۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

در صورت عدم پايبندي1+5 به توافق ژنو مذاكرات استانبول1 دقيقه هم به طول نمي انجامد!

بازتاب‌هاي مذاکرات ژنو بين ايران و گروه 1+5 در حالي هنوز ادامه دارد. که عده‌اي معتقدند مذاکرات ژنو دستاوردهاي فراواني براي ايران به همراه داشت که بدايند آن باعث افزايش ضريب عزتمداري و اقتدار بين‌الملي ايران شد.
از ديگر سو عده‌اي از کارشناسان معتقدند فارغ از القاي قدرتمندانه مفاهيم مورد انتظار توسط تيم گروه ايراني به 1+5 که در حقيقت جلوه‌اي از روحيه انقلابي و استکبارستيزي بود. در واقع اين مذاکرات برآيند ديپلماتيک نداشته است. اين تفسير از اين ديدگاه برمي‌خيزد که عده‌اي معتقدند مسأله‌اي هسته‌اي براي ايران در رده منافع ملي تعريف شده و اساساً در هيچ کجاي دنيا هيچ حاکميتي بر سر منافع ملي خود مذاکره نمي‌کند و در اين راستا مذاکره بر سر موضوع هسته‌اي را مي‌توان با مذاکره در مورد تماميت ارضي مقايسه کرد که خود به خود بي‌معني است. اين در حالي است که اساساً همين عده معتقدند نقش مذاکره بر مبناي بده‌بستان امتياز بنا شده و اين در حالي است که تيم ايراني بارها اعلام کرده موضوع هسته‌اي مفروض مذاکرات است و هيچ امتيازي بابت آن به طرف مقابل نمي‌دهد و از طرف ديگر بسته‌هاي پيشنهادي ايران براي مذاکره حاوي موضوعات جهاني مثل خلاء سلاح اتمي و يا موشک‌هاي اسراييل است. اين تفاسير در حالي است که تيم 1+5 همواره براي به تعليق در آوردن فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران و قبولاندن بدون قيد و شرط پروتکل الحاقي به ايران پاي ميز مذاکره آمده است و خارج از اين اهداف اصولاً مذاکره براي غربي‌ها بي‌معني مي‌نمايد. کارشناسان ياد شده در روابط بين‌الملل بر اين نظرند که دو طرف هيچ موضوع مشترکي براي مذاکره ندارند و بر همين اساس نه نام چنين نشستي مذاکره است و نه برآيندي از آن متصور مي‌شود.
اما آنچه در اسناد مربوط به ژو 3 ثبت و ضبط شده حاکي از اين است که «اشتون» به نمايندگان از طرف 1+5 اعلام کرده در مذاکرات بعدي که در ماه ژانويه سال آينده در استانبول برگزار مي‌شود نقطه شروع مذاکرات «پيدا کردن نقاط مشترک براي همکاري» خواهد بود. در اين راستا برخي کارشناسان معتقدند اين توافق به اين معني است که موضوع هسته‌اي خود به خود از مذاکرات حذف مي‌شود چون نقطه مشترک ايران و 1+5 نيست و در مقابل عده ديگري معتقدند اگر موضوع هسته‌اي ايران در بين نباشد. اساساً براي 1+5 مذاکره‌اي مفروض نخواهد بود و قطعاً تيم 1+5 در مذاکرات ترکيه با تعريف موسعي از توافق ژنو 3 دوباره مسأله هسته‌اي ايران را به عنوان موضوع مذاکره مطرح خواهد کرد. مجموع اين اما و اگرها مسائلي بود که هفته‌نامه يالثارات را بر آن داشت براي يافتن پاسخ متقن به گفتگو با مهدي محمدي مشاور دبير شوراي عالي امنيت ملي و تحليل‌گر مسايل روابط بين‌الملل بپردازد. تا در نهايت مشخص شود در صورت عدم پذيرش تفسير تيم ايراني از «نقاط مشترک» توسط 1+5 آينده مذاکرات چه خواهد بود. ضمن اينکه اهداف تعيين شده براي آخرين قطعنامه (1929) بر عليه ايران نيز همان اهدافي است که 1+5 براي خود تعريف کرده و قبول تفسير ايران توسط غرب اجراي قطعنامه شوراي امنيت را نيز به لحاظ حقوقي در حاله‌اي از ابهام فرو خواهد بود.
بر اين اساس آنچه مي‌خوانيد حاصل مطرح کردن اين ابهامات و دريافت پاسخ براي آن است.

﷼ آقاي محمدي! لطفا بفرمائيد شاخص‌ترين دستاورد ما از ملاقات ژنو با گروه 1+5 چيست؟
- مهترين دستاورد ژنو که مي‌توان آن را بزرگترين دستاورد مذاکرات هسته‌اي ايران با غرب تا امروز ناميد اين است که غرب براي اولين بار دستور کاري را براي مذاکرات بعدي پذيرفت که در آن بحث بر سر حقوق ايران لحاظ نشده است. از سال 2003 تا امروز درتمام مذاکرات طرف غربي اصرار داشت بايد حق غني‌سازي ايران و اينکه ايران اساسا حق غني‌سازي دارد يانه بخشي از موضوع مذاکرات باشد. و ايران هم تاکنون تاکيد کرده است که مطابق ان‌پي‌تي حق ايران براي غني‌سازي غيرقابل مذاکره است و اين عدم توافق تا امروز به درازا انجاميده بود.
اما به دلايل مفصلي که ذکر آن در اين وقت کم نمي‌گنجد 1+5 پذيرفت که از اين پس موضوع مذاکره با ايران پيداکردن نقاط مشترک براي همکاري باشد. اين توافق به اين مفهوم خواهد بود که پس از اين موضوع هسته‌اي خود به خود از موضوع مذاکرات حذف خواهد شد! چرا که يک موضوع مشترک نيست.
و نکته مهم اين است که 1+5 به اين موضوع واقف بود که اين توافق به لحاظ حقوقي اين حق را براي ايران ايجاد خواهد کرد که موضوع هسته‌اي را از ميز مذاکره حذف کند!
لذا مهمترين دستاورد ژنو اين بود که ايران توانست موضع خود را تحت عنوان موضع مورد توافق هر دو طرف به عنوان نتيجه مذاکره اعلام کند.
اين نکته مهمي بود که در بيانيه 14 آذر دبير شوراي عالي امنيت ملي اعلام شده و ذکر شده بود که ما در مورد حق خودمان مذاکره نخواهيم کرد.
قطعنامه‌هاي شوراي حکام، شوراي امنيت ملي و همين‌طور بسته‌هاي پيشنهادي 1+5 همواره روي اين مساله تاکيد داشته که ايران بايد پروتکل الحاقي را بدون قيد و شرط بپذيرد.

﷼ در مذاکرات ژنو در اين مورد از طرف مقابل تاکيدي صورت گرفت؟
- در مذاکرات ژنو بحث پروتکل الحاقي مطلقا مطرح نشد! وتنها بحثي که از طرف مقابل مطرح شد اين بود که ايران بايدمشکلات خود را با آژانس برطرف کند و ايران هم در مقابل عنوان کرد که بين ما و آژانس مقررات حکم مي‌کند و ما حاضريم مطابق اين مقررات، با آژانس مذاکره کنيم. ضمن اينکه طبق اين مقررات آژانس تاکنون اعلام کرده است برنامه فعلي هسته‌اي کاملا تحت کنترل است و وضعيت گذشته هسته‌اي ايران هم طبق مداليتي 2007 بدون ابهام گزارش شده است و اين در برنامه‌هاي رسمي آژانس اعلام شده است و بعيد هم به نظر مي‌رسد که ايران به اين زودي‌ها حاضر به پذيرش پروتکل الحاقي و اجراي آن باشد. چرا که خاطره بسيار بدي از اجراي آن در دوران دولت اصلاحات وجود دارد.
﷼ آقاي محمدي! گفته مي‌شود ترکيب تيم مذاکره کننده 1+5 در ژنو تغيير کرده بوده و حاصل اين تغيير هم عدم اشراف برخي اعضا و در نتيجه انفعال اين تيم بوده است. و لذا گفته مي‌شود توافقات فعلي اين تيم بر سرنقاط مشترک به عنوان موضوع بحث آتي صرفا يک تاکتيک بوده تا 1+5 بدون پرداخت هزينه بيشتر در قبال تيم قدرتمند ايران خود را براي مذاکرات ترکيه آماده کند و اساسا معلوم نيست 1+5 در ترکيه به اين توافق پايبند باشد.
- اگر فرض کنيم طرف مقابل در مذاکرات بعدي قادر به پايبندي به توافق ژنو 3 نباشد، اين اصل توافق را زير سوال نمي‌برد. مجموعه جلسات به شکل تصويري ضبط شده و گزارش آن هم موجود است و خيلي واضح است که نتيجه پاياني جلسه که توسط خانم اشتون اعلام شد که مطلبي است و اين مطلب تنها يک جمله است:«گفت و گو براي يافتن نقاط مشترک، آخر ژاويه در استانبول» و اين جمع‌بندي خانم اشتون است نه جمع تيم مذاکره کننده ايراني! البته امکان دارد اعضاي 1+5 در رسانه‌ها حرف‌هاي ديگري غير از توافقات انجام شده بزنند. اما به لحاظ حقوقي نمي‌توانند آن را نفي کنند. در نتيجه نقطه شروع مذاکره در استانبول از همين نقطه‌اي است که خانم اشتون به پايان رسانده است. حالا دو حالت وجود دارد يا در اجلاس ترکيه 1+5 توافق ژنو را لغو مي‌کند که مستندات فراواني از طرف ما براي اثبات اين توافق وجود دارد و يا اينکه توافقات انجام شده را مبناي مذاکره قرار مي‌دهند که به نظر من آنها اين کار را خواهند کرد؛ چرا که آمريکايي‌ها به شدت نيازمند باز کردن يک کانال همکاري با ايران هستند و موضوعات همکاري را هم مشخص کرد‌ه‌اند.
﷼ و اگر غرب به اين توافقات پايبند نبود؟
- هزينه‌هاي آن را پرداخت خواهد کرد. اول اينکه مذاکرات در همان دقيقه اول از طرف ايران پايان يافته تلقي خواهد شد. با اين تفاوت که اين بار ايران قادر خواهد بود هم در فضاي رسانه‌اي و هم حقوقي با ارائه مستندات موجود عدم پايبندي 1+5 به توافقات را احراز کند واين اثرات مهلکي براي غربي‌ها خواهد داشت که منجر به يک آبروريزي ديپلماتيک خواهد شد.
نکته دوم اين است که اين بار 1+5 بيش از ايران از شکست مذاکرات نگران است و اين نگراني هم از دو علت نشئت مي‌گيرد؛ اول اينکه در صورت شکست غربي‌ها براي وادار کردن ايران به پذيرش شرايط خود، وارد فاز جديدي از تحريم‌ها بشوند که توان اين کار را به دليل در اختيار نداشتن مکانيسم‌هاي لازم ندارند. چرا که 1+5 و حتي اتحاديه اروپا همه مکانيسم‌هايي را که فکر مي‌کردند کارساز است در قطعنامه 1929 و تحريم‌هاي فراقطعنامه‌اي اروپا که پس از آن اعمال شد به کار بردند و به اهداف تعيين شده دست پيدا نکردند.
دوم اينکه آمريکا در حوزه‌هايي که به دلايل امنيتي از نام بردن آن معذورم به همکاري ايران نيازمند است و در صورت شکست مذاکرات هيچ توافقي روي موضوعات مورد علاقه آنها شکل نخواهد گرفت.
و اين مطلوب آنها نيست. پس بايد به دستور کار ژنو 3 پايبند باشند و اين طور به نظر مي‌رسد که 1+5 در مذاکرات بعدي دست به ارائه تفسيرهاي جديد از توافق ژنو3 بزند و نه نفي آن. تا در خلال آن بتواند موضوعات اضافه‌تر از آنچه که در ژنو مطرح شد را روي ميز مذاکره بگذارد.
﷼ شما به قطعنامه 1929 اشاره کرديد. يکي از اهداف تعيين شده براي اين قطعنامه که شديد‌ترين قطعنامه تاکنون عليه ايران بوده تعليق کليه فعاليت‌هاي غني‌سازي و پذيرش بدون قيد و شرط پروتکل الحاقي توسط ايران بوده است. باتوجه به اينکه شما مي‌گوييد نه در مذاکرات ژنو 3 حرفي از تعليق مطرح شد و نه در مذاکرات بعدي چنين خواسته‌اي مطرح مي‌شود، تکليف قطعنامه چه خواهد بود؟
- نفس برگزاري مذاکرات ژنو3 پذيرش شکست قطعنامه 1929 توسط غربي‌ها بود. چرا که مبناي 1929 اين بود که فشار اقتصادي به ايران وارد شود و در اثر اين فشار ناآرامي در کشور ايجاد کنند و اين ناآرامي با تلفيق حوادث بعد از انتخابات تبديل به بي‌ثباتي سياسي در ايران شود. و ايران در اثر اين بي‌ثباتي با تضعيف موضع رو به رو شده و مجبور به دادن امتياز باشد.هدف ديگر قطعنامه 1929 کند کردن سرعت پيشرفت هسته‌اي ايران بود، هدفي که با محدود کردن ايران در دستيابي به مواد و قطعات و نيروي انساني قصد داشت به نتيجه برسد و ترورهاي اخير هم در همين راستا انجام شد.
و با اين کندي روند، فضايي براي غربي‌ها ايجاد مي‌شد که به ابتکارات جديد دست پيدا کنند که هيچ کدام از اهداف اين قطعنامه به نتيجه نرسيد. براين اساس اگر قطعنامه 1929 به اهداف خود مي‌رسيد، 1+5 هيچ‌گاه حاضر به نشستن پشت ميز مذاکرات نمي‌شد و اين توسط نماينده روسيه عنوان شد که ما به مذاکرات ژنو بيش از ايراني‌ها نياز داشتيم. در اين راستا مي‌توان قطعنامه 1929 را يک سند مرده دانست.

﷼ به لحاظ حقوقي تکليف اين قطعنامه چه خواهد شد؟
- يا بايد به اهداف تعيين شده برسد و يا قطعنامه جديدي تصويب شود. تجربه نشان داده که در چنين مواردي به دلايلي که ذکر شد قطعنامه‌ جديدي صادر نمي‌شود، بلکه قطعنامه فعلي توسط شوراي امنيت که نهاد پيگيري کننده آن است مسکوت گذاشته خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: