي از نظريات مطرح در حوزه ارتباطات ميباشد را قابل بررسي مينمايد.
براساس نظريه نفوذ اجتماعي که آلتمن و تايلر مبتکر آن هستند، نزديکي ميان فردي و در قالبي تدريجي و بسامان از سطوح مبادلهاي ساختگي به مبادله صميمي در رفتارهاي آتي در متغير منجر خواهد شد، حال خواه اين متغير دو بازيگر سياسي باشند و يا دو شخص يا حاکميت و افکار عمومي، به عبارت ديگر زماني که افراد با توجه به صميميت ميان فردي خود مبادرت به نفوذ در يکديگر ميکنند، به تمامي علايق، نشانهها و روابط واکنش نشان ميدهند و از طريق چنين واکنشهايي است که افراد ميآموزند در يکديگر تاثير بگذارند. افزايش اين صميميت، نفوذ بيشتر افراد درهم و نزديکي بيشتر ميان آنها را در پي خواهد داشت و در نهايت اين افزايش نزديکي منجر به شناخت دقيقتر افراد از هم ميشود و سرانجام افراد به کوچکترين نشانههاي رفتاري طرف مقابل واکنش نشان ميدهند.
*در صورت امکان از مصاديق دستاوردهاي پايبندي به اين نظريه بفرماييد.
ببينيد يکي از مثالهاي شايعي که در خصوص نظريه نفوذ اجتماعي بيان ميکنند اين است که رفتار دانشجو در قبال استاد مبني بر احترام و ستايش ميباشد و دانشجو سعي ميکند اين رابطه يارفتار را در قالب رفتارهاي کالاگونه مانند دادن شاخه گل به مناسبت روز معلم يا هدايايي در مناسبتهاي خاص يا تکريم استاد در زمانهاي مختلف بروز دهد و اين روند را به عنوان خودابرازي يا خود شکفتگي تعبير ميکنند که سرانجام اين کار منجر به ايجاد اعتماد اجتماعي دو سويه خواهد شد، در نتيجه طرفين يا بخصوص شاگرد در قبال کوچکترين موضوعات واکنش نشان خواهند داد.
*اين مثال در مورد لبنان چگونه مصداق پيدا ميکند؟
لبنان باتوجه به ساختار چندوجهياش بهطور طبيعي تحت نفوذ کشورهاي زيادي قرار دارد و هر يک از اين کشورها نيز سعي در حداکثر کردن جايگاه و منافع خود دارند (البته اين موضوعات بيشتر در قالب ستون پنجم در ادبيات سياسي مطرح ميباشد) اما مشي مستقل جمهوري اسلامي نسبت به ديگران متفاوت بوده است. چنان که حمايت ازگروههاي مقاومت امل و سپس حزبالله در چارچوب حمايت از گروههاي مقاومت ونهضتهاي رهايي بخش بود که بعداز پيروزي انقلاب شکل گرفت.
اما نکته مهم در اين ميان اين است که اين رويکرد، تحت تاثير رهنمودهاي حضرت امام و سپس مقام معظم رهبري بر مبناي نفوذ در گروههاي اجتماعي انجام شد؛ چرا که بيشترين فشارهاي ناشي از حاکميت چندگانه در لبنان بر دوش همين اقشار بوده و هست؛ لذا در اين چارچوب هميشه موضوع مقاومت و اسرائيلستيزي گروهاي مقاومت در دستور کار سياسي ديپلماسي رسمي و عمومي کشورمان در لبنان بوده و در همه زمينهها و شرايط بخصوص شرايط سخت سياسي حمله ناجوانمردانه اسرائيل به جنوب لبنان تا بازسازي و... مشي ثابتي در پيش داشته است که اين خود به کالايي شباهت دارد که هميشه طرف مقابل در جلوي ديدگان خود شاهد بوده است.
*شما گفتيدکشورهاي زيادي قصد نفوذ در لبنان را دارند. الگوي ايران چه تفاوتي با آنها دارد؟
بقيه کشورها تحولات سياسي لبنان را مانند بازي شطرنج دنبال ميکنند و در اين راستا حرکات خود را بر اساس برد و باخت تنظيم ميکنند که در صورت فشارهاي بيناللملي يا منطقهاي خود بازنده نباشد.
حال آنکه ممکن است اين روش به قيمت فدا شدن گروههاي حامي آنها در لبنان هم تمام شود، لذا از اين روست که شاهديم عليرغم هزينههاي سنگيني که قطر و عربستان در جنوب لبنان به خاطر خرابيهاي گسترده ناشي از جنگ سي و سه روزه انجام دادند، اين حضور نمادين رئيسجمهور کشورمان است که بدون توجه به همه تحرکات سوء اخير، با چنين وسعتي مورد استقبال قرار ميگيرد و نبايد فراموش کرد که اين استقبال واکنشي است به حمايت سي ساله انقلاب اسلامي از گروههاي مقاومت و مردم لبنان.
* با توجه به اين که اين سفر به دعوت دولت لبنان وبه شکل رسمي انجام شده، چه پيامي ميتواند براي گروههاي داخل لبنان داشته باشد؟
به طور کلي اين سفر در دو سطح داخلي و بينالمللي قابل ارزيابي است که در ابتدا از جنبه داخلي به آن ميپردازيم: از آنجايي که گروههاي سياسي در داخل لبنان وزنکشي خود را بر اساس حمايت کشورهاي تاثيرگذار و قدرتمند منطقه تنظيم ميکنند سفر رئيسجمهور ايران به تاثيرات زيادي براي لبنان، مقاومت و متحدان آن منجر خواهد شد. در حقيقت پيام سياسي اين سفر اين است كه ايران از نيروهاي مقاومت در قبال جرياني كه خواستار مقاومت در منطقه نيست، حمايت ميكند. اما در سطح بينالمللي حضور ايران در لبنان و به تبع آن سنگين شدن کفه ترازو به نفع گروههاي مقاومت، موجب ناخرسندي آمريکا و رژيم اسرائيل است؛ چرا كه آنها از نقش ايران در منطقه ناراضي هستند. آنها ميدانند كه ايران داراي نفوذ قوي در منطقه است. ضمن اينکه داراي تاثيرات زيادي در فلسطين، لبنان و ساير مناطق خاورميانه نيز ميباشد و ديدار احمدينژاد از بيروت تاكيدي بر اين نفوذ است.
*لطفا بفرماييد اين سفر ارتباطي با وقايع اخير و احتمالي که در مورد وقوع جنگ داخلي ميدهند دارد يانه؟
هر چند که باتوجه به ساختار شکننده لبنان، بروز جنگ داخلي نامحتمل نيست، بد نيست نظري اجمالي به ساختاربندي گروههاي سياسي داشته باشيم و سپس نقش آمريکا و اسرائيل و احتمال وقوع جنگ داخلي را بررسي کنيم.
در حال حاضر منطقه خاورميانه شاهد دو جبههبندي در قبال مساله فلسطين و به طور مشخصتر لبنان است. جبهه اول يا جبهه پيرو از کشورهايي تشکيل شده است که سياستهاي فعلي دولت آمريکا به رهبري اوباما را همراستاي منافع خود مييابند و از آن پيروي ميکنند و به بيان ديگر خود را در چارچوب سياستهاي بينالمللي آمريکا قرار دادهاند. کشورهايي چون عربستان، مصر، اردن و گروهي از حاشيهنشينان خليج فارس دراين جبههبندي قرار دارند. اما جبههبندي ديگر نيروهاي مقاومت به محوريت جمهوري اسلامي ايران، حزبالله لبنان و جمهوري سوريه هستند
*کفه قدرت به نفع کدام يک سنگينتر است؟
با توجه به تحولات اخير منطقه و داخلي لبنان، بايد گفت حزبالله در مقايسه با وضعيتي که پس از ترور رفيق حريري داشت کاملا قدرتمندتر است. قدرت بازدارندگي حزبالله در عدم تحقق اهداف اسراييل در جنگ 33 روزه و قدرت آتشبار حزبالله که گفته ميشود تمام خاک اسراييل را در بر ميگيرد، نشانهاي از قدرت منطقهاي سلاح مقاومت است. سوريه نيز که پس از قائله ترور رفيق حريري و ائتلاف جريان ۱۴ مارس به رهبري سعد حريري جايي براي ماندن در لبنان نداشت، امروز با به رسميت شناخته شدن در مناسبات لبنان، به همراه شاه عربستان سفري يک روزه به لبنان ميکند که نشان دهنده آن است که از سوي همه گروههاي لبناني به عنوان يکي از بازيگران منطقهاي از احترام ويژهاي برخوردار است.
*آمريکا و اسرائيل براي خنثي کردن نتايج احتمالي اين سفر چه راهکارهايي را ممکن است در پيش بگيرند؟
ترسيم ساختار موجود قدرت در لبنان اين گمان را محتمل ميکند که دشمنان مقاومت (آمريکا و اسرائيل) سعي دارند تا با طرح توطئهاي وحدت ملي لبنان را نشانه رفته و بخش بزرگي از حمايتهاي داخلي لبنان از حزبالله را از اين گروه سلب کنند و با طرح شائبه آنکه سلاح مقاومت به جاي استفاده در خارج از لبنان، در داخل لبنان به کار گرفته ميشود، اين گروه را منفعل و خلع سلاح کنند و درگيري مذهبي ميان شيعه و سني را دامن بزنند. توطئه دادگاه رفيق حريري که از سال ۲۰۰۵ طرحريزي شد و با رويکردي کاملا سياسي و نه قضايي به پيش رفت، در راستاي همين هدف آشکار است. در اين دادگاه ابتدا سوريه به دخالت در ترور حريري متهم شد و پس از روشن شدن رشوهگيري شهادتدهندگان در دادگاه و پس از چندين مرحله تعويض قضات، بر آن شدند که بخشهايي از جبهه مقاومت را در ترور رفيق حريري مسوول به حساب بياورند. البته حزبالله پيش از اين اعلام کرده بود که راي دادگاه را به رسميت نميشناسد و سوريه نيز با اعلام فهرستي سي و سه نفره از متهمين در اين پرونده، با حزبالله همراهي کرده است، بنابراين سفر هيات ايراني به لبنان علاوه بر بالابردن جايگاه استراتژيک دو کشور در معادلات منطقهاي، نشانه مانور قدرت سياسي جمهوري اسلامي ايران است که خبر از توان بازدارندگي ايران در يک قدمي اسرائيل ودر جنگهاي نامتقارن آتي ميدهد.
* شرق الاوسط نوشته بود: «اگر احمدينژاد به بنت جبيل برود، اسرائيليها جرات نميکنند او را هدف قرار بدهند» حال با توجه به اينکه اسرائيليها از ابزاري به نام ترور استفادههاي شاياني تا کنون کردهاند و تا الان هم نشان دادهاند افکار عمومي برايشان اهميتي ندارد و با توجه به اينکه اگر بلايي سر آقاي احمدينژاد بياورند حداقل تا مدتي از شر اين جمله که اسرائيل بايد از روي زمين محو شود راحت ميشدند، شما فکر ميکنيد چرا آنها براي از بين بردن رئيس جمهور ايران کاري نکردند؟
اولا بايد عرض کنم نگرشهاي سطحي اين چنيني مثل تحليل شرقالاوسط بيان جديدي نيست. اما اگر اجازه بدهيد در سطحي کلانتر برخي از نکات جامانده در تحليل سفر رئيسجمهوري را خدمتتان بيان ميکنم که تصور ميکنم پاسخ سوال شما در آن نهفته است و آن اينکه باتوجه به فضاي سياسي موجود، سفر از پيش تعيين شده آقاي احمدينژاد به لبنان از اهميت ويژهاي برخوردار است. اگرچه بُعد سياسي و امنيتي اين سفرقابل توجه ودر راستاي تقويت مسير مقاومت تفسير شده است اما هدفگذاري و برنامهريزيهاي جمهوري اسلامي در اين سفر طبق فرمايشات مقام معظم رهبري هوشمندانه وبر اساس سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران انجامگرفت. آنچه که مسلم است جمهوري اسلامي ايران در طول سي و اندي سال گذشته، به طور آشکار چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي، با ديدي انساني و سياسي نسبت به حضور شيعيان در قدرت و در راستاي تقويت مقاومت، از حزبالله حمايت کرده است. با اين حال سياست جمهوري اسلامي همواره بر اين اصل بوده که بايد منافع همه گروهها را مدنظر داشته باشد و با آنها تعامل برقرار کند لذا در برهه کنوني و درگير و دار اعلام راي نهايي دادگاه ترور رفيق حريري، حفظ وحدت ملي لبنان و آشکارسازي اهداف توطئه شوم سران صهيونيستي، بايد در راس اهداف قرار ميگرفت. و مسلم است هدف از اين سفر، تنها سفري نمادين و سنگاندازي به خاک سرزمينهاي اشغال شده و حضور در ميان شيعيان لبنان و اعلام مواضع شعارگونه و تند عليه رژيم صهيونيستي نبوده است؛ زيرا اين مشي در بلند مدت نه تنها به منافع حزبالله کمکي نميکرد بلکه موجب حساسيت بيشتر ميگرديد. از اين رو براي حفظ وحدت ملي و تداوم قدرت حزبالله و خنثي کردن برنامهريزيها عليه جريان مقاومت و تحريک گروههاي غيرشيعي در لبنان، ملاحظاتي در دستور کار سياسي هيات اعزامي وجود داشت:
يکي از اين ملاحظات ديدار با گروههاي مختلف لبناني با حفظ مواضع منصفانه و حقطلبانه جمهوري اسلامي ايران بود که هيات رئيسجمهور علاوه بر ديدار با سران گروههاي حزبالله، با سران ساير گروهاي سني و مسيحي من جمله سعد حريري، ميشل عون و يا حتي وحيد جنبلاط نيز ديدار و گفتگو کرد.
دومين مسئله سفر به مناطق مختلف لبنان و ديدار با مردم آن مناطق بود که توانست برد تبليغاتي بزرگي به همراه داشته و در خنثيسازي توطئه نزاع شيعه و سني نقش موثري ايفا کند.
ضمن اينکه تاکيد بيش از پيش بر شعار وحدت ملي و اشاره به طرحهاي توطئهانگيز دشمنان براي بر هم زدن آرامش لبنان توانست در رسانههاي منطقه به بهتر شدن تصوير ايران و حزبالله در ميان سنيها و اعراب منجر شود.
اما بايد توجه داشت که پرهيز از پرداختن به مسائل داخلي لبنان بايد مورد توجه قرار ميگرفت که پاسخ آقاي احمدينژاد به يکي از مصاحبهگران تلويزيونهاي آمريکايي در نيويورک در قبال مسائل لبنان که گفتند: «مسائل داخلي لبنان تنها به مردم لبنان ارتباط دارد.» حکايت از تحقق همين مهم دارد.
محمد کريم عابدي نماينده مردم فردوس و طبس و عضو کميسيون امنيت ملي
*چرا استقبال از آقاي احمدينژاد اينقدر پر شور بود درحالي که در مورد سران کشورهاي عرب چنين نيست؟
استقبال از آقاي احمدينژاد در لبنان، ثمره انقلاب اسلامي است که شامل سه دهه تلاش ملت ايران در راه استکبارستيزي است. در واقع اين استقبال نشان دهنده شکر و سپاس همه اقوام لبناني از تلاش ملت ايران بود. و اين يک پيام داشت و آن هم اين بود که اگر ملتها آزاد باشند و دولتها به ملتها تکيه کنند، صدايي غير از عدالتطلبي از آنان نخواهند شنيد.
کشور لبنان با کلکسيوني از اقوام و طوايف مستقل توانسته مجلسي متشکل از نمايندگان تمام اين اقوام داشته باشد و نشان دهد که از يک رويه دموکراتيک پيروي ميکند. مردم و دولتآزاديخواه لبنان با دعوت و استقبال از آقاي احمدينژاد نشان دادند که به دنبال مخاطبين آزاديخواه واقعي هستند، کمااينکه دولتهاي عربي ميلياردها دلار براي بازسازي لبنان بعد از جنگ 33روزه هزينه کردند، اما هيچگاه مورد حمايت مردم لبنان قرار نگرفتند؛ چرا که کشورهاي عربي نشان دادهاند همواره براساس محاسبات مادي و کسب منافع خود به دنبال برقراري ارتباط با لبنان بودهاند و در اين راستا ضمن برقراري ارتباط با لبنان از ارتباط و دوستي وثيق با اسرائيل هم بهره ميبرند! تا جايي که برخي به شکل رسمي در خاک خود به اسرائيل اجازه تاسيس سفارت دادهاند و برخي ديگر در پوشش شرکتهاي تجاري، روابط خود با رژيم صهيونيستي را حفظ و تقويت کردهاند.
*جوسازي بدي قبل از سفر آقاي احمدينژاد به لبنان انجام شده بود، آيا به نظر شما نتيجهبخش بود؟
خانم تاچر قبل از سفر آقاي احمدينژاد گفته بود: سفر احمدينژاد باعث ايجاد تفرقه در کشور لبنان خواهد شد. اين در حالي بود که با اين سفر شاهد انسجام همه اقوام بوديم و در واقع آن چيزي که به خطر افتاد، منافع آمريکا و رژيم صهيونيستي در منطقه بود. چرا که حرکت امروز ملت لبنان زمينهساز حرکتي مشابه توسط ملت فلسطين خواهد بود.
و انشاءالله با برگزاري انتخاباتي دموکراتيک، مجلس و دولتي مردمي در فلسطين تشکيل خواهد شد تا گامي براي حذف اسرائيل باشد.
* آقاي عابدي! اخباري مبني بر خريد سلاح توسط گروههاي داخلي لبنان براي ايجاد درگيري داخلي رسيده بود. سفر آقاي احمدينژاد چه تاثيري بر اين روند گذاشت؟
اين سفر هم باعث تقويت ارتش لبنان و هم حزبالله شد که پيام مهمي براي همه گروهها داشت و باعث تقويت اقتدار و در نتيجه امنيت ملي لبنان شد.
*ما در اين سفر شاهد تحقير رژيم صهيونيستي بوديم چرا که با همه جوسازيها شاهد حضور رئيسجمهوري اسلامي ايران در لبنان بود. به نظر شما آمريکا و اسرائيل چه راهکاري براي خنثيسازي اثرات اين سفر به کار خواهند بست؟
در جواب سوال شما بايد گفت الان کنترل امور چند سال است که از دست آمريکا خارج شده و در اختيار ملتها قرار گرفته است. چنانچه امروز مردم اردن و مصر هم همچنان هوشياري خود را حفظ کنند و در انتخابات هم عملکرد خوبي داشته باشند، گام بزرگي در تحقق امنيت واقعي منطقه برداشته خواهد شد که انشاءالله به حذف اسرائيل ميانجامد. بنابراين، به نظر نميرسد آمريکا و رژيم صهيونيستي توان جلوگيري از روند ايجاد شده را داشته باشند.
* يکي از برنامههاي مدون اسرائيليها در پيشبرد اهدافشان، ترور اشخاص تاثيرگذار است و آقاي احمدينژاد هم در اين سفر در تيررسشان بود. چرا آنها سعي نکردند از کابوس شعار حذف اسرائيل رئيسجمهور کشورمان خلاص شوند؟
علت آن اقتدار جمهوري اسلامي است، چرا که هرگونه تعرض اين رژيم به جان رئيسجمهور، منجر به تحقق عملي شعار حذف اسرائيل از نقشه جهان ميشد.
سعدالله زارعي کارشناس و تحليلگر مسائل خاورميانه
*لطفا از اهداف سفر آقاي احمدي نژاد به لبنان بفرماييد و اينکه چه ميزان از اين اهداف قابل دستيابي به نظر ميرسد؟
سفر آقاي احمدينژاد به لبنان، به 5 سال انتظار مردم مقاوم اين کشور براي ديدار با ايشان پايان داد. اين در حالي است که شور و هيجان در مراسم استقبال، اين سفر را از انواع مشابه و ديپلماتيک آن که در سطح بينالملل متداول است جدا کرد و تصوير جديدي از منطقه خاورميانه و اتفاقات دروني آن به نمايش گذاشت.
اين سفر در عين حال بسيار فعال برگزار شد به طوري که شامل حجم وسيعي از برنامهها بود و هيات ايراني هم هيچ فرصتي را از دست نداد. به طوري که ميتوان گفت حجم کارهاي انجام شده در اين سفر نياز به زماني معادل يک هفته داشت اما نکته اساسي و مورد توجه در اين برنامهها، تاکيدي بود که هيات ايراني چه قبل از سفر و چه بعد از آن روي مساله وحدت داشتند.
در اين راستا آقاي احمدينژاد طي يک تماس تلفني با سران سه کشور عربستان، اردن و سوريه آنها را در جريان کم و کيف سفر خود قرار دادند و اين مديريت ديپلماتيک يک روح همگرايي را در منطقه خاورميانه به وجود آورد، ضمن اينکه ايشان در جريان سفر به صورت يکسان با گروههاي مختلف لبناني ديدار کردند که اين گروهها طيف وسيعي را شامل ميشد يعني در بين آنها هم دوستان جمهوري اسلامي و هم دشمنان ما به چشم ميخوردند.
* اين عملکرد آقاي احمدينژاد نتيجه ملموسي هم داشت؟
بله، اين شيوه افکار عمومي لبنان را به اين سمت برد که برخورد دولت ايران با احزاب و گروهها در اين کشور برخوردي پدرانه است. تا آنجا که آقاي ميشلعون در جلسه صبحانه کاري با هيات ايراني خطاب به آقاي احمدينژاد اينگونه عنوان کرد که: آن قدر که آقاي احمدينژاد به وحدت در اين سفر تاکيد کرد، تاکنون خود ما به اين کار مبادرت نورزيدهايم. لذا نگاه وحدتگرايانه ايران در اين سفر اين پيام را براي داخل و خارج لبنان داشت که جمهوري اسلامي ايران در نقش يک عامل وحدتگرا در صدد رفع مصيبتهاي جامعه بحرانزده لبنان است و اين مساله باعث شد ما در کل منطقه شاهد اين باشيم که کل رسانههاي خبري و طيفهاي سياسي، برداشتي کاملا مثبت از سفر رئيسجمهور به لبنان داشته باشند. اين در حالي است که طبق معمول رخدادهاي خاورميانه با دو جناح مخالف و موافق اين رويدادها مواجه است اما اين بار در يک حالت استثنايي، همه جناحها در کنار هم و يکصدا به ارزيابي مثبت اين سفر پرداختند. تا آنجا که شبکه ضد ايراني العربيه به اصلاح رويه خود دست زد و به پوشش وسيع اخبار اين سفر پرداخت.
* پس با اين تحليل، اسرائيل متحمل هزينه زيادي شده است!
بله، همينطور است؛ ما شاهد بوديم که خانم ليوني در يک مصاحبه تلويزيوني اينگونه اظهار داشت: آنچه باعث نگراني ماست نه حضور احمدينژاد در لبنان و نه حمايت او از مقاومت است و نه حتي حضور او در مناطق مرزي اسرائيل و پرتاب سنگ به سمت ما؛ بلکه آنچه ما را آشفته ميسازد اين است که احمدينژاد ميهمان دولت و گروههاي مختلف در لبنان است که اين اظهارات حکايت از ناکام ماندن سياست تفرقهافکنانه آمريکا و رژيم صهيونيستي در منطقه دارد؛ چرا که پادزهر آن يعني وحدتگرايي توسط جمهوري اسلامي امروز کشف شده و مورد استفاده است.
* آيا اين سفر به غير از وحدت ملي، دستاورد ديگري هم براي لبنانيها داشت؟
- بله، در اين سفر، علاوه بر ملاقاتهاي سياسي، 16 -17 پروتکل اقتصادي به امضا رسيد که مهمترين آن عقد قرارداد احداث پالايشگاه نفت در لبنان است و اين پروتکلهاي اقتصادي حکايت از آغاز دوره جديد شکوفايي اقتصادي براي لبنانيها بود به گونهاي که با پايان اين سفر، 70 تاجر برجسته لبناني طي يک اعلاميه رسمي بيان داشتند که لبنان ميتواند در پناه ايران به يک اقتصاد شکوفا دست يابد. لازم به ذکر است که روابط اقتصادي وسيع ايران و لبنان ميتواند نتايج مهم و مثبتي هم در زمينه سياسي و امنيتي براي هر دو کشور در بر داشته باشد.
*آقاي زارعي! پيش از سفر آقاي احمدينژاد به لبنان، اخبار حاکي از انباشت سلاح توسط گروههاي مختلف و احتمال وقوع درگيري داخلي در لبنان داشت اما تعليلها حکايت از آن دارد که سفر رئيسجمهور کشورمان و همگرايي که در نتيجه آن به وجود آمده، اين خطر را تا حد زيادي کاهش داده - به نظر شما اسرائيل و آمريکا براي بازآفريني شرايط گذشته ممکن است دست به چه اقداماتي بزنند؟
براي پاسخ به سوال شما نظرتان را به اظهارات يک مقام ارشد سابق آمريکا جلب ميکنم:
«آمريکا با سياستهاي نادرست فرصتهاي خود را در لبنان از دست داد. آمريکا از يک کشور تاثيرگذار در مسايل لبنان به يک کشور منفعل در اين حوزه تبديل شده است» بنابراين، با وجود اقتدار مقاومت و هوشياري رهبران مقاومت نخواهند توانست جرياني را ايجاد کنند که به عنوان جريان غالب در لبنان کاربرد داشته باشد.
لذا الان هم تنها کاري که آمريکاييها انجام ميدهند اين است که با تلخي نتايج سفر آقاي احمدينژاد را تحليل ميکنند و از نشانههاي آن اعلام تعليق کمک آمريکا به ارتش لبنان است که خود نماد بارز عدم به کارگيري عقلانيت در تصميمگيريهاست. در واقع تماميتخواهي آمريکاييها باعث شده نتوانند به غير از خودشان حضور نيروي ديگري در لبنان را تحمل کنند. اين تماميتخواهي باعث شد آمريکاييها به پروتکل قانوني خود با لبنان که براساس آن قرار بود طي 10 سال برخي احتياجات ارتش اين کشور را تامين کنند پايبند نمانند.
لذا با اين تفاسير به نظر ميرسد زمان تاثيرگذاري آمريکا و اسرائيل در لبنان به پايان رسيده باشد.
محمود احمدي بيغش نماينده مردم شازند و عضو کميسيون امنيت ملي
* آقاي احمدي! همانطور که ميدانيد، بيشتر هزينههاي بازسازي لبنان بعد از جنگ 33 روزه توسط کشورهايي مثل عربستان و قطر پرداخته شد، اما به جرات ميتوان گفت که ميوه سياسي آن را آقاي احمدينژاد در سفر اخير چيد. تحليل شما از اين رويکرد مردم لبنان در اسقبال از رئيسجمهورمان چيست؟
استقبال لبنانيها و خوشحالي فلسطينيها از سفر آقاي احمدينژاد حکايت از سفر يک رئيسجمهور ندارد؛ بلکه اين سفر و دستاوردهاي آن از اقتصادي گرفته تا اتحاد گروههاي 8 و 14 مارس مديون صدور انقلاب اسلامي است که رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) نويد آن را داده بودند و ماهيت اين انقلاب هم چيزي نبود جز ارزشها و فرهنگ ناب اسلامي و آقاي احمدينژاد هم سفير فرستاده اين انقلاب و مقام عظماي ولايت بود و در واقع مردم لبنان از اين فرستاده استقبال کردند و لذا به عقيده بنده اگر آقاي احمدينژاد به هر کشور اسلامي نظير قطر، اردن يا مصر هم سفر کنند؛ با همين استقبال عمومي مواجه خواهند شد.
* چرا با وجود همه هشدارهايي که داده ميشد، با ورود آقاي احمدينژاد نه تنها جنگي رخ نداد بلکه به همگرايي غيرقابل باور در لبنان رسيديم؟
دوران و زمانه جنگ سخت امروز تمام شده و آمريکا با در اختيار داشتن143700 نفر نيرو در عراق بيش از 4000 کشته و 1100 مجروح عايدي داشته و درهمين راستا آمريکا هم وارد فاز جنگ نرم و عمليات رواني شده است. در واقع يکي از مصاديق اين جنگ رواني، عمليات رسانهاي بود که پيش از ورود آقاي احمدينژاد به لبنان آغاز شد و با اين زمينه پيش ميرفت که اگر آقاي احمدينژاد به لبنان بيايد، جنگ داخلي حتمي خواهد بود و اسرائيل هم به لبنان حمله خواهد کرد و هدف آن هم مرعوب کردن ايران از يک طرف و دولتمردان لبناني از سوي ديگر بود. اما با وجود اين هجمه وسيع تبليغاتي، شاهد ايجاد وحدت بيسابقه گروهها در لبنان در حين اين سفر بوديم که قطعا نتايج آن در بلندمدت هم باقي خواهد ماند.
*آقاي احمدي! چرا اسرائيليها با وجود اينکه رئيسجمهور کشورمان مثل هميشه در فضاي باز به سخنراني پرداخت از هرگونه تعرض به جان او ناتوان بودند؟
اسرائيل و آمريکا از يک سو به خوبي ميدانستند که در صورت هرگونه تعرضي به جان آقاي احمدينژاد مردم لبنان و فلسطين خاک بخشهاي اشغالي را به توبره ميکشيدند و از طرف ديگر ميدانستند که اقتدار ايران به حدي است که منافع آمريکا در سراسر جهان را به خطر مياندازد و از نمونههاي آن اقتدار، حضور شانه به شانه يکي از افرادي که اوباما نام او را در فهرست تحت تعقيب اعلام کرده بود و شاهد بوديم که آقاي مصلحي وزير اطلاعات بدون اينکه کوچکترين خطري متوجه او باشد، در سرتاسر سفر کنار آقاي احمدينژاد حضور داشت.
علي بنايي نماينده مردم قم و عضو کميسيون اصل نود*آقاي بنايي چرا طرح نظارت بر مجلس از دستور کار خارج شد؟
- در بحث نظارت بر نمايندگان آن چيزي که در مجلس مطرح شد از باب بياعتنايي به اين مطلب نبود يعني در واقع روزي که فوريت اين طرح رأي نياورد اين عقيده بر عموم نمايندگان حاکم بود که طرح به کارشناسي بيشتري نياز دارد، لذا بنده خودم جزو امضاءکنندگان فوريت طرح بودم اما به عقيده من فضاي آن روز مجلس يک فضاي منفي نبود.
*يعني به نظر شما 4 ماه بحث کارشناسي روي طرح کافي نبوده است؟
-ببينيد اين مدت زمان براي طرحهاي اين چنين زمان زيادي محسوب نميشود کما اينکه خود دولت دو سال روي برنامه پنجم توسعه کار کرده است و هنوز هم در کميسيون تلفيق درحال بررسي است.
* اگر اين طرح به کميسيون برگردد چه سرنوشتي خواهد داشت؟
- مسلماً رأي ميآورد.
*اگر قرار بود راي بياورد که فوريت آن را حذف نميکردند چون با اين کار کليات طرح هم مجددا بايد مورد بررسي قرار بگيرد. شما فکر ميکنيد چه تغييرات احتمالي در محتواي طرح انتظارات نمايندگان را برآورده خواهد کرد؟
ببينيد بنده خودم از کساني بودم که هم به محتواي طرح رأي دادم و هم به فوريت آن، لذا من نيازي به تغيير در اين طرح نميبينم و در اين زمينه بايد منتظر بود تا ببينيم ديگران چه انتقاد و پيشنهادي مطرح ميکنند.
*آقاي بنايي 150 نفر به فوريت اين طرح رأي داده بودند و اين رأي به فوريت هم با آگاهي کامل از مفاد اين طرح بود چطور بعد از اين همه مدت 81 نفر از آقايان نظر خود را عوض کردند؟
- البته معلوم نيست نظر همه اين عده عوض شده باشد چون اين احتمال وجود دارد که در روز رأيگيري عدهاي از آنها در صحن حاضر نبودهاند.
سيد علي ادياني منتخب مردم قائمشهر و سوادکوه و جويبار و عضو کميته 5 نفره
*آقاي ادياني اجمالا راجع به فرايند تصميمگيري در مورد طرح نظارت براي خوانندگان يالثارات توضيح دهيد.
- اصل وجودي اين طرح برميگردد به مطالبه رهبري در ديدار خردادماه سال جاري ايشان با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي که خواستار ايجاد يک شأن نظارتي بر عملکرد نمايندگان مجلس بودند. لذا بر اين مبنا مجلس تصميم گرفت تحقق اين مطالبه رهبري از مجراي کميسيون اصل 90 اتفاق بيفتد که در کميسيون اصل 90 ، 5 نفر از جمله بنده، آقايان زاکاني، فدايي، کامران و موسوي تحت عنوان يک کارگروه 5 نفره براي تدوين اين طرح انتخاب شديم. لذا در تدوين اين طرح کميته مزبور از تمام ظرفيتهاي کشور در اين حوزه، از جمله دفتر پژوهشهاي مجلس، وزارت اطلاعات، شوراي نگهبان، بازرسي کل کشور و ديوان محاسبات و همچنين برخي نمادهاي پژوهشي مرتبط با اين موضوع بهره گرفته شد. از طرف ديگر يک فرم هم براي اخذ نظرات کليه نمايندگان مجلس تهيه شده بود. که براي همه نمايندگان و کميسيونها ارسال گرديد. لذا همه اين موارد زماني نزديک به 4 ماه از وقت کار گروه ياد شده را براي تدوين طرحي جامع به خود اختصاص ميداد.
سرانجام اين طرح با طرح يک فوريت و تأييد 150 امضاء تقديم مجلس شد.
* پس با اين حساب نمايندگان عملا از محتواي طرح آگاه شدند و تشخيص دادند رسيدگي به آن نياز به فوريت دارد درست است؟
- بله بنده بايد يک نکته مهم را اينجا ذکر کنم و آن اينکه 150 امضا هم براي تأييد فوريت طرح بود و هم تأييدي براي مفاد و محتواي مندرج در اين طرح، که در اين رابطه بنده به نمايندگي از طراحان اين طرح صحبت ميکردم لذا بعد از دفاع بنده از اين طرح در صحن علني مجلس براساس آييننامه داخلي يک نماينده موافق و يک نماينده مخالف صحبت کردند که پس از اتمام سخنان ايشان تنها 79 نفر از 150 نفر رأيدهنده اوليه به فوريت اين طرح، مجددا به فوريت آن رأي دادند.
* به عقيده شما چرا 81 نفر از رأيدهندگان به فوريت و محتواي طرح نظارت از اين رأي خود عقبنشيني کردند.
- شما اين سوال را بايد از خود آنها بپرسيد! اما آنچه که برآيند محتواي سخنان حضرات بود مؤيد اين است که چون اين کار بسيار مهم و عظيم است نيازي به فوريت ندارد و بايد به شکل طرح عادي و سر فرصت مورد بررسي قرار بگيرد. يعني به کميسيون برگردد و بعد از اعمال نظرات اصلاحي به شکلي پختهتر به رأي گذاشته شود.
*اما شماگفتيد 4 ماه با همه توان روي اين طرح کار کرديد چگونه اين توجيه را قبول ميکنيد؟
-به عقيده بنده فوريت اين طرح داراي توجيه منطقي بود و اين توجيه هم دليلي ندارد به غير از مطالبه مقام معظم رهبري که فکر نميکنم فوريتي از اين بالاتر داشته باشيم. ضمن اينکه به غير از مطالبه ايشان تلاش سريع براي پر کردن اين خلاء قانوني هم موردي بود که فوريت اين طرح را توجيه ميکرد.
*الان با توجه به اينکه اين طرح بايد به صورت عادي مورد بررسي قرار گيرد چه سرنوشتي در انتظار آن خواهد بود؟
- ببينيد در مورد طرحهاي عادي در ابتدا کليّت آنها مورد بررسي قرار ميگيرد. و بعد به بررسي اجزاء و مواد و تبصرهها پرداخته ميشود. اما همانطور که گفتم کليات اين طرح قبلاً مورد تأييد نمايندگان قرار گرفته بود و اين سقوط فوريت باعث ميشود اين طرح مجدداً از لحاظ کليات در مجلس مورد بررسي قرار بگيرد که به عقيده بنده اگر فوريت رأي ميآورد از اين دوبارهکاري پرهيز ميشد و ضمن اينکه اگر در اجزاء نيازي به اصلاح وجود داشت اين اصلاحات پس از بازگرداندن به کميسيون اعمال ميگرديد و بعد از بازگشت به صحن، نمايندگان ميتوانستند در مورد کليات و جزئيات، مورد به مورد و جزء به جزء اظهار نظر کنند. اما متأسفانه اين امر مهم اتفاق نيفتاد و بنده معتقدم مجلس محترم با رأي ندادن به فوريت طرح نظارت بر نمايندگان هزينه سنگيني پرداخت کرد.
* آقاي ادياني تجربه ثابت کرده طرحهاي عادي با توجه به اين که طرحهاي فوريتدار در صف انتظار هستند خود به خود شامل مرور زمان شده و بعضاً رسيدگي به آنها به عمر يک دوره مجلس هم کفاف نميدهد به نظر شما چنين سرنوشتي در انتظار اين طرح است؟
-بعيد به نظر ميرسد؛ چرا که براساس آييننامه داخلي با امضاي چند نفر از نمايندگان اين قابليت وجود دارد که طرحهاي عادي هم به سرعت مورد بررسي قرار بگيرد.
* شما چقدر احتمال ميدهيد اين فرض شما تحقق يابد؟
-با وجود مطالبه عمومي و حساسيتي که ايجاد شده فکر ميکنم به مصلحت مجلس باشد که هر چه سريعتر در اين مورد دست به اقدام بزند.
* هم شما و هم ما ادله نمايندگان را براي توجيه حذف فوريت اين طرح شنيديم اما حداقل ما در اين مورد قانع نشديم و به نظر ميآيد دلايل ديگري که مربوط به برخي مفاد بازدارنده اين طرح ميشود باعث شد تا برخي نمايندگان به طريقي اين طرح را از دور خارج کنند. شما چه نظري داريد؟
-بنده صراحتاً اعلام ميکنم هيچ استدلال قانعکنندهاي از سوي مخالفين نديدم به جز اينکه ميگفتند نيازي به ضربالاجل نيست. در صورتي که همه ميدانستند4 ماه کار کارشناسي ضربالاجل محسوب نميشود.
* اگر سوال قبلي را پيش فرض قرار دهيم فکر ميکنيد بعد از بازگشت به کميسيون نمايندگان تقاضاي اصلاح براي کداميک از بخشهاي اين طرح را داشته باشند؟
- فکر ميکنم مسايلي مربوط به محدود کردن دريافت هدايا و يا ثبت اموال منقول و غير منقول نماينده و همسر نماينده مورد توجه باشد يا مثلا ميتوان به موضوع حذف کميته تعيين شده براي نظارت بر اعمال نمايندگان هم اشاره کرد که احتمالا مورد بحث خواهد بود. ضمن اينکه به نظر ميرسد موارد محدود کننده مشاغل نمايندگان هم از تغييرات مصون نماند و به طور کلي فکر ميکنم توجهات بيشتر به سمت حذف لبههاي تند و تيز نظير همين موارد فوقالذکر باشد.
*آقاي ادياني! برخي نمايندهها معتقدند صرف وقت براي نظارت مجلس بر مجلس بيهوده است؛ چرا که عملا امکانپذير نيست و بايد اين کار به دست يک نهاد خارج از قوه قانونگذاري سپرده شود شما در اين مورد چه نظري داريد؟
- بنده طرح اين موضوع را اساسا مخالف منويات مقام معظم رهبري ميدانم. چرا که حضرت آقا فرمودند مجلس براي خود شان نظارتي تعيين کند. لذا يک تفسير از اين فرمايش همين است که خود مجلس بر کار خودش ناظر باشد و تفسير ديگر اينکه قوه قانونگذاري با حفظ شان نظارتي براي خود اين وظيفه را به نهادهاي خارج از مجلس تفويض کند. و براين اساس بنده از لحاظ حقوقي معتقدم اين خود مجلس است که بايد يک ساز و کار نظارتي براي خودش تهيه کند. کمااينکه اصل 90 قانون اساسي هم دلالت بر همين موضوع دارد و درهمين راستا هم وظيفه نظارت بر عملکرد قواي ثلاثه را بر عهده کميسيون اصل 90 قرار داده است.
* برخي بر اين عقيدهاند در مجلس يک جريان عرفي وجود دارد که اگر يک طرح مورد حمايت برخي اشخاص مثلا رئيس مجلس باشد با سرعت رسيدگي و تصويب ميشود و برعکس؛ شما اين حرف را تاييد ميکنيد؟
بنده به هيچ وجه اين نظر را تاييد نميکنم و معتقدم اگر کسي شناختي از مجلس و جنس نمايندگان آن داشته باشد براي اين حرف ارزش کارشناسي قائل نخواهد بود؛ چرا که اساسا نمايندگان متاثر از نظر کسي در درون مجلس نيستند که اين البته شامل حال بحثهاي استدلالي و مشورتي که باعث اقناع نمايندگان است نميشود چرا که اساس شان نمايندگان اقناعي است و نه القايي.
حسين فدايي نماينده مردم تهران، عضو کميسيون اصل نود ويکي از اعضاي کميته 5 نفره
* آقاي فدايي! شما يکي از اعضاي کميته 5 نفره بوديد که 4 ماه روي طرح نظارت نمايندگان کار کارشناسي انجام داده و 150 نفر هم به فوريت رسيدگي حاصل اين تلاش راي دادند اما هفته گذشته 81 نفر از اين تعداد به جمع مخالفين پيوستند و براي انجام کار کارشناسي بيشتر خواستار بازگشت اين طرح به کميسيون شدند. شما چه پاسخي براي نمايندگاني داريد که ميگويند اين طرح احتياج به پختگي بيشتري دارد؟
- اول بايد ببينيم ادعاي اين عده مبني بر اينکه روي اين طرح کار کارشناسي انجام نشده درست است يا نه؟
* بفرمائيد.
شايديکي ازطرحهايي که بيشترين کار کارشناسي روي آن انجام پذيرفت همين طرح نظارت برخي نمايندگان بود. اين طرح داراي يک سابقه طولاني از مجلس هفتم بود که در همان موقع هم کار جامعي روي آن شده بود و البته در اين دوره به شکل وسيعتري روي آن کار شد. و اين مهم با دعوت از نمايندگان همه دستگاههاي صاحبنظر انجام پذيرفت، در اين راستا فرمهايي هم براي همه نمايندگان مجلس ارسال گرديد. و يک کارگروه ويژه در دفتر پژوهشهاي مجلس هم تشکيل شد و بعد از تهيه پيشنويس اوليه آن را به هيات رئيسه کميسيون آوردند و پس از بررسي اين هيات در صحن کميسيون اصل 90 هم مورد بررسي قرار گرفت که بعد از تاييد نهايي با امضاي 150 نماينده براي آن تقاضاي فوريت شد. الان اسناد اين عملکرد4 ماهه موجود است که فقط يکي از آنها 5 جلد کتابچه مربوط به دفتر پژوهشهاي مجلس است که براي همه نمايندگان هم ارسال گرديد.
حال سوال من از نمايندگان مخالف اين است : شما کدام طرح را سراغ داريد که به اين اندازه کار کارشناسي روي آن انجام شده باشد؟
* خب، شما ميگوييد کار کارشناسي زيادي روي اين طرح انجام شده و خود نمايندگان هم به کم و کيف عملکرد کميته 5 نفره و کميسيون اصل 90 واقفند. ما ميخواهيم بدانيم آيا ممکن است دلايل ديگري در زير لواي اين ادله ظاهري مخفي باشد؟
- دلايل متعددي وجود دارد که من چند مورد را ذکر ميکنم:
اول بايد بگويم يک برداشت و تحليل توسط عدهاي مطرح شد که ميگويند نظارت ممکن است باعث ايجاد محدوديت در عملکرد مجلس بشود در صورتي که بنده معتقدم اين طرح با بالا بردن شان نمايندگان منتهي ايجاد مصونيت براي آنها ميشود.
دومين دليل مربوط به عدهاي ميشود که ميخواهند از بند نظارت آزاد باشند. اين عده که شايد تعداد آنها به اندازه انگشتان دست هم نباشد با جوسازي و فرافکني به ايجاد نگراني ميپردازند. که متاسفانه اين ايجاد نگراني تاحدي تاثيرگذار هم بوده است. سوم اينکه شرايط به رايگذاري يک طرح بايد سنجيده شود و بعد اقدام به اين کار شود؛ چرا که ممکن است فضاي موجود باعث تاثيرگذاري منفي بر رايگيري در مورد يک طرح خاص شود.
ضمن اينکه از لابيهاي پشت پرده هم ميتوان به عنوان چهارمين دليل راي نياوردن اين طرح نام برد. اين در حالي است که ابهامات موجود در مورد اصل نظارت، سطوح نظارت و مرجع نظارت ميتواند پنجمين دليلي باشد که مانع از رايآوري اين طرح شد. همه اينها در حالي است که ما قبل از تعطيلات مجلس يعني در روزهاي پاياني ماه مبارک رمضان طرح و جزوات پشتيباني آن را تکثير و توزيع کرده بوديم و همه افرادي که آن را با امضا تاييد کردند متوجه مفاد آن بودند. اميدواريم اين مقدمهاي باشد براي تامل و دقت نظر بيشتر، تا طرح به شکل عادي بتواند مسير خود را با قدرت و دقت بيشتر طي کند و اثبات شود مجلس در راس امور است.
* آقاي فدايي! به يک جمله اشاره کرديد که اخيرا مورد مناقشه بود - لذا همين ايراد توسط منتقدين باانصاف هم وارد شدکه آيا دعوا صرفا بر سر يک جمله است و يا اينکه مجلس واقعا در راس امور است؟ شما چه نظري داريد؟
ببينيد، مجلسي در راس امور قرار ميگيرد که خودش نظارتپذير باشد و لذا نمايندگان هم براي اثبات اين موقعيت و کلام مبارک حضرت امام بايد گام بردارند.
* به عنوان آخرين سوال شما فکر ميکنيد اجرايي شدن طرح نظارت بر نمايندگان به عمر مجلس هشتم کفاف ميدهد؟
- اين مساله برميگردد به عزم و اراده نمايندگان فراکسيون اصولگرا و هيات رئيسه و کميسيوني که طرح به آن ارجاع ميشود که اميدواريم اين اراده راداشته باشند و کار را به سرانجام برسانند.
اشاره:
هفتهاي که در آن قرار داريم مصادف است با هفته بزرگداشت نيروي انتظامي، نيرويي که با حجم زياد مسئوليتها، کوشيده تا وظيفه خود را به نحو احسن انجام دهد اما اين حجم زياد وظايف و مسئوليتها باعث شده تا اين نيرو مخاطبين زيادي هم داشته باشد که اين عده مسلماً انتظارات زيادي هم دارند، انتظاراتي که برآورده شدن آن به تأمين خواستهاي کليتر يعني امنيت پايدار در همه عرصهها ميانجامد، البته به واسطه اين مسئوليت سنگين و انتظارات فراوان از ناجا همواره نوک پيکان نقد و پرسش نيز به سوي اين نيرو بوده است و شايد اولين سازماني که همه گناهان را متوجه آن ميدانند نيز همين نيروي انتظامي باشد.
اما به رغم کمبود نيروي انساني و امکانات مادي، که ناجا از آن رنج ميبرد مطالبات بحقي از ناجا وجود دارد که اين سازمان محترم موظف به اعاده آن است.
لذا همانطور که در ابتداي اين اشاره گفته شد اين هفته نام بزرگداشت نيروي انتظامي را به خود گرفته و بر همين اساس هم بايد به شکلي کلي به پيشرفتها و زحمات و چالشهاي يک سال گذشته اين نيرو پرداخته شود. در اين راستا هفتهنامه يالثارات الحسين(ع) هم بر آن شد تا با انجام گفتگو با مسئولين امرو فرماندهان ناجا ضمن اخذ گزارشي اجمالي از عملکرد اخير نيروي انتظامي، به نمايندگي از مردم متدين، مطالبات خود را هم مطرح نمايد. بدين منظور تلاش زيادي براي برقراري ارتباط با معاونت اجتماعي ناجا يعني سردار کارگر انجام پذيرفت که متأسفانه ايشان در اين هفته وقتي براي گفتگو با ما در نظر نگرفتند، سردار عبداللهي معاونت امنيتي و انتظامي ناجا هم به دليل اعزام به مأموريت در مرزها از دسترس هفتهنامه دور بودند و سردار محمديفر نماينده پارلماني ناجا هم تماس مکرر اين نشريه را بيپاسخ گذاشتند.
لذا با همه تلاشي که براي شنيدن صحبتهاي اهالي ناجا به خرج داديم موفق به اين امر نشديم و در نتيجه براساس قانون جبر براي آسيبشناسي عملکرد ناجا و بيان مطالبات خود ضمن گفتگو با يکي از کارشناسان مطلع، با دو تن از اعضاي کميسيون فرهنگي به بحث و تبادلنظر پرداختيم که نتيجه آن در ذيل ميآيد. به هر حال اميدواريم فرماندهان محترم ناجا در آيندهاي نزديک وقتي را براي پاسخگويي به مسايل مطرح شده در اين صفحه، به اين هفتهنامه اختصاص دهند.
محمدصادق کوشکي کارشناس مسائل فرهنگي و سياسي:
*آقاي کوشکي با وجود همه سعي و تلاشي که در انجام وظايف از سوي نيروهاي انتظامي شاهديم اما در مواردي که اتفاقا مطالبه زيادي هم در مورد آن وجود دارد شاهد عملکرد مقطعي و منقطع اين نيرو هستيم که همين مساله باعث عدم تاثيرگذاري مثبت و پايدار در حوزههاي مختلف امنيت علي الخصوص امنيت اخلاقي ميشود لذا در اين رابطه براي خوانندگان هفتهنامه، تحليلي از دلايل اين اين ناکارآمدي نسبي ارائه دهيد.
- اگر بخواهيم عملکرد ناجا را مورد بررسي قرار دهيم بايد يک ارزيابي از بدو تأسيس اين نيرو از سال 1370 تاکنون داشته باشيم يعني سالي که چهار نيروي انتظامي با هم ادغام شدند. چهار نيرويي که پيش از آن تحت عناوين شهرباني جمهوري اسلامي، ژاندارمري جمهوري اسلامي، کميته انقلاب اسلامي و پليس قضايي مشغول به خدمت بودند.
اين در حالي است که 4 دستگاه انتظامي ياد شده وظايف بسيار متنوعي داشتند. مثلاً شهرباني از راهنمايي و رانندگي تا حفظ امنيت و همچنين تعقيب و دستگيري مجرمين در شهرها را عهدهدار بود و ژاندارمري هم وظايف شهرباني را در حوزه خارج از شهرها انجام ميداد. در اين ميان کميته انقلاب اسلامي هم وظايف مشخصي را در خصوص حفظ ارزشهاي انقلاب اسلامي عهدهدار بود. که از جمله آن ميتوان مبارزه با فسادهاي اخلاقي و بيحجابي و همچنين ضدانقلاب و مواد مخدر را نام برد. در اين رابطه پليس قضايي هم به عنوان ضابط قضايي قوه قضائيه خدمت ميکرد.
اين در حالي بود که نيروي انتظامي جديدالتأسيس ميراثدار همه وظايف و اختيارات اين چهارسازمان شد که با يک حساب سرانگشتي ميتوان گفت امروز ناجا 50 شرح وظيفه مختلف را عهدهدار است.و طيف وظايف و تنوع اين وظايف در نيروي انتظامي آنقدر زياد است که به جرئت ميتوان گفت در کشور هيچ سازماني با اين گستردگي و تنوع وظيفه را سراغ نداريم.
تنها يکي ازاين50 وظيفهاي که ازآن ياد کرديم موضوع مرزباني است و اين يعني اينکه ناجا بايد تمام مرزهاي آبي و خاکي جمهوري اسلامي را پاسداري و حراست نمايد.
خب همه ميدانيم که همين يک وظيفه به چه حجمي از نيرو، پشتيباني و لجستيک نياز دارد. اين در حالي است که شواهد حاکي است وظايف محوله به نيروي انتظامي ما در برخي کشورها توسط 15 سازمان مختلف انجام ميشود. به عنوان مثال در فرانسه 12 يا 13 پليس متفاوت وجود دارد که هر کدام يک عملکرد متفاوت و جداگانه دارند ضمن اينکه از لحاظ سازماني هم کاملاً از هم جدا هستند.
نکته مهم ديگري که در پيش فرض بررسي عملکرد نيروي انتظامي بايد به آن اشاره کنيم اين است که ما شاهد مراجعه عمومي به اين ارگان هستيم يعني تقريباً همه اقشار جامعه با نيروي انتظامي سر و کار دارند طيف وسيعي که از راهنمايي و رانندگي، اخذ گواهي عدم سوء پيشينه براي استخدام، گذرنامه براي خروج از کشور و يا حتي ارتباط با اداره اماکن را شامل ميشود و به نوعي بايد گفت اين سازمان پيشاني نظام در مواجهه با مردم است. به همين دليل است که ما ميتوانيم ادعا کنيم رفتار ناجا به عنوان نماينده نظام در ميان اقشار مختلف بر روي آنها تأثيرگذار خواهد بود.
به عنوان يک جمعبندي تا اين جاي بحث اگر بخواهيم براي ناجا دوچالش نام ببريم بايد طيف وسيع شرح وظايف و همه شمولي يا همگاني بودن اين سازمان را مورد اشاره قرار دهيم.
اين درحالي است که پس از قرار دادن اين دو نکته در کنار هم، ما به حساسيت و اهميت عملکرد ناجا پي ميبريم که در واقع ميتوان گفت آبرو و حيثيت نظام جمهوري اسلامي وابستگي زيادي به آن پيدا ميکند. اين مسأله به اين مفهوم است که سوء عملکرد احتمالي ناجا طيف وسيعي از جامعه را تحتالشعاع قرار خواهد داد. مثلاً امنيت به عنوان يک بسترساز براي فعاليتهاي اجتماعي اگر دچار خدشه شود همه فعاليتهاي اجتماعي را دچار خدشه خواهد کرد.
با تفاسيري که شرح داده شد به عقيده بنده تنها يک عامل است که ميتواند باعث عملکرد بهينه ناجا و کارآمد آن باشد. و من اين عامل را چيزي جز نيروي انساني با کيفيت نميدانم هر چند که در اين ميان نميتوان از مسايلي چون کمبود بودجه و امکانات و همچنين عدم توجه کافي به اين سازمان غافل شد. عدم توجهي که در همه ادوار و همه دولتها مشهود بوده و هست، ضمن آنکه بايد گفت متأسفانه پليس از لحاظ اجتماعي هم داراي شأنيات لازم نيست يعني جامعه احترام لازم را براي پليس قائل نيست.
اما همه اين کاستيها در حالي است که من معتقدم ناجا تنها با استفاده از نيروي کارآمد ميتواند به آن نائل آيد. و اين مهم پديد نميآيد مگر با استخدام بهترينهاي جامعه، که متأسفانه بايد بگويم امروز شاهد حضور چنين نيروهايي در بدنه نيروي انتظامي نيستيم.
* به نظر شما چرا ناجا از جذب نيروهاي کارآمد ناتوان است؟
- اين برميگردد به عدم وجود جاذبه در نيروي انتظامي، البته با پيش کشيدن بحث ناکارآمدي به هيچ وجه نميخواهيم زحمات کادر اين سازمان را نفي کنيم اما بايد گفت که زحمتکش بودن نيروها به تنهايي کفايت نميکند.
* لطفاً بيشتر توضيح دهيد.
- ببينيد همانطور که سلامت جسمي و عقلي و همچنين استانداردهاي فرهنگي براي استخدام کادر نيروي انتظامي لازم است، التزام عملي اين افراد به نظام و انقلاب بايد به عنوان يک اصل محوري و مهمترين موضوع مورد توجه قرار بگيرد. يعني پرسنل نيروي انتظامي بايد به اين مسأله واقف باشند که هر قدمي برميدارند ممکن است به نفع يا ضرر نظام جمهوري اسلامي ايران تمام شود و با همين ديدگاه هم در اين دستگاه به خدمت مشغول شوند و در همين راستا بايد ضمن وقوف کامل به قانون بيشترين پايبندي به آن را هم داشته باشند. اما متأسفانه در عمل چنين نيست.
* مگر شما مصاديقي سراغ داريد که اصول ياد شده زير پا گذاشته شده باشد؟
- بله مثلاً ما شاهد برپايي همايشهايي از سوي نيروي انتظامي هستيم که متأسفانه خانواده برخي پرسنل ناجا حجاب اسلامي را جدي نميگيرند و شاهد عدم رعايت شرع و قانون در رابطه با حجاب توسط خانوادههاي اين بزرگواران هستيم که اين حکايت از عدم توجيه آنان نسبت به حدود شرعي و قانون دارد. يعني در حالي که بدحجابي در قانون ما جرم محسوب ميشود خانواده مجري قانون خود به اين جرم مبادرت ميورزد. حالا به نظر شما چنين پرسنلي ميتوانند حافظ حدود شرعي و قانون در مورد حجاب در جامعه باشند؟
* شما ريشه اين عدم پايبندي را کجا ميبينيد؟
- به عقيده من بسياري از کساني که براي خدمت به ناجا مراجعه ميکنند با اين ديدگاه به اين نيرو ميآيند که صرفاً شغلي داشته باشند. يعني يک ديدگاه کارمندي به اشتغال در ناجا دارند. اين در حالي است که مطابق فرمايش مقام معظم رهبري بايد وظيفه و دغدغه اصلي پرسنل ناجا حفظ ارزشها باشد.
* آقاي دکتر ما شاهد يک مسأله ديگر هم هستيم و آن اينکه دايره استخدام نيروي انتظامي همواره مشغول استخدام است اما متقاضي کمي به آن مراجعه ميکنند يعني اين طور ميخواهم بگويم که با وجود آماري که از بيکاري سراغ داريم باز هم عدهاي که براي کار به ناجا مراجعه ميکنند کمتر از ميزاني است که ناجا نياز دارد!
- بحث بنده هم همين جاست که ناجا نتوانسته براي نيروهاي با کيفيت و باسواد جذابيت ايجاد کند و عمدتاً شاغلين در اين سازمان از استانهايي هستند که بالاترين آمار بيکاري را دارند.
* چرا ناجا نتوانسته براي افراد خبره و توانمند جذاب باشد؟
- اين به دليل عملکرد ضعيف اين نيرو در سالهاي اخير است که باعث شده شأن اين نيرو در سطح جامعه تنزل پيدا کند. مثلاً کافي است عده بسيار معدودي از پرسنل نيروي انتظامي اقدام به اخذ رشوه نمايند. سوء عمل همين عده محدود عملکرد کل پرسنل ناجا که از اين جرم مبري هستند را تحتالشعاع قرار ميدهد. لذا همانطور که در ابتداي بحث گفتم از آنجا که کل جامعه با اين نيرو سر و کار دارند يک تخلف کوچک از عدهاي قليل به سرعت با بزرگنمايي به همه جامعه تعميم مييابد. و اين باعث ايجاد بياعتمادي ميشود. اين در حالي است که نه گزينش نيروي انتظامي سعي در جذب نيروهاي کارآمد دارد و نه حتي دورههاي آموزشي نيروهاي جذب شده داراي کيفيت مناسب است و به همين دليل ما شاهد بازتوليد ناکارآمدي توسط نيروي انتظامي هستيم. و اين ناکارآمدي باعث شده بسياري از اين نيروها نه خود را نماينده نظام و انقلاب بدانند و نه انگيزهاي براي حفظ ارزشهاي انقلاب داشته باشند بلکه صرفاً براي امرار معاش به کار در ناجا مشغول شوند.
* به نظر شما اين معضل به مشکلات مالي و عدم تأمين مالي پرسنل در طول خدمت برنميگردد.
- به هيچ وجه! در اين رابطه من براي شما يک مثال ميزنم، دستمزد نيروهاي آموزش و پرورش تفاوت چنداني با حقوق و دستمزد نيروهاي ناجا ندارد و يا مثلاً پرستاران با وجود فشار کاري بالايي که دارند از حقوق دريافتي کمي هم برخوردارند اما خللي که در خدمترساني معلمين وپرستاران مشاهده ميشود بسيار کمتر از پرسنل ناجاست.
*شما مصاديقي هم از بيتوجهي به انجام وظيفه توسط پرسنل ناجا ديدهايد؟
بله در اين مورد چند مثال که خودم شاهد آن بودم براي شما ميگويم: مثلا وقتي در فرودگاه مهرآباد از يک مأمور زن درخواست کردم با چند فقره از زناني که عملاً دست به کشف حجاب زده بودند برخورد کند، آن مأمور خانم عنوان کرد که من تا به حال چند بار اين کار را انجام دادهام و توبيخ شدم يا مثلاً در ايستگاه راهآهن مشهد خاتمي کشف حجاب کرده بود که من اين مسأله را به اطلاع يک درجهدار پليس رساندم و او گفت من نان زن و بچهام را به خاطر برخورد با اين خانم قطع نميکنم! يا مثلاً در فرودگاه شيراز به خانمي که کشف حجاب کرده بود تذکر دادم و ضمن آن به چند مأمور ناجا هم متوسل شدم که آنها با تعجب به من ميگفتند مگر اين مسأله جرم است که ما دخالت کنيم! برآيند حرف بنده از ذکر اين مثالها اين است که اگر پرسنل نيروي انتظامي برداشت ديني و وظيفهاي از انجام وظيفه خود داشتند ما شاهد اين صحنهها نبوديم.
* آقاي دکتر فرماندهان نيروي انتظامي معتقدند کارشکني ساير دستگاهها و از همه مهمتر دولت باعث انفعال اين چنيني ناجا شده است.
- ببينيد حمايت بالادستيها از نيروي انتظامي را خود ناجا بايد ايجاد کند. يعني اگر ما شاهد عدم حمايت دولت يا ساير ارگانها از نيروي انتظامي هستيم به دليل عدم اقتدار فرماندهان اين نيروست. وقتي کيفيت خدمترساني ناجا در مقاطع مختلف افزايش يافت، از حمايت مردمي برخوردار خواهد شد و وقتي از حمايت مردمي برخوردار شود ميتواند با قدرت از ارگانهاي بالادستي مثل دولت تقاضاي امکانات و بودجه کند و از آن طرف خدمت مطلوب باعث بهبود وجهه اين نيرو در بين عموم و جذب نيروهاي کارآمد جامعه خواهد شد. اين در حالي است که الان به دليل کمبود نيروي انساني مشاغل بسيار مهمي در ناجا بر دوش نيروهاي وظيفه است که به هيچ عنوان نه از انگيزه کاري برخوردار هستند، و نه آموزش کافي براي انجام وظايف محوله ديدهاند.
* خب ناجا چطور ميتواند کيفيت عملکرد خود را ارتقاء بدهد.
- وقتي ناجا قدرت دارد در يک شب همه اشرار تهران را دستگير کند چرا به اين کار ادامه نميدهد؟ آيا با تداوم اين کار نيروي انتظامي به يک نيروي معتمد مردم تبديل نخواهد شد؟ آن موقع است که اشتغال در ناجا باعث افتخار بسياري از نيروهاي ارزشي ميشود. يک راهبرد ديگر براي بالا بردن کيفيت عملکرد ناجا برونسپاري است به اين مفهوم که نيروي انتظامي آن بخش از وظايف خود که غير حاکميتي محسوب ميشود را به ساير بخشها واگذار کند. تا با سبک شدن حجم وظايفي که قابل برونسپاري است ناجا به ارائه خدمات با کيفيت در مسايل مهمتر بپردازد.
* اما برخي موکدا معتقدند ناهماهنگي و چندصدايي ساير دستگاهها مثل مواضع اخير رييسجمهور در قبال اجراي قانون عفاف و حجاب مانع از ارائه خدمات با کيفيت توسط ناجاست.
- ببينيد فرماندهي ناجا تحت فرمان رهبري است و رهبري شرح وظايف اين دستگاه را تعيين کرده و سخنان رئيسجمهور نميتواند مانع از عملکرد ناجا در قبال بيحجابي باشد. و من در اين مورد معتقدم ناجا به دليل اينکه مترصد بود تا از زيربار اين مسئوليت شانه خالي کند، دستور رئيسجمهور را بهانهاي قرار داد تا به طور کلي خود را از اين مسأله کنار بکشد. چرا که اصولاً تمايلي براي انجام مسئوليتهاي دردسرساز ندارند.
بهروزجعفري نماينده سميرم و عضو کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي:
*آقاي جعفري اين هفته، هفته نيروي انتظامي است اما کميسيون فرهنگي در موارد محدودي به عملکرد ناجا نظارت دارد که يکي از اين موارد بخشي از وظيفه ناجا در قبال اجراي قانون عفاف و حجاب است که متاسفانه با وجود همه تاکيدهاي موجود و مطالبه عمومي، شاهد توقف کامل آن هستيم. لطفا بفرماييد مجلس تا کنون در اين مورد از ناجا مطالبهاي نداشته؟
سوال شما صرفاً در مورد عملکرد نيروي انتظامي در قبال طرح عفاف و حجاب است اما بايد گفت اين قانون که از سال 84 توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيده متوجه بيست و چند سازمان و وزارتخانه و نهاد است. يعني اينکه اگر نيروي انتظامي عملکرد سلبي خود را بعد از مدتي متوقف کرده درا رتباط با ساير بخشهاي مسئول در قبال قانون عفاف و حجاب ميشود.
* چطور عملکرد سلبي به عملکرد ساير بخشها گره خورده؟
- ببينيد نيروي انتظامي تا به حال در چند مقطع گشتهاي ارشاد را راهاندازي کرده و با مظاهر فساد و بيحجابي هم برخورد نموده اما بعد از مدتي دستگاههاي ديگر وارد ميدان ميشوند و با موضعگيري خود در کار ناجا ايجاداخلال ميکنند.
* اما کار نيروي انتظامي نبايد با اعلام مواضع ساير دستگاهها دچار خدشه شود چون اصلاً ارتباطي به هم ندارند.
- بله اما بالاخره بايد يک عزم واحد بين همه دستگاهها وجود داشته باشد تا ناجا بتواند وظيفه خود را به درستي انجام دهد. الان وضع به گونهاي شده که در مورد يک قانون همهگير (عفاف و حجاب) همه از نيروي انتظامي انتظار دارند به وظيفه خود عمل کند. در حالي که دستگاههاي موظف در اين زمينه کنار گود نشستهاند و نه تنها به وظيفه خود عمل نميکنند. بلکه تبديل به منتقد عملکرد ناجا هم شدهاند.
*اما همه ميدانيم که حضرت آقا در موارد متعددي از جمله ديدارشان با نمايندگان مجلس صراحتاً فرموده بودند که نيروي انتظامي بايد با قدرت با مظاهر فساد و بدحجابي برخورد کند.
- بله امر مقام معظم رهبري مطاع است و نيروي انتظامي هم موظف است اين دستورات را اجرا کند اما بحث اينجاست که ابزار و لوازم کار بايد فراهم باشد. مثلاً وقتي ديدگاه وزارت کشور و رئيسجمهور در مورد برخورد با بيحجابي همخواني ندارد، چطور ميتوان از نيروي انتظامي انتظار عملکرد مطلوب داشت؟
اين در حالي است که عدم انسجام در دستگاهها، پذيرش مردمي را پايين ميآورد يعني مشکلي که ممکن است در صورت حمايت دستگاههاي مسئول با يک تذکر لساني حل شود، به دليل عدم حمايت از عملکرد سلبي ناجا ممکن است به محاکم قضايي کشيده شده و به صدور احکامي بسيار شديدتر بيانجامد.
* کميسيون فرهنگي در اين مورد چه کار ميکند؟
- ما الان نزديک به 4 ماه است که اين مسأله را در دستور کار داريم و جلسات مستمري با وزارت ارشاد، کشور و همينطور نيروي انتظامي داشتهايم.
* اين جلسات چه نتيجهاي در بر داشت؟
- وزير کشور در اين مورد طرف سوال واقع شد و مدعي شد که طرحي در وزارت کشور تحت عنوان حفظ حريم امنيتي شهروندان تهيه شده و کميسيون فرهنگي هم بلافاصله کميتهاي تشکيل داد که به وزارت کشور رفتند و طرح را مورد بررسي قرار دادند. خوشبختانه طرح جامع و خوبي هم بود که بررسي کم و کيف آن در اين فرصت اندک نميگنجد لذا کميسيون فرهنگي طرح عفاف و حجاب را به شکلي جامع در نظر ميگيرد و نه صرفاً از جنبه سلبي آن.
* الان نيروي انتظامي در ارتباط با جمعآوري آنتنهاي ماهواره چکار ميکند؟ آيا گزارشي به کمسيون فرهنگي ارسال کرده است؟
- نيروي انتظامي در محيطهاي کوچک عملکرد مطلوبتري نسبت به کلان شهرها داشته است، اما بايد گفت در شهرهاي بزرگ اين معضل تقريباً به شکل رها شده درآمده است. و اين انتقاد را بنده هم وارد ميدانم، الان در شهرهايي مثل تهران و اصفهان تجهيزات ماهوارهاي به راحتي خريد و فروش و نصب ميشود.
* به نظر شما بالاخره چکار بايد کرد؟ بايد به بهانه کار فرهنگي به ناجا حق بدهيم؟
- بنده هم معتقدم کار سلبي لازم است و تنها دم زدن از کار فرهنگي يعني اينکه ما نميخواهيم کار انجام دهيم. شما الان آنتنهاي بشقابي را در روي پشت بامها ميبينيد و انتظار داريد که ناجا آنها را جمعآوري کند که انتظار بحق و قانوني هم هست، اما بنده مطلعم اخيراً دستگاههاي کوچکي وارد بازار شده که بدون علامت و نشانهاي در روي پشت بام امواج ماهوارهها را دريافت ميکند. در اين مورد نيروي انتظامي ميخواهد چه کار کند آيا ميتواند وارد همه خانهها بشود؟
سيدعلي حسيني نماينده نيشابور و عضو کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي:
*آقاي حسيني مدتي است شاهد انفعال ناجا در انجام وظيفهاش در قبال قانون عفاف و حجاب هستيم دليل اين بي تحرکي از نظر شما چيست؟
عفاف و حجاب يکي از مشخصههاي اصلي فرهنگ اسلامي است و در هر جامعهاي که فرهنگ اسلامي غالب باشد و مردم مسلمان در آن مشغول به زندگي باشند و حاکميت هم براساس انديشههاي اسلامي باشد. مسلماً مقوله عفاف و حجاب به عنوان يکي از مهمترين شاخصههاي حکومت اسلامي بايد مورد توجه مسئولين قرار بگيرد. در اين راستا نيروي انتظامي هم به عنوان ضابط قوه قضائيه ماموريت دارد با ناهنجاريها و مظاهر فساد و بيحجابي برخورد داشته باشد. اما بنده معتقدم از آنجايي که پديده بيحجابي يک مقوله فرهنگي است برخورد با آن هم بايد فرهنگي باشد. در اين راستا ما نياز به تربيت فرزندان، معرفي نتايج رعايت عفاف و حجاب و همچنين معرفي نتايج و عوارض عدم رعايت عفاف و حجاب در جامعه هستيم، لذا در اين راستا بنده معتقدم ما نتوانستهايم نهادهاي متولي امر در اين زمينهها را به فعاليت وا داريم و آنها را مديريت کنيم. براين اساس بنده معتقدم بسياري از نهادهاي جلوتر از نيروهاي انتظامي وجود دارد که در درجه اول آنها بايد کار خود را درست انجام دهند. نهادهايي مثل خانواده و آموزش و پرورش و آموزش عالي و همچنين حوزههاي علميه، رسانهها و از همه مهمتر رسانه ملي در اين مورد بايد فعال شوند و ما تربيت را بايد از نقطه صفر شروع کنيم.
پس اگر ما در مقاطعي که نام بردم خوب عمل کنيم، آن وقت اولويت در عمل به قانون عفاف و حجاب براي ما برخورد سلبي توسط نيروي انتظامي نخواهد بود. ونيروي انتظامي تنها در مواردي وارد ميدان خواهد شد که بيحجابي عامدانه انجام ميشود و قصد صدمه زدن به فرهنگ عمومي را دارد. که اين شامل کانونهاي سازمانيافته و مغرض ميشود و مسلما در اين مقاطع برخورد نيروي انتظامي بايد شديد و قاطع باشد. در اين راستا معتقدم دوره اينکه ما تقصيرها را به گردن يک دستگاه بيندازيم و آن دستگاه هم جاي ديگر را مقصر بداند به پايان رسيده و همه بايد احساس خطر بکنيم؛ چرا که پديده بدحجابي مثل موريانه نهاد و بنيان خانوادهها را مورد هجمه قرار داده است. ضمن اينکه معتقدم غير از موارد سازمان يافته عملکرد خشن راه به جايي نخواهد برد.
* اما حاجآقا! همين موارد سازمان يافته که شما ميفرماييد، را بنده در تمام سطح شهر مشاهده ميکنم. به جد ميتوانم بگويم بارها شاهد کشف حجاب بودهام به طوري که فکر ميکنم کم کم داريم به مرحله عاديسازي در اين مورد ميرسيم، اين در حالي است که تاکنون هيچ گونه اثري از نيروي انتظامي در برخورد با مواردي که خودم شاهد بودهام نديدهام!
بله، در اين مورد بايد گفت مشکلي که از همان ابتداي پيگيري کميسيون فرهنگي مشهود بود عدم هماهنگي نيروي انتظامي و دولت بود که به وضوح مشاهده شد. به صورتي که آقاي رئيسجمهور در يک مصاحبه تلويزيوني جملاتي را بيان کردند مبني بر اينکه دولت تمايل و اعتقادي به برخورد خشن با بدحجابي ندارد و از سوي ديگر فرمانده نيروي انتظامي معتقد بود که بايد با مظاهر بدحجابي برخورد شود. اعضاي کميسيون به شدت به اين ناهماهنگي معترض بودند و ما اعلام کرديم که پديده بيحجابي مسالهاي نيست که در حاکميت ما در مورد آن چند صدايي و تعاريف مختلف وجود داشته باشد که البته اين اختلافات کاهش پيدا کرد اما اينکه شما ميفرماييد در مواردي که شاهد بودهايد ناجا منفعل است، فکر ميکنم به اين دليل باشد که هنوز بين اين نهادهاي تصميم گيرنده و مجري، وحدت رويه لازم ايجاد نشده است.
* آقاي حسيني! بدنه مذهبي کشور هم به قانون آگاه است و هم از سلسله مراتب کشوري و لشکري آگاهي دارد و هم وقايع را جزء به جزء رصد ميکند! يعني ميخواهم بگويم همه ما خوب ميدانيم که فرمانده نيروي انتظامي از نظر قانوني تنها به شخص مقام معظم رهبري پاسخگوست و ايشان هم بارها موکدا فرمودهاند نيروي انتظامي قاطعانه بايد با مظاهر بيحجابي برخورد کند. الان به نظر ميرسد که مخالفت دولت بهانهاي شده براي ناجا تا از خدا خواسته دست به يک انفعال بزند تا از هزينههايي که در صورت اجرا برايش ايجاد ميشود در امان بماند و لذا بنده به عنوان يک شخص آگاه نظر حضرت عالي را قبول نميکنم!
- ببينيد، همان طور که گفتيد اجراي قانون عفاف و حجاب توسط نيروي انتظامي هزينه دارد. غير از فحش و بد و بيراهي که بدحجابها ميدهند يک مساله ديگر هم در بين است يعني اينکه اگر برخوردي صورت بگيرد ميگويند پس چطور رئيسجمهور گفته برخورد صورت نگيرد؟ مردم که اطلاع از مسائل قانوني ندارند و اين ناهماهنگي و چند صدايي يک تعارض به وجود ميآورد.
* يعني شما ميفرماييد ما بينات واضح و دستورات قرآن را زمين بگذاريم براي خشنودي خلق خدا؟ ما بايد ببينيم علت اصلي کجاست که نيروي انتظامي يک مصاحبه تلويزيوني رئيسجمهور را بهانه کرده و کار را تعطيل کرده است؟
عرض بنده هم همين بود که اگر بيحجابي حتي در داخل اتومبيل مشهود باشد، ناجا بايد برخورد کند اما يک مسئله هست و آن اينکه وقتي مسئولين در يک جلسه کنار هم قرار مي گيرند نبايد دچار اختلاف باشند وگرنه هم از لحاظ شرع و هم از لحاظ قانون چشم نيروي انتظامي بايد به اشاره رهبري باشد؛ گيرم که آقاي رئيسجمهور در يک مصاحبه حرفي هم زده باشد!
به هر حال من معتقدم تشتت آراء باعث سردرگمي مردم و زير سوال رفتن اقتدار نيروهاي مسئول ميشود.
* آقاي حسيني برخي صاحبنظران معتقدند علت انفعال ناجا فقر نيروي کارآمد در بدنه ناجاست. شما در اين مورد چه نظري داريد؟
-بنده اين نظر را به صورت جزئي تاييد ميکنم، مثلا در بخش پيشگيري که شامل کارهاي فرهنگي و اجتماعي ميشود، نياز به کارشناسان مجرب و صاحبنظري داريم که در امر پيشگيري از مفاسد و جرم موثر باشند و ارتباطات موثري رابا سازمانهاي فرهنگي برقرار کند و چون نيروي انتظامي بيشترين ارتباط را با جرم و جنايت و مفاسد دارد، اطلاعات موثق و وسيعي هم در اين رابطه در اختيار دارد و انتظار ميرود بر پايه اين اطلاعات راهکارهاي بروز و موثري براي جلوگيري از اين موارد ارائه کند که به عقيده من در اين بخش نيروي انتظامي فاقد کارشناسان خبره ميباشد.
* در پايان بحث اگر نکتهاي مغفول مانده بفرماييدو اگر مشکل و معضلي مربوط به نيروي انتظامي وجود دارد اعلام کنيد.
-اولا من اين هفته را به همه پرسنل شريف و زحمتکش ناجا تبريک عرض ميکنم و آرزوي موفقيت براي همه اين عزيزان دارم اما در مورد مشکل و معضل بايد عرض کنم با توجه به اينکه حوزه انتخابيه ما(نيشابور) در شرق کشور قرار دارد به عنوان مدخل قاچاقچيان مواد مخدر مورد استفاده قرار ميگيرد و جوانان هم در دسترس اين پديده شوم قرار دارند. لذا يکي از درد دلهاي مردم با ما مسئولين اعتراض به ناهماهنگي نيروي انتظامي و قوه قضاييه است.
به اين شکل که نيروي انتظامي يک قاچاقچي حرفهاي را دستگير مي کند اما قوه قضاييه بعد از يکي دو شب بازداشت يا فرد مزبور را آزاد مي کند و يا به دست زندانهاي روز آزاد ميسپارد. يعني اينکه فرد روز آزاداست و شب براي حضور و غياب به زندان مراجعه ميکند و در خلال روز به ادامه همان اعمال مجرمانه خود ميپردازد که اين مسئله براي ما دو معضل ايجاد کرده، يکي اينکه اين شيوه مجازات نه تنها باعث تنبيه مجرم نميشود بلکه او را جريتر ميکند و از طرف ديگر بقيه را نيز در معرض وسوسه قرار ميدهد. به اين شکل وقتي مماشات با تبهکاران را مشاهده ميکنند آنها نيز به سمت اين گونه اعمال تمايل پيدا ميکنند.