۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

سنگ احمدي نژاد پيشاني اسرائيل را شکست

اشاره: بالاخره بعد از هياهوي بسيار، سفر آقاي احمدي‌نژاد به لبنان انجام شد؛ جنجالي که گردوغبار آن با استقبال گرم مردم و گروههاي مختلف سياسي لبناني از ايشان به سرعت فرونشست تا برپا کنندگان اين معرکه مجبور شوند با تلخکامي نظاره‌گر پيروزي ديپلماتيک رئيس‌جمهوري ايران باشند و به ارائه تحليل‌هاي خود از اين سفر بپردازند. گرچه محمود احمدي‌نژاد برخلاف شايعات اسرائيلي‌ها سنگي از بنت جبيل به سويشان پرتاب نکرد اما وحدتي که با حضور او ميان لبناني‌ها به وجود آمد سنگي شد که به ناگاه پيشاني اسرائيل و آمريکا را شکست، سرشکستي که ان‌شاالله با هوشياري و پيروزي مردم در چند انتخابات پيش‌روي کشورهاي منطقه درد افزون‌تري را براي تئوريسين‌هاي نيل تا فرات به همراه خواهد آورد. به هر تقدير هفته‌نامه يالثارت هم مانند اکثريت قريب به اتفاق معتقد است اين سفر برکات زيادي به همراه داشت که آثار آن تا مدتها ادامه پيدا خواهد کرد لذا براين اساس برآن شديم تا براي بررسي بيشتر ابعاد اين سفر نظر کارشناسان امر را نيز جويا شويم به همين دليل به پرسش و پاسخ با دو تحليلگر مسائل خاورميانه و روابط بين‌الملل و همچنين دو عضو کميسيون امنيت ملي مجلس پرداختيم که متن آن را در ادامه مي‌خوانيد:
دکتر مصطفي ملکي کارشناس و تحليلگر روابط بين‌الملل
*لطفا بفرماييد سفر اخير آقاي احمدي‌نژاد به لبنان در قالب کدام يک از تئوري‌هاي نظري در روابط بين‌الملل قابل تعريف است؟‌

بر خلاف تصورات رسمي و تحليل‌هاي سختي که در حوزه سياست وجود دارد و خيلي‌ها در اين چارچوب سعي مي‌کنند اين سفر را تحليل و ارزيابي کنند، بنده معتقدم بايد از زاويه ديگري به اين موضوع پرداخت، لذا در اين راستا بايد گفت روابط ويژه جمهوري اسلامي و لبنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و بويژه نگاه استراتژيک کشورمان به گروهاي اجتماعي در لبنان و همچنين توجه به ساختار چند وجهي اين کشور که بيشتر در قالب دموکراسي مشارکتي است، نظريه نفوذ اجتماعي که يکي از نظريات مطرح در حوزه ارتباطات مي‌باشد را قابل بررسي مي‌نمايد.
براساس نظريه نفوذ اجتماعي که آلتمن و تايلر مبتکر آن هستند، نزديکي ميان فردي و در قالبي تدريجي و بسامان از سطوح مبادله‌اي ساختگي به مبادله صميمي در رفتارهاي آتي در متغير منجر خواهد شد، حال خواه اين متغير دو بازيگر سياسي باشند و يا دو شخص يا حاکميت و افکار عمومي، به عبارت ديگر زماني که افراد با توجه به صميميت ميان فردي خود مبادرت به نفوذ در يکديگر مي‌کنند، به تمامي علايق، نشانه‌ها و روابط واکنش نشان مي‌دهند و از طريق چنين واکنش‌هايي است که افراد مي‌آموزند در يکديگر تاثير بگذارند. افزايش اين صميميت، نفوذ بيشتر افراد درهم و نزديکي بيشتر ميان آنها را در پي خواهد داشت و در نهايت اين افزايش نزديکي منجر به شناخت دقيق‌تر افراد از هم مي‌شود و سرانجام افراد به کوچکترين نشانه‌هاي رفتاري طرف مقابل واکنش نشان مي‌دهند.
*در صورت امکان از مصاديق دستاوردهاي پايبندي به اين نظريه بفرماييد.
ببينيد يکي از مثال‌هاي شايعي که در خصوص نظريه نفوذ اجتماعي بيان مي‌کنند اين است که رفتار دانشجو در قبال استاد مبني بر احترام و ستايش مي‌باشد و دانشجو سعي مي‌کند اين رابطه يارفتار را در قالب رفتارهاي کالاگونه مانند دادن شاخه گل به مناسبت روز معلم يا هدايايي در مناسبت‌هاي خاص يا تکريم استاد در زمان‌هاي مختلف بروز دهد و اين روند را به عنوان خودابرازي يا خود شکفتگي تعبير مي‌کنند که سرانجام اين کار منجر به ايجاد اعتماد اجتماعي دو سويه خواهد شد، در نتيجه طرفين يا بخصوص شاگرد در قبال کوچکترين موضوعات واکنش نشان خواهند داد.
*اين مثال در مورد لبنان چگونه مصداق پيدا مي‌کند؟‌
لبنان باتوجه به ساختار چندوجهي‌اش به‌طور طبيعي تحت نفوذ کشورهاي زيادي قرار دارد و هر يک از اين کشورها نيز سعي در حداکثر کردن جايگاه و منافع خود دارند (البته اين موضوعات بيشتر در قالب ستون پنجم در ادبيات سياسي مطرح مي‌باشد) اما مشي مستقل جمهوري اسلامي نسبت به ديگران متفاوت بوده است. چنان که حمايت ازگروههاي مقاومت امل و سپس حزب‌الله در چارچوب حمايت از گروههاي مقاومت ونهضت‌هاي رهايي بخش بود که بعداز پيروزي انقلاب شکل گرفت.
اما نکته مهم در اين ميان اين است که اين رويکرد، تحت تاثير رهنمود‌هاي حضرت امام و سپس مقام معظم رهبري بر مبناي نفوذ در گروههاي اجتماعي انجام شد؛ چرا که بيشترين فشارهاي ناشي از حاکميت چندگانه در لبنان بر دوش همين اقشار بوده و هست؛ لذا در اين چارچوب هميشه موضوع مقاومت و اسرائيل‌ستيزي گروهاي مقاومت در دستور کار سياسي ديپلماسي رسمي و عمومي کشورمان در لبنان بوده و در همه زمينه‌ها و شرايط بخصوص شرايط سخت سياسي حمله ناجوانمردانه اسرائيل به جنوب لبنان تا بازسازي و... مشي ثابتي در پيش داشته است که اين خود به کالايي شباهت دارد که هميشه طرف مقابل در جلوي ديدگان خود شاهد بوده است.

*شما گفتيدکشورهاي زيادي قصد نفوذ در لبنان را دارند. الگوي ايران چه تفاوتي با آنها دارد؟‌
بقيه کشورها تحولات سياسي لبنان را مانند بازي شطرنج دنبال مي‌کنند و در اين راستا حرکات خود را بر اساس برد و باخت تنظيم مي‌کنند که در صورت فشارهاي بين‌اللملي يا منطقه‌اي خود بازنده نباشد.
حال آنکه ممکن است اين روش به قيمت فدا شدن گروههاي حامي آنها در لبنان هم تمام شود، لذا از اين روست که شاهديم علي‌رغم هزينه‌هاي سنگيني که قطر و عربستان در جنوب لبنان به خاطر خرابي‌هاي گسترده ناشي از جنگ سي و سه روزه انجام دادند، اين حضور نمادين رئيس‌جمهور کشورمان است که بدون توجه به همه تحرکات سوء اخير، با چنين وسعتي مورد استقبال قرار مي‌گيرد و نبايد فراموش کرد که اين استقبال واکنشي است به حمايت سي ساله انقلاب اسلامي از گروههاي مقاومت و مردم لبنان.

* با توجه به اين که اين سفر به دعوت دولت لبنان وبه شکل رسمي انجام شده، چه پيامي مي‌تواند براي گروههاي داخل لبنان داشته باشد؟‌
به طور کلي اين سفر در دو سطح داخلي و بين‌المللي قابل ارزيابي است که در ابتدا از جنبه داخلي به آن مي‌پردازيم: از آنجايي که گروه‌هاي سياسي در داخل لبنان وزن‌کشي خود را بر اساس حمايت کشورهاي تاثيرگذار و قدرتمند منطقه تنظيم مي‌کنند سفر رئيس‌جمهور ايران به تاثيرات زيادي براي لبنان، مقاومت و متحدان آن منجر خواهد شد. در حقيقت پيام سياسي اين سفر اين است كه ايران از نيروهاي مقاومت در قبال جرياني كه خواستار مقاومت در منطقه نيست، حمايت مي‌كند. اما در سطح بين‌المللي حضور ايران در لبنان و به تبع آن سنگين شدن کفه ترازو به نفع گروههاي مقاومت، موجب ناخرسندي آمريکا و رژيم اسرائيل است؛ چرا كه آنها از نقش ايران در منطقه ناراضي هستند. آنها مي‌دانند كه ايران داراي نفوذ قوي در منطقه است. ضمن اينکه داراي تاثيرات زيادي در فلسطين، لبنان و ساير مناطق خاورميانه نيز مي‌باشد و ديدار احمدي‌نژاد از بيروت تاكيدي بر اين نفوذ است.
*لطفا بفرماييد اين سفر ارتباطي با وقايع اخير و احتمالي که در مورد وقوع جنگ داخلي مي‌دهند دارد يانه؟‌
هر چند که باتوجه به ساختار شکننده لبنان، بروز جنگ داخلي نامحتمل نيست، بد نيست نظري اجمالي به ساختاربندي گروههاي سياسي داشته باشيم و سپس نقش آمريکا و اسرائيل و احتمال وقوع جنگ داخلي را بررسي کنيم.
در حال حاضر منطقه خاورميانه شاهد دو جبهه‌بندي در قبال مساله فلسطين و به طور مشخص‌تر لبنان است. جبهه اول يا جبهه پيرو از کشورهايي تشکيل شده است که سياست‌هاي فعلي دولت آمريکا به رهبري اوباما را هم‌راستاي منافع خود مي‌يابند و از آن پيروي مي‌کنند و به بيان ديگر خود را در چارچوب سياست‌هاي بين‌المللي آمريکا قرار داده‌اند. کشورهايي چون عربستان، مصر، اردن و گروهي از حاشيه‌نشينان خليج فارس دراين جبهه‌بندي قرار دارند. اما جبهه‌بندي ديگر نيروهاي مقاومت به محوريت جمهوري اسلامي ايران، حزب‌الله لبنان و جمهوري سوريه هستند

*کفه قدرت به نفع کدام يک سنگين‌تر است؟‌
با توجه به تحولات اخير منطقه و داخلي لبنان، بايد گفت حزب‌الله در مقايسه با وضعيتي که پس از ترور رفيق حريري داشت کاملا قدرتمندتر است. قدرت بازدارندگي حزب‌الله در عدم تحقق اهداف اسراييل در جنگ 33 روزه و قدرت آتشبار حزب‌الله که گفته مي‌شود تمام خاک اسراييل را در بر مي‌گيرد، نشانه‌اي از قدرت منطقه‌اي سلاح مقاومت است. سوريه نيز که پس از قائله ترور رفيق حريري و ائتلاف جريان ۱۴ مارس به رهبري سعد حريري جايي براي ماندن در لبنان نداشت، امروز با به رسميت شناخته شدن در مناسبات لبنان، به همراه شاه عربستان سفري يک روزه به لبنان مي‌کند که نشان دهنده آن است که از سوي همه گروههاي لبناني به عنوان يکي از بازيگران منطقه‌اي از احترام ويژه‌اي برخوردار است.
*آمريکا و اسرائيل براي خنثي کردن نتايج احتمالي اين سفر چه راهکارهايي را ممکن است در پيش بگيرند؟‌
ترسيم ساختار موجود قدرت در لبنان اين گمان را محتمل مي‌کند که دشمنان مقاومت (آمريکا و اسرائيل) سعي دارند تا با طرح توطئه‌اي وحدت ملي لبنان را نشانه رفته و بخش بزرگي از حمايت‌هاي داخلي لبنان از حزب‌الله را از اين گروه سلب کنند و با طرح شائبه آنکه سلاح مقاومت به جاي استفاده در خارج از لبنان، در داخل لبنان به کار گرفته مي‌شود، اين گروه را منفعل و خلع سلاح کنند و درگيري مذهبي ميان شيعه و سني را دامن بزنند. توطئه دادگاه رفيق حريري که از سال ۲۰۰۵ طرح‌ريزي شد و با رويکردي کاملا سياسي و نه قضايي به پيش رفت، در راستاي همين هدف آشکار است. در اين دادگاه ابتدا سوريه به دخالت در ترور حريري متهم شد و پس از روشن شدن رشوه‌گيري شهادت‌دهندگان در دادگاه و پس از چندين مرحله تعويض قضات، بر آن شدند که بخش‌هايي از جبهه مقاومت را در ترور رفيق حريري مسوول به حساب بياورند. البته حزب‌الله پيش از اين اعلام کرده بود که راي دادگاه را به رسميت نمي‌شناسد و سوريه نيز با اعلام فهرستي سي و سه نفره از متهمين در اين پرونده، با حزب‌الله همراهي کرده است، بنابراين سفر هيات ايراني به لبنان علاوه بر بالابردن جايگاه استراتژيک دو کشور در معادلات منطقه‌اي، نشانه مانور قدرت سياسي جمهوري اسلامي ايران است که خبر از توان بازدارندگي ايران در يک قدمي اسرائيل ودر جنگهاي نامتقارن آتي مي‌دهد.
* شرق الاوسط نوشته بود: «اگر احمدي‌نژاد به بنت جبيل برود، اسرائيلي‌ها جرات نمي‌کنند او را هدف قرار بدهند» حال با توجه به اينکه اسرائيلي‌ها از ابزاري به نام ترور استفاده‌هاي شاياني تا کنون کرده‌اند و تا الان هم نشان داده‌اند افکار عمومي برايشان اهميتي ندارد و با توجه به اينکه اگر بلايي سر آقاي احمدي‌نژاد بياورند حداقل تا مدتي از شر اين جمله که اسرائيل بايد از روي زمين محو شود راحت مي‌شدند، شما فکر مي‌کنيد چرا آنها براي از بين بردن رئيس جمهور ايران کاري نکردند؟‌
اولا بايد عرض کنم نگرشهاي سطحي اين چنيني مثل تحليل شرق‌الاوسط بيان جديدي نيست. اما اگر اجازه بدهيد در سطحي کلان‌تر برخي از نکات جامانده در تحليل سفر رئيس‌جمهوري را خدمتتان بيان مي‌کنم که تصور مي‌کنم پاسخ سوال شما در آن نهفته است و آن اينکه باتوجه به فضاي سياسي موجود، سفر از پيش تعيين شده آقاي احمدي‌نژاد به لبنان از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اگرچه بُعد سياسي و امنيتي اين سفرقابل توجه ودر راستاي تقويت مسير مقاومت تفسير شده است اما هدف‌گذاري و برنامه‌ريزي‌هاي جمهوري اسلامي در اين سفر طبق فرمايشات مقام معظم رهبري هوشمندانه وبر اساس سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران انجام‌گرفت. آنچه که مسلم است جمهوري اسلامي ايران در طول سي و اندي سال گذشته، به طور آشکار چه از لحاظ مادي و چه از لحاظ معنوي، با ديدي انساني و سياسي نسبت به حضور شيعيان در قدرت و در راستاي تقويت مقاومت، از حزب‌الله حمايت کرده است. با اين حال سياست جمهوري اسلامي همواره بر اين اصل بوده که بايد منافع همه گروهها را مدنظر داشته باشد و با آنها تعامل برقرار کند لذا در برهه کنوني و در‌گير و دار اعلام راي نهايي دادگاه ترور رفيق حريري، حفظ وحدت ملي لبنان و آشکارسازي اهداف توطئه شوم سران صهيونيستي، بايد در راس اهداف قرار مي‌گرفت. و مسلم است هدف از اين سفر، تنها سفري نمادين و سنگ‌اندازي به خاک سرزمين‌هاي اشغال شده و حضور در ميان شيعيان لبنان و اعلام مواضع شعارگونه و تند عليه رژيم صهيونيستي نبوده است؛ زيرا اين مشي در بلند مدت نه تنها به منافع حزب‌الله کمکي نمي‌کرد بلکه موجب حساسيت بيشتر مي‌گرديد. از اين رو براي حفظ وحدت ملي و تداوم قدرت حزب‌الله و خنثي کردن برنامه‌ريزيها عليه جريان مقاومت و تحريک گروههاي غيرشيعي در لبنان، ملاحظاتي در دستور کار سياسي هيات اعزامي وجود داشت:
يکي از اين ملاحظات ديدار با گروههاي مختلف لبناني با حفظ مواضع منصفانه و حق‌طلبانه جمهوري اسلامي ايران بود که هيات رئيس‌جمهور علاوه بر ديدار با سران گروههاي حزب‌الله، با سران ساير گروهاي سني و مسيحي من جمله سعد حريري، ميشل عون و يا حتي وحيد جنبلاط نيز ديدار و گفتگو کرد.
دومين مسئله سفر به مناطق مختلف لبنان و ديدار با مردم آن مناطق بود که توانست برد تبليغاتي بزرگي به همراه داشته و در خنثي‌سازي توطئه نزاع شيعه و سني نقش موثري ايفا کند.
ضمن اينکه تاکيد بيش از پيش بر شعار وحدت ملي و اشاره به طرح‌هاي توطئه‌انگيز دشمنان براي بر هم زدن آرامش لبنان توانست در رسانه‌هاي منطقه به بهتر شدن تصوير ايران و حزب‌الله در ميان سني‌ها و اعراب منجر شود.
اما بايد توجه داشت که پرهيز از پرداختن به مسائل داخلي لبنان بايد مورد توجه قرار مي‌گرفت که پاسخ آقاي احمدي‌نژاد به يکي از مصاحبه‌گران تلويزيون‌هاي آمريکايي در نيويورک در قبال مسائل لبنان که گفتند: «مسائل داخلي لبنان تنها به مردم لبنان ارتباط دارد.» حکايت از تحقق همين مهم دارد.


محمد کريم عابدي نماينده مردم فردوس و طبس و عضو کميسيون امنيت ملي
*چرا استقبال از آقاي احمدي‌نژاد اينقدر پر شور بود درحالي که در مورد سران کشورهاي عرب چنين نيست؟
استقبال از آقاي احمدي‌نژاد در لبنان، ثمره انقلاب اسلامي است که شامل سه دهه تلاش ملت ايران در راه استکبار‌ستيزي است. در واقع اين استقبال نشان دهنده شکر و سپاس همه اقوام لبناني از تلاش ملت ايران بود. و اين يک پيام داشت و آن هم اين بود که اگر ملتها آزاد باشند و دولتها به ملتها تکيه کنند، صدايي غير از عدالت‌طلبي از آنان نخواهند شنيد.
کشور لبنان با کلکسيوني از اقوام و طوايف مستقل توانسته مجلسي متشکل از نمايندگان تمام اين اقوام داشته باشد و نشان دهد که از يک رويه دموکراتيک پيروي مي‌کند. مردم و دولت‌آزادي‌خواه لبنان با دعوت و استقبال از آقاي احمدي‌نژاد نشان دادند که به دنبال مخاطبين ‌آزادي‌خواه واقعي هستند، کمااينکه دولت‌هاي عربي ميلياردها دلار براي بازسازي لبنان بعد از جنگ 33‌روزه هزينه کردند، اما هيچ‌گاه مورد حمايت مردم لبنان قرار نگرفتند؛ چرا که کشورهاي عربي نشان داده‌اند همواره براساس محاسبات مادي و کسب منافع خود به دنبال برقراري ارتباط با لبنان بوده‌اند و در اين راستا ضمن برقراري ارتباط با لبنان از ارتباط و دوستي وثيق با اسرائيل هم بهره‌ مي‌برند! تا جايي که برخي به شکل رسمي در خاک خود به اسرائيل اجازه تاسيس سفارت داده‌اند و برخي ديگر در پوشش شرکت‌هاي تجاري، روابط خود با رژيم صهيونيستي را حفظ و تقويت کرده‌اند.

*جوسازي بدي قبل از سفر آقاي احمدي‌نژاد به لبنان انجام شده بود، آيا به نظر شما نتيجه‌بخش بود؟
خانم تاچر قبل از سفر آقاي احمدي‌نژاد گفته بود: سفر احمدي‌نژاد باعث ايجاد تفرقه در کشور لبنان خواهد شد. اين در حالي بود که با اين سفر شاهد انسجام همه اقوام بوديم و در واقع آن چيزي که به خطر افتاد، منافع آمريکا و رژيم صهيونيستي در منطقه بود. چرا که حرکت امروز ملت لبنان زمينه‌ساز حرکتي مشابه توسط ملت فلسطين خواهد بود.
و ان‌شاءالله با برگزاري انتخاباتي دموکراتيک، مجلس و دولتي مردمي در فلسطين تشکيل خواهد شد تا گامي براي حذف اسرائيل باشد.
* آقاي عابدي! اخباري مبني بر خريد سلاح توسط گروههاي داخلي لبنان براي ايجاد درگيري داخلي رسيده بود. سفر آقاي احمدي‌نژاد چه تاثيري بر اين روند گذاشت؟
اين سفر هم باعث تقويت ارتش لبنان و هم حزب‌الله شد که پيام مهمي براي همه گروهها داشت و باعث تقويت اقتدار و در نتيجه امنيت ملي لبنان شد.
*ما در اين سفر شاهد تحقير رژيم صهيونيستي بوديم چرا که با همه جوسازي‌ها شاهد حضور رئيس‌جمهوري اسلامي ايران در لبنان بود. به نظر شما آمريکا و اسرائيل چه راهکاري براي خنثي‌سازي اثرات اين سفر به کار خواهند بست؟
در جواب سوال شما بايد گفت الان کنترل امور چند سال است که از دست آمريکا خارج شده و در اختيار ملتها قرار گرفته است. چنانچه امروز مردم اردن و مصر هم همچنان هوشياري خود را حفظ کنند و در انتخابات هم عملکرد خوبي داشته‌ باشند، گام بزرگي در تحقق امنيت واقعي منطقه برداشته خواهد شد که ان‌شاءالله به حذف اسرائيل مي‌انجامد. بنابراين، به نظر نمي‌رسد آمريکا و رژيم صهيونيستي توان جلوگيري از روند ايجاد شده را داشته باشند.
* يکي از برنامه‌هاي مدون اسرائيلي‌ها در پيشبرد اهدافشان، ترور اشخاص تاثيرگذار است و آقاي احمدي‌نژاد هم در اين سفر در تيررس‌شان بود. چرا آنها سعي نکردند از کابوس شعار حذف اسرائيل رئيس‌جمهور کشورمان خلاص شوند؟
علت آن اقتدار جمهوري اسلامي است، چرا که هرگونه تعرض اين رژيم به جان رئيس‌جمهور، منجر به تحقق عملي شعار حذف اسرائيل از نقشه جهان مي‌شد.

سعدالله زارعي کارشناس و تحليلگر مسائل خاورميانه
*لطفا از اهداف سفر آقاي احمدي نژاد به لبنان بفرماييد و اينکه چه ميزان از اين اهداف قابل دستيابي به نظر مي‌رسد؟

سفر آقاي احمدي‌نژاد به لبنان، به 5 سال انتظار مردم مقاوم اين کشور براي ديدار با ايشان پايان داد. اين در حالي است که شور و هيجان در مراسم استقبال، اين سفر را از انواع مشابه و ديپلماتيک آن که در سطح بين‌الملل متداول است جدا کرد و تصوير جديدي از منطقه خاورميانه و اتفاقات دروني آن به نمايش گذاشت.
اين سفر در عين حال بسيار فعال برگزار شد به طوري که شامل حجم وسيعي از برنامه‌ها بود و هيات ايراني هم هيچ فرصتي را از دست نداد. به طوري که مي‌توان گفت حجم کارهاي انجام شده در اين سفر نياز به زماني معادل يک هفته داشت اما نکته اساسي و مورد توجه در اين برنامه‌ها، تاکيدي بود که هيات ايراني چه قبل از سفر و چه بعد از آن روي مساله وحدت داشتند.
در اين راستا آقاي احمدي‌نژاد طي يک تماس تلفني با سران سه کشور عربستان، اردن و سوريه آنها را در جريان کم و کيف سفر خود قرار دادند و اين مديريت ديپلماتيک يک روح همگرايي را در منطقه خاورميانه به وجود آورد، ضمن اينکه ايشان در جريان سفر به صورت يکسان با گروههاي مختلف لبناني ديدار کردند که اين گروهها طيف وسيعي را شامل مي‌شد يعني در بين آنها هم دوستان جمهوري اسلامي و هم دشمنان ما به چشم مي‌خوردند.
* اين عملکرد آقاي احمدي‌نژاد نتيجه ملموسي هم داشت؟
بله، ‌اين شيوه افکار عمومي لبنان را به اين سمت برد که برخورد دولت ايران با احزاب و گروهها در اين کشور برخوردي پدرانه است. تا آنجا که آقاي ميشل‌عون در جلسه صبحانه کاري با هيات ايراني خطاب به آقاي احمدي‌نژاد اين‌گونه عنوان کرد که: آن قدر که آقاي احمدي‌نژاد به وحدت در اين سفر تاکيد کرد، تاکنون خود ما به اين کار مبادرت نورزيده‌ايم. لذا نگاه وحدت‌گرايانه ايران در اين سفر اين پيام را براي داخل و خارج لبنان داشت که جمهوري اسلامي ايران در نقش يک عامل وحدت‌گرا در صدد رفع مصيبت‌هاي جامعه بحران‌زده لبنان است و اين مساله باعث شد ما در کل منطقه شاهد اين باشيم که کل رسانه‌هاي خبري و طيف‌هاي سياسي، برداشتي کاملا مثبت از سفر رئيس‌جمهور به لبنان داشته باشند. اين در حالي است که طبق معمول رخدادهاي خاورميانه با دو جناح مخالف و موافق اين رويدادها مواجه است اما اين بار در يک حالت استثنايي، همه جنا‌ح‌ها در کنار هم و يکصدا به ارزيابي مثبت اين سفر پرداختند. تا آنجا که شبکه ضد ايراني العربيه به اصلاح رويه خود دست زد و به پوشش وسيع اخبار اين سفر پرداخت.
* پس با اين تحليل، اسرائيل متحمل هزينه‌ زيادي شده است!
بله، همينطور است؛ ما شاهد بوديم که خانم ليوني در يک مصاحبه تلويزيوني اين‌گونه اظهار داشت: آنچه باعث نگراني ماست نه حضور احمدي‌نژاد در لبنان و نه حمايت او از مقاومت است و نه حتي حضور او در مناطق مرزي اسرائيل و پرتاب سنگ به سمت ما؛ بلکه آنچه ما را آشفته مي‌سازد اين است که احمدي‌نژاد ميهمان دولت و گروههاي مختلف در لبنان است که اين اظهارات حکايت از ناکام ماندن سياست تفرقه‌افکنانه آمريکا و رژيم صهيونيستي در منطقه دارد؛ چرا که پادزهر آن يعني وحدت‌گرايي توسط جمهوري اسلامي امروز کشف شده و مورد استفاده است.
* آيا اين سفر به غير از وحدت ملي، دستاورد ديگري هم براي لبناني‌ها داشت؟
- بله، در اين سفر، علاوه بر ملاقات‌هاي سياسي، 16 -17 پروتکل اقتصادي به امضا رسيد که مهمترين آن عقد قرارداد احداث پالايشگاه نفت در لبنان است و اين پروتکل‌هاي اقتصادي حکايت از آغاز دوره جديد شکوفايي اقتصادي براي لبناني‌ها بود به گونه‌اي که با پايان اين سفر، 70 تاجر برجسته لبناني طي يک اعلاميه رسمي بيان داشتند که لبنان مي‌تواند در پناه ايران به يک اقتصاد شکوفا دست يابد. لازم به ذکر است که روابط اقتصادي وسيع ايران و لبنان مي‌تواند نتايج مهم و مثبتي هم در زمينه سياسي و امنيتي براي هر دو کشور در بر داشته باشد.
*آقاي زارعي! پيش از سفر آقاي احمدي‌نژاد به لبنان، اخبار حاکي از انباشت سلاح توسط گروههاي مختلف و احتمال وقوع درگيري داخلي در لبنان داشت اما تعليل‌ها حکايت از آن دارد که سفر رئيس‌جمهور کشورمان و همگرايي که در نتيجه آن به وجود آمده، اين خطر را تا حد زيادي کاهش داده - به نظر شما اسرائيل و آمريکا براي بازآفريني شرايط گذشته ممکن است دست به چه اقداماتي بزنند؟
براي پاسخ به سوال شما نظرتان را به اظهارات يک مقام ارشد سابق آمريکا جلب مي‌کنم:
«آمريکا با سياست‌هاي نادرست فرصت‌هاي خود را در لبنان از دست داد. آمريکا از يک کشور تاثيرگذار در مسايل لبنان به يک کشور منفعل در اين حوزه تبديل شده است» بنابراين، با وجود اقتدار مقاومت و هوشياري رهبران مقاومت نخواهند توانست جرياني را ايجاد کنند که به عنوان جريان غالب در لبنان کاربرد داشته باشد.
لذا الان هم تنها کاري که آمريکايي‌ها انجام مي‌‌دهند اين است که با تلخي نتايج سفر آقاي احمدي‌نژاد را تحليل مي‌کنند و از نشانه‌هاي آن اعلام تعليق کمک آمريکا به ارتش لبنان است که خود نماد بارز عدم به کارگيري عقلانيت در تصميم‌گيريهاست. در واقع تماميت‌خواهي آمريکايي‌ها باعث شده نتوانند به غير از خودشان حضور نيروي ديگري در لبنان را تحمل کنند. اين تماميت‌خواهي باعث شد آمريکايي‌ها به پروتکل قانوني خود با لبنان که براساس آن قرار بود طي 10 سال برخي احتياجات ارتش اين کشور را تامين کنند پايبند نمانند.
لذا با اين تفاسير به نظر مي‌رسد زمان تاثير‌گذاري آمريکا و اسرائيل در لبنان به پايان رسيده باشد.


محمود احمدي‌ بيغش‌ نماينده مردم شازند و عضو کميسيون امنيت ملي
* آقاي احمدي! همان‌طور که مي‌دانيد، بيشتر هزينه‌هاي بازسازي لبنان بعد از جنگ 33 روزه توسط کشورهايي مثل عربستان و قطر پرداخته شد، اما به جرات مي‌توان گفت که ميوه سياسي آن را آقاي احمدي‌نژاد در سفر اخير چيد. تحليل شما از اين رويکرد مردم لبنان در اسقبال از رئيس‌جمهورمان چيست؟
استقبال لبناني‌ها و خوشحالي فلسطيني‌ها از سفر آقاي احمدي‌نژاد حکايت از سفر يک رئيس‌جمهور ندارد؛ بلکه اين سفر و دستاوردهاي آن از اقتصادي گرفته تا اتحاد گروههاي 8 و 14 مارس مديون صدور انقلاب اسلامي است که رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) نويد آن را داده بودند و ماهيت اين انقلاب هم چيزي نبود جز ارزشها و فرهنگ ناب اسلامي و آقاي احمدي‌نژاد هم سفير فرستاده اين انقلاب و مقام عظماي ولايت بود و در واقع مردم لبنان از اين فرستاده استقبال کردند و لذا به عقيده بنده اگر آقاي احمدي‌نژاد به هر کشور اسلامي نظير قطر، اردن يا مصر هم سفر کنند؛ با همين استقبال عمومي مواجه خواهند شد.
* چرا با وجود همه هشدارهايي که داده مي‌شد، با ورود آقاي احمدي‌نژاد نه تنها جنگي رخ نداد بلکه به همگرايي غيرقابل باور در لبنان رسيديم؟
دوران و زمانه جنگ سخت امروز تمام شده و آمريکا با در اختيار داشتن143700 نفر نيرو در عراق بيش از 4000 کشته و 1100 مجروح عايدي داشته و درهمين راستا آمريکا هم وارد فاز جنگ نرم و عمليات رواني شده است. در واقع يکي از مصاديق اين جنگ رواني، عمليات رسانه‌اي بود که پيش از ورود آقاي احمدي‌نژاد به لبنان آغاز شد و با اين زمينه پيش مي‌رفت که اگر آقاي احمدي‌نژاد به لبنان بيايد، جنگ داخلي حتمي خواهد بود و اسرائيل هم به لبنان حمله خواهد کرد و هدف آن هم مرعوب کردن ايران از يک طرف و دولتمردان لبناني از سوي ديگر بود. اما با وجود اين هجمه وسيع تبليغاتي، شاهد ايجاد وحدت بي‌سابقه گروهها در لبنان در حين اين سفر بوديم که قطعا نتايج آن در بلندمدت هم باقي خواهد ماند.
*آقاي احمدي! چرا اسرائيلي‌ها با وجود اينکه رئيس‌جمهور کشورمان مثل هميشه در فضاي باز به سخنراني پرداخت از هرگونه تعرض به جان او ناتوان بودند؟
اسرائيل و آمريکا از يک سو به خوبي مي‌دانستند که در صورت هرگونه تعرضي به جان آقاي احمدي‌نژاد مردم لبنان و فلسطين خاک بخش‌هاي اشغالي را به توبره مي‌کشيدند و از طرف ديگر مي‌دانستند که اقتدار ايران به حدي است که منافع آمريکا در سراسر جهان را به خطر مي‌اندازد و از نمونه‌هاي آن اقتدار، حضور شانه به شانه يکي از افرادي که اوباما نام او را در فهرست تحت تعقيب اعلام کرده بود و شاهد بوديم که آقاي مصلحي وزير اطلاعات بدون اينکه کوچکترين خطري متوجه او باشد، در سرتاسر سفر کنار آقاي احمدي‌نژاد حضور داشت.

هیچ نظری موجود نیست: