اشاره: سفر مقام معظم رهبري به شهر قم مملو از برکاتي بود که کوچکترين آن، پايان دادن به شايعه زاويه پيدا کردن حوزه از نظام جمهوري اسلامي بود. شايعهاي که با استقبال تاريخي بانيان قيام اسلامي ايران يعني مردم، و مراجع و زعماي اين شهر، به باد نسيان سپرده شد تا دشمنان بدانند که هرگز نبايد بر روي اشتباهات عدهاي اندک حساب باز کنند
اما از ديگر برکات اين سفر توصيههايي است که مقام معظم رهبري در ديدارها و بيانات خود به اقشار مختلف شهر قم داشتند که در صورت هوشياري مخاطبين و حرکت در جهت به کاربندي اين توصيهها آينده علمي جهنده و پويا درانتظار قلب دنياي شيعه خواهد بود تا با ارتقاي سطوح علم و اجتهاد نه تنها راه اميد دشمنان را براي هميشه سد کنند که نقطه اميدي نيز براي برطرف کردن نيازهاي جهان اسلام باشند.
گرچه تمامي بخشهاي سفر مقام معظم رهبري تا لحظه تهيه اين گفتگو با ارزش بوده است اما ديدار ايشان با طلاب حوزوي و توصيههاي مهم ايشان به اين قشر از مردم قم، جلوه بيشتري ازخود نشان داد و يالثارات الحسين(ع) را برآن داشت تا براي بهرهبرداري هرچه بهتر از نقطه نظرات مطرح شده در اين ديدار به يکي از کارشناسان علوم حوزوي مراجعه کرده تا ايشان به تبيين نقاط برجسته کلام رهبري در اين ديدار مهم بپردازند. لذا آنچه در ادامه ميخوانيد حاصل گفتگويي کوتاه با حجتالاسلام ثقفي از اساتيد حوزه است:
* مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب در مورد تلاشها براي جدايي حوزه از بدنه اجتماع و دخالت آن در امور جاري سياسي و اجتماعي هشدار دادند. در تبيين فرمايشات حضرت آقا بفرماييد مصاديق اين تلاش براي گوشهنشين کردن حوزهها را کجا ميتوان يافت؟
- اگر بخواهيم طرح روشنتري از بيانات مقام معظم رهبري ارائه کنيم، بايد گفت پديده گوشهنشيني در حوزه شامل حال بخش حداکثري حوزه که شامل نيروهاي انقلابي است نميشود و نشانه آن هم در برخي مقاطع کاملا آشکار است.
اگر بخواهيم دقيقتر بررسي کنيم، با بازگشت به گذشتهاي نه چندان دور يعني دقيقا 10 سال پيش، وقتي فتنههاي فرهنگي در سال 78 آغاز شد و به شکل خزنده شروع به رشد کرد، ما شاهد قيام حوزويها شامل مراجع، فضلا و طلاب بوديم که به تحصن آنان در مسجد اعظم قم ختم شد. يا مثلا در فتنه سال گذشته پس از توهين به حضرت امام(ره) در روز 16 آذر اين قيام حوزه بود که سر منشاء خيزشهاي عمومي بعدي گرديد و به حماسه نهم دي ختم گرديد. و در همين راستا هم هست که مقام معظم رهبري براي حوزههاي علميه مقام بصيرت قائل هستند و بصيرت مردم قم را ناشي از همين حوزهها ميدانند.
بنابراين، بايد عرض کنم که بدنه اصلي حوزه هوشياري و بيداري لازم را از خود نشان داده است. اما دو نکته وجود دارد که بنده بايد به آن اشاره کنم.
اول اينکه در حوزه اندک مجموعهها و خرده جريانهايي وجود دارند که با تفکر انقلاب و حضرت امام و مقام معظم رهبري فاصله دارند، ضمن اينکه اين عده معدود از اقتضائات نظام و حتي جهان امروز هم فاصله دارند. به همين جهت اين جريان هر چند کوچک، آثاري از خود بر جاي ميگذارد و اشاره مقام معظم رهبري هم به همين بخش محدود مربوط ميشد. در اين راستا لازم است که اين عده در طرز تفکر خود تجديدنظر کنند و واقعيات جهان را مشاهده کنند و پيروزيهاي انقلاب اسلامي در دنيا را مشاهده کنند که نشات گرفته از تلاش حوزههاست. ضمن اينکه اين عده با بررسي دقيقتر وقايع جهاني به عطش مردم براي دستيابي به منابع ديني براي دريافت پاسخ سوالاتشان پي خواهند برد.
اما نکته دوم که بايد به آن بپردازيم، اين است که حضور طلاب و اساتيد انقلابي در صحنهها کم نيست اما کافي هم نيست و بايد اين سطح ارتقا يابد و متناسب با افزايش شتاب نيازهاي انقلاب رو به جلو حرکت کند تا با تاسي از فرمايش حضرت امام به نقطهاي برسيم که حوزه نبض نيازهاي آينده را هم در دست داشته باشد. حوزه بايد قادر به پيشبيني نيازها و چالشهاي آينده باشد. لذا اين سطح از ارتقاي حضور، نکتهاي بود که در کلام مقام معظم رهبري متبلور شد. مبني بر اينکه حوزه بايد در وسط خيابان و نه پيادهرو حرکت کند.
در اين راستا حوزه بايد سطح حضوري بيش از حضور در بحرانها داشته باشد و متناسب با مسايل روز فرهنگي، سياسي و اجتماعي حرکت کند.
* هشدار حضرت آقا در مورد جرياني که به دنبال استقلال حوزههاست را چگونه تبيين ميکنيد؟
- بحث استقلال حوزه يک موضوع دوپهلوست. که مقام معظم رهبري به شکلي واضح به آن پرداختند و با همه اتمام حجت کردند. لذا در تبيين اين موضوع بايد گفت حوزهها از آن جهت نبايد به دولتهاي موقت و مجموعههاي آن و يا جريانهاي سياسي ديگر وابسته باشند که گروههايي که بعضا قدرت را در مجلس و دولت به دست ميگيرند نتوانند سياستهاي کلان حوزهها را در دست بگيرند. چرا که اين گروهها در هر مقامي اعم از دولت يا مجلس، مقام استفاده از حوزه است ضمن اينکه رفع نيازهاي مجموعه حوزه را هم بر عهده دارند.
اما اراده باطلي براساس برداشت غلط از اين معنا به وجود آمده، به اين مفهوم که حوزه به تدريج بايد از نظام برآمده از انقلاب اسلامي که خود برآمده از حوزههاست، و مراجعي نظير حضرت امام(ره) و بعد از آن مقام معظم رهبري که در راس آن بودهاند، جدا شود.
البته ما بايد بين نقشههاي دشمن براي جداسازي حوزهها از نظام و حرکتهايي که همسو با اهداف دشمن انجام ميشود تفکيک قائل شويم.
* چطور بايد بين اين دو جريان تفکيک قايل شد، لطفا بيشتر توضيح دهيد.
- کلام من به اين مفهوم است که قصد دشمن جدايي کامل حوزه و نظام است. چرا که درک کرده اين رابطه يکي از نقاط قوت نظام است اما اگر فرض کنيم که اصلا دشمني وجود نداشته باشد و به طبع آن طراحيهاي خصمانه آنها هم در اين مورد وجود خارجي نداشته باشد، وجود نظرهاي حاشيهاي مبني بر اينکه حوزه نبايد با نظام ارتباط داشته باشد زياد مهم نبود اما اين فرض تقريبا غير ممکن است و نکته نگران کننده در شرايط فعلي اين است که همين نظرات حاشيهاي که حتي ممکن است بيغرض هم عنوان شوند، مورد بهرهبرداري دشمنان قرار ميگيرد و با بزرگنمايي نظرات عدهاي اندک به اکثريت غالب تعميم داده شده و باعث ايجاد شائبه شکاف ميشود.
بنده در اين مورد يک مثال ميزنم، اگر شما جريانات فتنه را به خاطر بياوريد، متوجه ميشويد که بعد از آغاز بخش عملياتي آن، تا تاريخ 16 آذر، حوزويها ازآن وقايع احساس نگراني زيادي ميکردند اما به اظهارنظر و موضعگيري در رابطه با اين وقايع نميپرداختند و همين سکوت حوزويها و در پي آن اظهار نظرات عده قليلي در حوزه باعث شد، رسانههاي غربي با بزرگنمايي اين طور القا کنند که حوزههاي علميه هم با جريان فتنه همراهي دارد. تا جايي که خروش و اظهار وجود مجدد حوزه به اين مساله پايان داد. اما توسط رسانههاي غربي بازتابي نداشت حال آنکه اگر ما به بررسي اسناد و وقايع ثبت شده از روزهاي بعد از 16 آذر تا 9 دي بپردازيم، حقايق آشکار خواهد شد که البته چون اين بررسيها به ضرر دشمنان انقلاب تمام ميشود، رسانههاي غربي از بازتاب آن خودداري کردند.
اما بعد از اين مثال اصل حرف بنده در مورد سخنان و اظهارنظرهاي حاشيهاي و به ظاهر بياهميت در مورد استقلال حوزه است، به اين مفهوم که اين اختلاف نظرهاي هر چند کم اهميت، از نظر دشمن يک فرصت تلقي ميشود تا از طريق آن به پيگيري اهداف خود بپردازند.
اما نکته بحقي که حوزويان بايد به آن بپردازند اين است که وقتي ما رابطه اين نهاد و نظام جمهوري اسلامي را مطرح ميکنيم، بايد متوجه باشيم که در راس اين نظام، مقام ولايت فقيه و مرجعيت تامه قرار دارد و بر همين اساس هم به هيچ عنوان قطع ارتباط نظام و حوزه قابل تصور نيست و معتقديم همان طور که مقام معظم رهبري نسبت به ارکان مختلف نظام مثال قواي سهگانه، ولايت دارند، ايشان نسبت به حوزه و حتي مراجع عظام تقليد هم ولايت دارند. البته اين بحث جديدي نيست که براي حفظ نظام و براساس ضرورتهاي ايجاب شده در تاريخ 30 ساله انقلاب مطرح شده باشد. بلکه اين مطلب در متون فقهي ما و از منظر آراي بزرگان فقه ما بيان شده که هر کجا يک فقيه بسط يد پيدا کرد ساير فقها ملزم به اطاعت از او هستند ولو اينکه در حد مراجع هم باشند. بنابراين با اين ديدگاه ما معتقديم، مقام معظم رهبري بر حوزه ولايت دارد. خب بر همين اساس اگر کسي قايل به قطع ارتباط حوزه و نظام باشد، قايل به قطع ولايت از حوزه است. که اين در فقه ما بيمعناست.
﷼ آقاي ثقفي! يکي ديگر از دغدغههاي مطرح شده توسط مقام معظم رهبري در مورد اجتهادهاي غير اصولي بود، فکر ميکنيد کجا بايد به دنبال اين نظرات فقهي گشت و فکر ميکنيد علت آن چيست؟
- سرمنشاء آراي غير اصولي را بايد نياز حوزه و جامعه به تفقه باتوجه نيازهاي روزشان ديد و اين همان مطلبي است که مقام معظم رهبري تحت عنوان تحول در حوزهها مطرح فرمودند.
اما اگر صاحبان اصلي اين ميدان يعني فقهاي بزرگ که مذاق دين را ميشناسند و با روشهاي استنباطي از دين آشنا هستند و راه طولاني را براي کسب اين مهارت طي کردهاند. به موقع حرکت نکنند، ممکن است از گوشه و کنار پاسخهاي بدلي به نياز موجود در بدنه جامعه ارائه شود.
﷼ پاسخهاي بدلي به چه شيوهاي به جامعه القا ميشود؟
- يکي از اين شيوهها، روشهاي غيراصولي و جعلي اجتهاد است که با فاصله گرفتن از روش سنتي که قدمتي هزارساله در اين بحث دارد به شيوههاي سطحي متوسل شده و فقهي پويا که متصل به معصوم(ع) بوده و مبناي آن براساس درک و استنباط چند صد ساله فقهاست را کنار ميگذارد و به ارائه پاسخ براساس اسناد غير مستند ديني ميپردازد.
* انگيزه توسل به اين روشهاي جعلي چيست؟
- اين مساله ميتواند انگيزههاي متفاوتي را پشت سر خود پنهان کرده باشد. يکي از دلايل آن ميتواند کمسوادي باشد و يا حتي ممکن است ريشه در اغراض و امراض روحي و رواني داشته باشد که مقام معظم رهبري به يکي از مصاديق آن اشاره کردند به اين مفهوم که مثلا ما خيلي به اين مساله مقيد باشيم که دشمنان به ما سوءظني نداشته باشند و کار به جايي برسد که ما ملاحظات خود را در استنباط از دين يک اصل فرض کنيم و نتيجه آن اين ميشود که مثلا ما ميخواهيم به ترويج حجاب در کشور بپردازيم، اما دشمن از آن عصباني ميشود و ما مجبوريم که از احکام مربوط به آن بساييم تا مورد غضب دشمن قرار نگيريم. يا مثلا وقتي دشمن در مورد فناوري هستهاي از ما عصباني است ما بايد به گونهاي فتوا دهيم که دشمن از ما ناراحت نشود. که حکم حرمت فناوري هستهاي که به شکل محدود در گوشه و کنار حوزه مطرح شد. در همين راستا ما مجددا شاهد روح روحاللهي مقام معظم رهبري بوديم که در پاسخ به اين گونه مسايل گفتند. دشمن غلط ميکند که از ما عصباني ميشود. البته يک امکان ديگر در اينگونه شيوههاي اجتهاد، توجه مجتهدين به شرايط مکان و زمان است که باعث ميشود در فتاواي خود به اشتباه بيفتند.
﷼ آقاي ثقفي! بنده در استنباط شخصي خود از فرمايشات شما به اين نتيجه رسيدم که اشکالات وارده به حوزه که مقام معظم رهبري در مورد آن هشدار دادند اگر چه مربوط به بخش کوچکي از حوزه ميشود اما اگر بدنه اصلي به فکر ارتقاي سطح عملکرد خود نباشد همين اشکالات حاشيهاي دردسرساز خواهد شد.
- بله، دقيقا همينطور است، اما بنده به تعبير ديگري آن را تبيين ميکنم.
ببينيد، ما الحمدالله در مجموعه نيروهاي وفادار به انقلاب، چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در ميان اقشار مختلف مردم همراهي با انقلاب را مشاهده ميکنيم که در نتيجه آن انقلاب پس از 30 سال همچنان به فکر فتح سرزمينهاي بعدي است و به افق وسيعتري ميانديشد. از همين جهت است که ما در ارزيابي اقشار مختلف جامعه، نبايد دچار ياس و نااميدي شويم. اما به خاطر اهداف بلندي که داريم در ارزيابي وضع موجود اينگونه اظهار ميکنيم که اين مقدار توان صرف شده توسط نيروهاي انقلابي براي دستيابي به اهداف نهضت جهاني کافي نيست و ما بايد به تلاش خود اضافه کنيم و هوشيار باشيم که اين سرمايههاي بيپايان که وصل به منابع الهي است به هدر نرفته و شاهد درخشيدن انقلاب در همه عرصههاي جهاني باشيم.
﷼ با تشکر از شما به خاطر وقتي که در اختيار هفتهنامه قرار داديد، اگر نکتهاي مغفول مانده بفرماييد.
- از توجهي که به مسايل روز داريد متشکرم. اميدوارم با تلاشي که انجام ميدهيد قادر به بهرهبرداري هر چه بيشتر از سفر پربرکت مقام معظم رهبري باشيم؛ چرا که به راستي حضور ايشان در قم ما را به ياد امام و حضور پيامبر در مدينه انداخت و اميدواريم دشمنان نااميدانه اين حضور و عشق مردم به ولايت را ببينند و ما هم در اثر برکات اين سفر از انفعال دور بمانيم.
اما از ديگر برکات اين سفر توصيههايي است که مقام معظم رهبري در ديدارها و بيانات خود به اقشار مختلف شهر قم داشتند که در صورت هوشياري مخاطبين و حرکت در جهت به کاربندي اين توصيهها آينده علمي جهنده و پويا درانتظار قلب دنياي شيعه خواهد بود تا با ارتقاي سطوح علم و اجتهاد نه تنها راه اميد دشمنان را براي هميشه سد کنند که نقطه اميدي نيز براي برطرف کردن نيازهاي جهان اسلام باشند.
گرچه تمامي بخشهاي سفر مقام معظم رهبري تا لحظه تهيه اين گفتگو با ارزش بوده است اما ديدار ايشان با طلاب حوزوي و توصيههاي مهم ايشان به اين قشر از مردم قم، جلوه بيشتري ازخود نشان داد و يالثارات الحسين(ع) را برآن داشت تا براي بهرهبرداري هرچه بهتر از نقطه نظرات مطرح شده در اين ديدار به يکي از کارشناسان علوم حوزوي مراجعه کرده تا ايشان به تبيين نقاط برجسته کلام رهبري در اين ديدار مهم بپردازند. لذا آنچه در ادامه ميخوانيد حاصل گفتگويي کوتاه با حجتالاسلام ثقفي از اساتيد حوزه است:
* مقام معظم رهبري در ديدار با طلاب در مورد تلاشها براي جدايي حوزه از بدنه اجتماع و دخالت آن در امور جاري سياسي و اجتماعي هشدار دادند. در تبيين فرمايشات حضرت آقا بفرماييد مصاديق اين تلاش براي گوشهنشين کردن حوزهها را کجا ميتوان يافت؟
- اگر بخواهيم طرح روشنتري از بيانات مقام معظم رهبري ارائه کنيم، بايد گفت پديده گوشهنشيني در حوزه شامل حال بخش حداکثري حوزه که شامل نيروهاي انقلابي است نميشود و نشانه آن هم در برخي مقاطع کاملا آشکار است.
اگر بخواهيم دقيقتر بررسي کنيم، با بازگشت به گذشتهاي نه چندان دور يعني دقيقا 10 سال پيش، وقتي فتنههاي فرهنگي در سال 78 آغاز شد و به شکل خزنده شروع به رشد کرد، ما شاهد قيام حوزويها شامل مراجع، فضلا و طلاب بوديم که به تحصن آنان در مسجد اعظم قم ختم شد. يا مثلا در فتنه سال گذشته پس از توهين به حضرت امام(ره) در روز 16 آذر اين قيام حوزه بود که سر منشاء خيزشهاي عمومي بعدي گرديد و به حماسه نهم دي ختم گرديد. و در همين راستا هم هست که مقام معظم رهبري براي حوزههاي علميه مقام بصيرت قائل هستند و بصيرت مردم قم را ناشي از همين حوزهها ميدانند.
بنابراين، بايد عرض کنم که بدنه اصلي حوزه هوشياري و بيداري لازم را از خود نشان داده است. اما دو نکته وجود دارد که بنده بايد به آن اشاره کنم.
اول اينکه در حوزه اندک مجموعهها و خرده جريانهايي وجود دارند که با تفکر انقلاب و حضرت امام و مقام معظم رهبري فاصله دارند، ضمن اينکه اين عده معدود از اقتضائات نظام و حتي جهان امروز هم فاصله دارند. به همين جهت اين جريان هر چند کوچک، آثاري از خود بر جاي ميگذارد و اشاره مقام معظم رهبري هم به همين بخش محدود مربوط ميشد. در اين راستا لازم است که اين عده در طرز تفکر خود تجديدنظر کنند و واقعيات جهان را مشاهده کنند و پيروزيهاي انقلاب اسلامي در دنيا را مشاهده کنند که نشات گرفته از تلاش حوزههاست. ضمن اينکه اين عده با بررسي دقيقتر وقايع جهاني به عطش مردم براي دستيابي به منابع ديني براي دريافت پاسخ سوالاتشان پي خواهند برد.
اما نکته دوم که بايد به آن بپردازيم، اين است که حضور طلاب و اساتيد انقلابي در صحنهها کم نيست اما کافي هم نيست و بايد اين سطح ارتقا يابد و متناسب با افزايش شتاب نيازهاي انقلاب رو به جلو حرکت کند تا با تاسي از فرمايش حضرت امام به نقطهاي برسيم که حوزه نبض نيازهاي آينده را هم در دست داشته باشد. حوزه بايد قادر به پيشبيني نيازها و چالشهاي آينده باشد. لذا اين سطح از ارتقاي حضور، نکتهاي بود که در کلام مقام معظم رهبري متبلور شد. مبني بر اينکه حوزه بايد در وسط خيابان و نه پيادهرو حرکت کند.
در اين راستا حوزه بايد سطح حضوري بيش از حضور در بحرانها داشته باشد و متناسب با مسايل روز فرهنگي، سياسي و اجتماعي حرکت کند.
* هشدار حضرت آقا در مورد جرياني که به دنبال استقلال حوزههاست را چگونه تبيين ميکنيد؟
- بحث استقلال حوزه يک موضوع دوپهلوست. که مقام معظم رهبري به شکلي واضح به آن پرداختند و با همه اتمام حجت کردند. لذا در تبيين اين موضوع بايد گفت حوزهها از آن جهت نبايد به دولتهاي موقت و مجموعههاي آن و يا جريانهاي سياسي ديگر وابسته باشند که گروههايي که بعضا قدرت را در مجلس و دولت به دست ميگيرند نتوانند سياستهاي کلان حوزهها را در دست بگيرند. چرا که اين گروهها در هر مقامي اعم از دولت يا مجلس، مقام استفاده از حوزه است ضمن اينکه رفع نيازهاي مجموعه حوزه را هم بر عهده دارند.
اما اراده باطلي براساس برداشت غلط از اين معنا به وجود آمده، به اين مفهوم که حوزه به تدريج بايد از نظام برآمده از انقلاب اسلامي که خود برآمده از حوزههاست، و مراجعي نظير حضرت امام(ره) و بعد از آن مقام معظم رهبري که در راس آن بودهاند، جدا شود.
البته ما بايد بين نقشههاي دشمن براي جداسازي حوزهها از نظام و حرکتهايي که همسو با اهداف دشمن انجام ميشود تفکيک قائل شويم.
* چطور بايد بين اين دو جريان تفکيک قايل شد، لطفا بيشتر توضيح دهيد.
- کلام من به اين مفهوم است که قصد دشمن جدايي کامل حوزه و نظام است. چرا که درک کرده اين رابطه يکي از نقاط قوت نظام است اما اگر فرض کنيم که اصلا دشمني وجود نداشته باشد و به طبع آن طراحيهاي خصمانه آنها هم در اين مورد وجود خارجي نداشته باشد، وجود نظرهاي حاشيهاي مبني بر اينکه حوزه نبايد با نظام ارتباط داشته باشد زياد مهم نبود اما اين فرض تقريبا غير ممکن است و نکته نگران کننده در شرايط فعلي اين است که همين نظرات حاشيهاي که حتي ممکن است بيغرض هم عنوان شوند، مورد بهرهبرداري دشمنان قرار ميگيرد و با بزرگنمايي نظرات عدهاي اندک به اکثريت غالب تعميم داده شده و باعث ايجاد شائبه شکاف ميشود.
بنده در اين مورد يک مثال ميزنم، اگر شما جريانات فتنه را به خاطر بياوريد، متوجه ميشويد که بعد از آغاز بخش عملياتي آن، تا تاريخ 16 آذر، حوزويها ازآن وقايع احساس نگراني زيادي ميکردند اما به اظهارنظر و موضعگيري در رابطه با اين وقايع نميپرداختند و همين سکوت حوزويها و در پي آن اظهار نظرات عده قليلي در حوزه باعث شد، رسانههاي غربي با بزرگنمايي اين طور القا کنند که حوزههاي علميه هم با جريان فتنه همراهي دارد. تا جايي که خروش و اظهار وجود مجدد حوزه به اين مساله پايان داد. اما توسط رسانههاي غربي بازتابي نداشت حال آنکه اگر ما به بررسي اسناد و وقايع ثبت شده از روزهاي بعد از 16 آذر تا 9 دي بپردازيم، حقايق آشکار خواهد شد که البته چون اين بررسيها به ضرر دشمنان انقلاب تمام ميشود، رسانههاي غربي از بازتاب آن خودداري کردند.
اما بعد از اين مثال اصل حرف بنده در مورد سخنان و اظهارنظرهاي حاشيهاي و به ظاهر بياهميت در مورد استقلال حوزه است، به اين مفهوم که اين اختلاف نظرهاي هر چند کم اهميت، از نظر دشمن يک فرصت تلقي ميشود تا از طريق آن به پيگيري اهداف خود بپردازند.
اما نکته بحقي که حوزويان بايد به آن بپردازند اين است که وقتي ما رابطه اين نهاد و نظام جمهوري اسلامي را مطرح ميکنيم، بايد متوجه باشيم که در راس اين نظام، مقام ولايت فقيه و مرجعيت تامه قرار دارد و بر همين اساس هم به هيچ عنوان قطع ارتباط نظام و حوزه قابل تصور نيست و معتقديم همان طور که مقام معظم رهبري نسبت به ارکان مختلف نظام مثال قواي سهگانه، ولايت دارند، ايشان نسبت به حوزه و حتي مراجع عظام تقليد هم ولايت دارند. البته اين بحث جديدي نيست که براي حفظ نظام و براساس ضرورتهاي ايجاب شده در تاريخ 30 ساله انقلاب مطرح شده باشد. بلکه اين مطلب در متون فقهي ما و از منظر آراي بزرگان فقه ما بيان شده که هر کجا يک فقيه بسط يد پيدا کرد ساير فقها ملزم به اطاعت از او هستند ولو اينکه در حد مراجع هم باشند. بنابراين با اين ديدگاه ما معتقديم، مقام معظم رهبري بر حوزه ولايت دارد. خب بر همين اساس اگر کسي قايل به قطع ارتباط حوزه و نظام باشد، قايل به قطع ولايت از حوزه است. که اين در فقه ما بيمعناست.
﷼ آقاي ثقفي! يکي ديگر از دغدغههاي مطرح شده توسط مقام معظم رهبري در مورد اجتهادهاي غير اصولي بود، فکر ميکنيد کجا بايد به دنبال اين نظرات فقهي گشت و فکر ميکنيد علت آن چيست؟
- سرمنشاء آراي غير اصولي را بايد نياز حوزه و جامعه به تفقه باتوجه نيازهاي روزشان ديد و اين همان مطلبي است که مقام معظم رهبري تحت عنوان تحول در حوزهها مطرح فرمودند.
اما اگر صاحبان اصلي اين ميدان يعني فقهاي بزرگ که مذاق دين را ميشناسند و با روشهاي استنباطي از دين آشنا هستند و راه طولاني را براي کسب اين مهارت طي کردهاند. به موقع حرکت نکنند، ممکن است از گوشه و کنار پاسخهاي بدلي به نياز موجود در بدنه جامعه ارائه شود.
﷼ پاسخهاي بدلي به چه شيوهاي به جامعه القا ميشود؟
- يکي از اين شيوهها، روشهاي غيراصولي و جعلي اجتهاد است که با فاصله گرفتن از روش سنتي که قدمتي هزارساله در اين بحث دارد به شيوههاي سطحي متوسل شده و فقهي پويا که متصل به معصوم(ع) بوده و مبناي آن براساس درک و استنباط چند صد ساله فقهاست را کنار ميگذارد و به ارائه پاسخ براساس اسناد غير مستند ديني ميپردازد.
* انگيزه توسل به اين روشهاي جعلي چيست؟
- اين مساله ميتواند انگيزههاي متفاوتي را پشت سر خود پنهان کرده باشد. يکي از دلايل آن ميتواند کمسوادي باشد و يا حتي ممکن است ريشه در اغراض و امراض روحي و رواني داشته باشد که مقام معظم رهبري به يکي از مصاديق آن اشاره کردند به اين مفهوم که مثلا ما خيلي به اين مساله مقيد باشيم که دشمنان به ما سوءظني نداشته باشند و کار به جايي برسد که ما ملاحظات خود را در استنباط از دين يک اصل فرض کنيم و نتيجه آن اين ميشود که مثلا ما ميخواهيم به ترويج حجاب در کشور بپردازيم، اما دشمن از آن عصباني ميشود و ما مجبوريم که از احکام مربوط به آن بساييم تا مورد غضب دشمن قرار نگيريم. يا مثلا وقتي دشمن در مورد فناوري هستهاي از ما عصباني است ما بايد به گونهاي فتوا دهيم که دشمن از ما ناراحت نشود. که حکم حرمت فناوري هستهاي که به شکل محدود در گوشه و کنار حوزه مطرح شد. در همين راستا ما مجددا شاهد روح روحاللهي مقام معظم رهبري بوديم که در پاسخ به اين گونه مسايل گفتند. دشمن غلط ميکند که از ما عصباني ميشود. البته يک امکان ديگر در اينگونه شيوههاي اجتهاد، توجه مجتهدين به شرايط مکان و زمان است که باعث ميشود در فتاواي خود به اشتباه بيفتند.
﷼ آقاي ثقفي! بنده در استنباط شخصي خود از فرمايشات شما به اين نتيجه رسيدم که اشکالات وارده به حوزه که مقام معظم رهبري در مورد آن هشدار دادند اگر چه مربوط به بخش کوچکي از حوزه ميشود اما اگر بدنه اصلي به فکر ارتقاي سطح عملکرد خود نباشد همين اشکالات حاشيهاي دردسرساز خواهد شد.
- بله، دقيقا همينطور است، اما بنده به تعبير ديگري آن را تبيين ميکنم.
ببينيد، ما الحمدالله در مجموعه نيروهاي وفادار به انقلاب، چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در ميان اقشار مختلف مردم همراهي با انقلاب را مشاهده ميکنيم که در نتيجه آن انقلاب پس از 30 سال همچنان به فکر فتح سرزمينهاي بعدي است و به افق وسيعتري ميانديشد. از همين جهت است که ما در ارزيابي اقشار مختلف جامعه، نبايد دچار ياس و نااميدي شويم. اما به خاطر اهداف بلندي که داريم در ارزيابي وضع موجود اينگونه اظهار ميکنيم که اين مقدار توان صرف شده توسط نيروهاي انقلابي براي دستيابي به اهداف نهضت جهاني کافي نيست و ما بايد به تلاش خود اضافه کنيم و هوشيار باشيم که اين سرمايههاي بيپايان که وصل به منابع الهي است به هدر نرفته و شاهد درخشيدن انقلاب در همه عرصههاي جهاني باشيم.
﷼ با تشکر از شما به خاطر وقتي که در اختيار هفتهنامه قرار داديد، اگر نکتهاي مغفول مانده بفرماييد.
- از توجهي که به مسايل روز داريد متشکرم. اميدوارم با تلاشي که انجام ميدهيد قادر به بهرهبرداري هر چه بيشتر از سفر پربرکت مقام معظم رهبري باشيم؛ چرا که به راستي حضور ايشان در قم ما را به ياد امام و حضور پيامبر در مدينه انداخت و اميدواريم دشمنان نااميدانه اين حضور و عشق مردم به ولايت را ببينند و ما هم در اثر برکات اين سفر از انفعال دور بمانيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر