۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

هاشمي؛خاتمي دو مجهول معادله جذب حداكثري/ دفع حداقلي


هفته‌اي که گذشت،ظرف زماني دو رويداد بود که موضوع گفت و گوي هفته‌نامه يالثارات‌الحسين(ع) با کارشناسان قرار گرفت. اولي خبري بود که به نقل از محمد خاتمي از تحت پوشش قرار دادن احزاب مشارکت و مجاهدين (انقلاب) توسط بنياد باران اطلاع مي‌داد که اتفاقا با موضع محکم کميسيون ماده 10 احزاب و البته تکذيب بنياد باران هم رو به رو شد.
اما اين خبر ابعاد پيچيده تري داشت بطوري كه يك سر آن سابقه بنيادباران است که از بدو تاسيس، تاکنون سوالات متعدد و بدون جوابي را در اذهان مخاطبين خود ايجاد کردو شامل ابهاماتي از دارايي‌هاي شبهه‌ناک اين موسسه غيردولتي تا منابع تغذيه مالي آن و همچنين فعاليت‌هاي مشکوکش را مي گردد و البته بعد ديگر آن تلاشهاي محمد خاتمي براي بازگشت به عرصه سياسي كشور است كه هر روز پررنگ تر مي گردد
در اين رابطه ذكر يافته هاي يالثارات از سوابق بنياد باران براي تنوير افكار عمومي ضروري است : بنياد باران موسسه‌اي که در مرداد سال 84 يعني وقتي هنوز دولت در اختيار آقاي خاتمي بود با سرمايه‌اي معادل يک جلد کلام‌الله مجيد در دفتر ثبت شرکت‌ها به ثبت رسيد که البته در همان زمان مايملک و سرمايه اين مجموعه از لحاظ ارزش مادي چندين ميليون برابرميزاني بود که اعلام شد. و البته اندکي بعد هم با عجله به مرتضي حاجي واگذار گرديد.
موضوع اعلاميه‌ ثبت شركت در روزنامه رسمي به اين موضوع ختم نميشد، چراكه بنياد باران براساس آن آگهي به صورت يک موسسه غير انتفاعي ثبت گرديده بود ومنطبق با آن فعاليت اقتصادي‌ اين مجموعه خلاف قانون محسوب مي‌گرديد؛ اماتنها يكي از اخباري که در سال 86 درز كرد، حکايت از واگذاري پروژه‌ آگهي‌هاي متروي تهران آن هم بدون انجام مناقصه به اين موسسه غير تجاري داشت، اما ابهامات مالي گذشته در حالي هنوز پابرجاست که برخي منابع مطلع حکايت از تامين بخشي از بار مالي اين موسسه توسط برخي شرکت‌هاي اقتصادي تاسيس شده در دوره حاکميت دوم خردادي‌ها دارند ضمن اينكه تامين بخش ديگري ازهزينه هاي اين بنياد نيز توسط منابع مالي خارجي که به سازمان گفت و گوي تمدن‌ها اختصاص مي‌يابد انجام مي شود
اين درحالي است كه پوشش عملکرد فرهنگي بر فعاليت‌هاي اين موسسه مشکوک و حضور چهره‌هاي تماما سياسي در اين مجموعه فرهنگي نيزبر ابعاد اين معما افزوده است
اما رويداد دوم ملاقات مجدد آقاي هاشمي رفسنجاني با خانواده مجرمين اغتشاشات سال 88 بود که عليرغم خوشحالي طرفداران سياست جذب حداکثري از گفتار ايشان در افتتاحيه اجلاس خبرگان رهبري، مجددا اين عده را در ميان زمين و هوا نگه داشت.
در اين راست مجموعه يالثارات‌الحسين(ع) را نيز که خود را يکي از پايبندان اين سياست مي‌داند از اين قاعده مستنثي نماند. لذا براي رفع ترديد و بدست آوردن يك تحليل روشن از اقدامات آقاي هاشمي ، به تحليل گران عرصه سياست متوسل شديم که حاصل آن گفت و گو با دو کارشناس مسايل سياسي و مطبوعات کشور بود.

سيد نظام موسوي مدير مسئول روزنامه جوان در حالي پاسخگوي سوالات يالثارات الحسين شد كه ساعت، بيست دقيقه از 21 شب گذشته بود و او تازه از سپردن دسترنج اعضاي تحريريه به چاپ فارغ! باتشكر از او كه با وجود خستگي به سوالات ما جواب داد:
*آقاي موسوي! هفته گذشته خبري مبني بر آغاز فعاليت‌هاي احزاب مشارکت و سازمان مجاهدين تحت پوشش بنياد باران پخش شد. البته کميسيون ماده 10 احزاب موضع محکمي گرفت و بنياد باران هم طي اطلاعيه‌اي هرگونه فعاليت غير فرهنگي را تکذيب کرد، اگر ممکن است تحليل خود را در اين رابطه بفرماييد.
- يکي از راهبردهاي اصلي جريان اصلاحات مخصوصا بعد از جريان فتنه سال 88 اين بود که عملکرد خود را به سوي حوزه‌هاي اجتماعي و فرهنگي سوق بدهند. لذا در همين راستا اصلا تعجب‌برانگيز نخواهد بود وقتي آقاي خاتمي اظهار مي‌دارد، فعاليت بنياد باران سياسي نبوده و صرفا به امور فرهنگي مي‌پردازد.
مي‌توان گفت به واسطه اقداماتي که در جريان فتنه 88 توسط ايادي اصلاحات انجام شد بستر سياسي کشور دچار التهاب گرديد چنانکه براي فعاليت مجدد آنها مهيا نيست. و به همين دليل هم هست که دوم خردادي‌ها براي اصلاح سامانه‌هاي سياسي خود مجبور به دور زدن فضاي سياسي وانجام فعاليت‌هاي غير مستقيم هستند.
اين در حالي است که بنياد باران به لحاظ قانوني مجوز فعاليت سياسي ندارد و با وجود اينکه شاکله اين سازمان از افراد سياسي تشکيل شده، آقاي خاتمي هم بشخصه از طريق اين بنياد دست به فعاليتهاي سياسي به معناي خاص خود نخواهد زد تا در آينده بتواند از ظرفيت‌هاي اين سازمان براي پيشبرد اهداف خود بهره ببرد.

*اما يک سوال وجود دارد که اگر بنيادباران چه علني و چه تحت پوشش فعاليت‌هاي فرهنگي تصميم به فعاليت سياسي بگيرد چه نهادي براي نظارت بر عملکرد اين بنياد وارد ميدان خواهد شد؟
- علي‌الاصول نظارت بر فعاليتهاي بنياد باران بايد از طريق سازمان يا نهادي که آن را به ثبت رسانده به انجام برسد.
*بنياد باران در مرداد سال 84، تحت عنوان يک شرکت غير انتفاعي در دفتر ثبت شرکتها به ثبت رسيده و بر همين اساس هم کميسيون ماده 10 احزاب وزارت کشور مي‌گويد ما فقط بر عملکرد احزاب ثبت شده نظارت داريم.
- مطابق آنچه مي‌گوييد دستگاه قضايي مي‌تواند بر عملکرد اين نهاد خصوصي نظارت داشته باشد ودر صورت تخلف از خط مشي تصويبي، با آن برخورد کند.
*فارغ از مسئله بنياد باران به نظر شما خاتمي چگونه مي‌تواند به صحنه سياسي کشور بازگردد؟ آيا اساسا چنين امکاني را براي او مي‌بينيد؟
- مطابق فرمايشات مقام معظم رهبري همه کساني که به چارچوب‌هاي نظام و انقلاب و ولايت فقيه وفادارند، به طور طبيعي مي‌توانند فعاليت سياسي داشته باشند و البته نظام هم نشان داده که ظرفيت بالايي براي پذيرش انواع سلايق و افراد دارد که اين شاخصه در مقاطعي نظير انتخابات مجلس و رياست جمهوري ظهور و بروز داشته و دارد.
*يعني شما معتقديد اگر خاتمي اعلام کند که به چارچوبهاي نظام معتقداست مي‌تواند فعاليت سياسي خود را از سر بگيرد؟
- ببينيد افرادي که به دنبال ساختارشکني و از ميان برداشتن ساختار حقيقي و حقوقي نظام هستند جايي براي فعاليت در عرصه سياسي ندارند که البته اين مساله به حکومت ما اختصاص ندارد بلکه کل نظام‌هاي سياسي دنيا از اين قاعده پيروي مي‌کنند.
به نظر بنده جريانات موسوم به اصلاح‌طلب هم جزو دسته‌اي بودند که، در جريان فتنه 88 عملا راهبرد اصلي خود را ساختارشکني قرار داده بودند. البته شواهد و قرائن اين ساختارشکني در دوره 8 ساله حاکميت اين جريان ظهورو بروز پيدا کرده بود که از مصاديق فراموش نشدني آن همسويي نمايندگان اصلاحات در مجلس ششم با اهداف دشمنان انقلاب اسلامي بود.
لذا ساختارشکني دوم خردادي‌ها در جريان فتنه اخير به شکلي آشکارا خودنمايي کرد. به طوري که در بسياري از موارد قانون اساسي و قوانين عادي و جاري کشور توسط آنان زير پا گذاشته شد و به همه فصل‌الخطابها و محکمات نظام پشت کردند. اين عملکرد تا جايي پيش رفت که به عقيده بنده بسياري از آنها از قطار انقلاب پياده شدند.
و جدايي که نه بر اثر جبر، بلکه کاملا اختياري و باخواست خود اين افراد صورت پذيرفت.

*دليل اين جداايي خود خواسته را چه چيزي مي‌دانيد؟
- دليلي که مي‌توان براي اين وادادگي بيان کرد همان تعبيري است که مقام معظم رهبري به کار بردند يعني وسوسه قدرت. کما‌اينکه ايشان فرمودند: «وسوسه قدرت عده‌اي را تمام و تهي کرد.» فارغ از همه اينها همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند مسير براي بازگشت افراد باز است.
* بالاخره نگفتيد در معادلات سياسي جايي براي آقاي خاتمي بازبکنيم يا نه؟
آقاي خاتمي با وجود اينکه سعي کرده در طي يک سال گذشته بين خودش، موسوي و کروبي فاصله ايجاد کند؛ اما عملا شاهديم که در سر بزنگاه همسو با آنان حرکت کرده است.
لذا ما تاکنون هيچ سندي مبني بر اينکه آقاي خاتمي به طور واقعي سياست‌ها و راهبردهاي خود را از اين دو تن و جريان فتنه سبز جدا کرده باشد در دست نداريم.
*گفته مي‌شود ايشان از جريان جنبش سبز اعلام برائت کرده است؟
البته اخباري غيررسمي به گوش مي‌رسد که در جلسات مخفي بين خاتمي، موسوي و کروبي اختلافاتي وجود دارد. لذا بايد بگويم اين اختلافات از نوع تاکتيکي است و نه اصولي و راهبردي و همه اينها مبين اين است که خاتمي هنوز حائز شرايطي نيست که به طور قانوني دست به فعاليتهاي سياسي در چارچوب نظام بزند. به عقيده من هنوز مسيري که ايشان طي مي‌کند در امتداد مسير فتنه است.
*اگر قرار باشد براي بازگشت آقاي خاتمي شرطي بگذاريدآن شرط چيست؟
- با اين اوصاف ادامه فعاليت آقاي خاتمي مستلزم اعلام برائت روشن و شفاف ايشان از جريانات فتنه و سردمداران آن است، ضمن آنکه ايشان بايد از خط مشي‌اي که مورد تاييد آمريکا و اسرائيل است نيز اعلام برائت و جدايي کند.
البته همه اين پيش‌شرط‌ها در حالي است که بنده معتقدم به لحاظ سياسي عمر آقاي خاتمي به پايان رسيده است؛ چرا که ايشان هشت سال به نمايندگي سياسي از جريان اصلاحات و البته با راي مردم رئيس‌جمهور کشور بوده‌اند و قاعدتا همه ظرفيتهاي عملکرد خود را به نمايش گذاشته و ديگر چيز جديدي براي گفتن ندارد.

*اما از نظر بسياري از کارشناسان، خاتمي يکي از مجرمين اصلي حوادث بعد از انتخابات است و بايد ضمن پذيرش گناهان خود مکافات عمل خود را هم ببيند. در همين راستا اين عده معتقدند شرط اصلي براي بازگشت وي به عرصه سياسي کشور همين مسئله است.
- آنچه بنده به عنوان شرط بازگشت آقاي خاتمي مطرح کردم صرفا يک فرض است! و البته در اين فرض اعلام برائت تنها به عنوان اولين قدم قابل پذيرش است که قطعا پس از آن قدمهاي ديگري در پيش خواهد بود
که باز هم تاکيد مي‌کنم تحقق همين شرايط اوليه هم با توجه به امتزاجي که بين تفکرات و راهبردهاي آقاي خاتمي و جريان فتنه وجود دارد به احتمال زياد امکانپذير نخواهد بود.

*آقاي موسوي! در افتتاحيه مجلس خبرگان آقاي هاشمي گفتند ولايت فقيه فراقانوني است اما چندي بعد ضمن ديدار با خانواده‌هاي مجرميني که ضد ولايت فقيه هستند قول مساعد براي پيگيري مطالباتشان را دادند. اين سياست يک بام و دو هوا را چگونه تفسير مي‌کنيد؟
- به نظر بنده ديدار اخير آقاي هاشمي رفسجاني با خانواده‌هاي زندانيان آشوب‌هاي اخير يک اشتباه بود.
وقتي آقاي هاشمي در يک جايگاه رسمي ملاقات خانواده‌هاي افرادي را مي‌پذيرد که مطابق قوانين کشور ما مجرم هستند و با به کار بردن يک نوع ادبيات خاص اين گونه القا مي‌کند که اين افراد بي‌گناهند، في‌نفسه اقدام به زير سوال بردن جايگاه قوه قضائيه نموده است. و اين عملکرد از شخصي در نظام که داراي مسئوليت‌هايي در سطح عالي است پذيرفتني نيست.
*نامه کروبي به آقاي هاشمي را چگونه تحليل مي‌کنيد؟ سبزها چه اميدي به آقاي هاشمي دارند؟
اين مساله واضحي است، جريان فتنه سعي مي‌کند براي بقا از همه ظرفيت‌هاي موجود استفاده کند و توسل به اشخاصي چون آقاي هاشمي هم از اين قاعده مستنثي نيست؛ اما در اين بين شخصيتهايي مثل آقاي هاشمي رفسنجاني بايد مواظب باشند تا به عنوان طعمه توسط فتنه‌گران مورد سوء استفاده قرار نگيرند. اين در حالي است که کساني که امروز قصد نزديکي به آقاي هاشمي را دارند، عموما همانهايي هستند که در ادوار گذشته و علي‌الخصوص مجلس ششم شديد‌ترين حملات را به ايشان داشتند و به قول معروف شخصيت ايشان را لجن‌مال کردند.
*هاشمي رفسنجاني را در خيل اکثريتي مي‌بينيد که جذب نظام مي‌شوند يا عده اقلبتي که نظام آنها را دفع مي‌کند؟
- آقاي هاشمي از لحاظ سياسي نسبت به گذشته تفاوت‌هاي عمده‌اي داشته است. ايشان قبلا در افکار عمومي و در نظام داراي يک جايگاه باثبات بود، اما به دليل اشتباهات استراتژيکي که شخص ايشان مرتکب شد که البته از دلسوزان نظام تذکر هم گرفت، متاسفانه امروز در بين بدنه نيروهاي انقلابي و وفادار جايگاه سابق خود را از دست داده است. اما در عين حال بايد براي چنين افرادي دعا کرد و ما هيچ وقت راضي به اين نخواهيم شد کساني که در نظام اسلامي داراي سابقه‌اي هستند، به سمتي حرکت کنند که به قول معروف از آن سوي بام پرتاب شوند و خداي ناکرده در مقابل نظام و انقلاب قد علم کنند که اين در مورد افرادي مثل آقاي‌ هاشمي هم صدق مي‌کند. اما موقعي فرا مي‌رسد که بعضي افراد براساس تحليل‌هاي غلط دچار اشتباه مي‌شوند که البته اين تحليل‌هاي اشتباه، اشتباهات بعدي را به دنبال خواهد داشت و در اين پروسه متوالي قطعا کسي که متضرر خواهد شد نظام و انقلاب نخواهد بود.
*رسانه‌هاي فتنه چندوقتي است هشدار مي‌دهند كه محاصره كروبي وميرحسين تنگتر شده. آيا واقعا خبري هست؟
- جريان فتنه و اصحاب آنها جزو اموات سياسي به شمار مي‌روند؛ حال آنکه اين امکان وجود دارد ما در بدنه اين گروه شاهد فعاليتهايي هم باشيم، اما بايد گفت که نه تنها در سياست، بلکه اين گروه از لحاظ اجتماعي هم به حالت فلج کامل درآمده و قادر به انجام هيچ نوع عمل و عکس‌العملي نيست.
البته اين امکان هم دور از ذهن نيست که اين عده اقدام به گرفتن دست پيش کرده باشند. البته بايد گفت اگر نظام قصد برخورد با موسوي و کروبي را کرده باشد، اين‌گونه اقدامات راه به جايي نخواهد برد.
اما تحليلي که بنده دارم اين است که نظام اصلا قصد برخورد قضايي يا چيزي شبيه به اين را با اين افراد ندارد. لذا راهبردي که در مورد اين افراد به کار مي‌رود، محاکمه اين افراد نزد افکار عمومي است و اتفاقا همين عملکرد راهبردي هم هست که تاکنون جواب داده و باعث شده اين افراد ضمن از دست دادن جايگاههاي اجتماعي به افرادي منفور تبديل شوند.
محاصره اين افراد هم به عقيده من نه توسط نيروهاي امنيتي، بلکه توسط خود مردم انجام گرفته و شاهد آن هم مواردي است که موسوي و کروبي پس از حضور در مجامع عمومي با چنان برخورد محکمي از سوي مردم مواجه مي‌شوند که ترجيح مي‌‌دهند از خانه خود بيرون نيايند.
مهدي محمدي هم در حالي كه به سرعت مشغول رانندگي بين فاصله دبيرخانه شوراي امنيت ملي و روزنامه كيهان بود از سوالات ما در امان نماند. به هر حال از او هم كه همراهي ما را با وجود مشغله زيادش پذيرفت ممنونيم:
* مي‌گويند آقاي خاتمي از جنبش سبز اعلام برائت كرده نظر شما چيست؟
- آقاي خاتمي جزو متهمين اصلي فتنه 88 است، يعني اگر قرار باشد متهمين اصلي آن حوادث را به اندازه انگشتان يک‌دست در نظر بگيريم، يکي از آنها محمد خاتمي خواهد بود.
بدين مفهوم که حجم کمک‌هاي ايشان به جريان فتنه و عليه نظام در دوران بعد از انتخابات وهمچنين ميزان ايده‌ها و پروژه‌هاي عملياتي تزريقي ايشان به جبهه فتنه در اين دوران به اندازه‌اي است که مي‌توانيم او را قهرمان منفي حوادث پس از انتخابات بناميم.

*از مصاديق عملكرد منفي اين قهرمان سبز براي خوانندگان بگوييد.
- از مصاديق پروژه و ايده‌هاي او مي‌توان به موضوع به خيابان کشاندن مردم براي ايجاد آشوب و با هدف امتيازگيري از نظام اشاره کرد.
محمد خاتمي براي اين استراتژي خود اين تعبير را به کار برد که من از دوره رياست جمهوري خود اين تجربه را کسب کردم که با اين روش مي‌توان از نظام امتياز گرفت.
از طرف ديگر اگر بخواهيم کانال‌هاي ارتباطي جريان فتنه با خارج از کشور را مورد بررسي قرار دهيم، به محمد خاتمي به عنوان يکي از اين معبرها خواهيم رسيد که هنوز هم اين معبر پابرجاست.
* يعني مي‌گوييد او سر پل ارتباط سبزها با خارج است؟
- در اين راستا حجم انبوهي از ارتباطات به واسطه سفرهاي خارجي ايشان در پوشش پيگيري اهداف گفت و گوي تمدن‌ها انجام مي‌پذيرد.
پس در اينکه محمد خاتمي از متهمين رديف اول دادگاه فتنه است شكي وجود ندارد.
اما يک نکته در اين بين هست و آن اينکه خاتمي به اين نتيجه رسيده که شکل‌گيري جريان جنبش سبز به عنوان يک جريان اپوزيسيون برانداز و ضد نظام خطري براي جمهوري اسلامي نخواهد داشت و در عين ناتواني از آسيب‌رساندن به نظام جمهوري اسلامي، باعث نابودي جريان اصلاحات هم خواهد شد.
در راستاي اين نتيجه‌گيري، پيش‌بيني‌هاي او در مورد ميرحسين موسوي هم به تحقق پيوسته. همان پيش‌بيني که او براساس آن مي‌گفت رفتن جبهه اصلاحات به سراغ موسوي براي کانديداتوري رياست جمهوري يک اشتباه استراتژيک است كه قطار اين جبهه را به ته دره خواهد فرستاد.
الان که اين گفت و گو انجام مي‌پذيرد براي همه مشخص شده که جريان فتنه 88 به رهبري دو چهره ضد انقلابي يعني موسوي و کروبي، جريان اصلاحات را به نابودي کامل خواهد کشاند و در عمل شاهديم همه ظرفيت‌هاي جبهه اصلاحات اعم از احزاب و اشخاص در حکم فدائيان فتنه سبز از دست رفته محسوب مي‌شوند وامکان فعاليت سياسي خود را نيز از دست داده‌اند.
و سرنوشتشان هم همراستا با سرنوشت موسوي خواهد بود؛ چرا که همه هم وغم خود را براي يک شخصيت متوهم قرار دادند و قطعا معامله نظام با آنها همان معامله‌اي خواهد بود که با موسوي انجام خواهد داد.
به همين دليل هم خاتمي الان به اين نتيجه رسيده که بايد جريان اصلاح‌طلب را از جنبش سبز جدا کند؛ چرا که اين جريان ناتوان از پيگيري مطالبات اين جنبش است ولذا در اين سناريو اصلاح‌طلب‌ها تبديل به گروههايي در چارچوب نظام مي‌شوند که البته ممكن است اختلافاتي هم با دولت داشته باشند.

*پس شما مي‌گوييد خاتمي مي‌خواهد فعاليت سياسي خود را از سر بگيرد. فكر مي‌كنيد موفق شود؟
- نکته‌اي که وجود دارد اين است که الان براي مرزبندي با جريان فتنه کمي دير است و‌ آقاي خاتمي آن روزي که کشور به جولانگاه اراذل و اوباش و ضد انقلاب تبديل شده بود بايد اقدام به اين مرزبندي مي‌کرد.
و صد البته آنچه امروز خاتمي تحت عنوان مرزبندي سياسي با جنش سبز قصد انجام آن را دارد يک فرصت‌طلبي محض است که اتفاقا نظام هم اين فرصت‌طلبي را به خوبي درک کرده و از تحقق آن جلوگيري خواهد کرد.
* اما نظام راه بازگشت را برروي هيچ كس نبسته است! فقط شروطي دارد كه بايد رعايت شود. اگر قرار باشد به آقاي خاتمي فرصت مشروط بدهند، اين شروط چه خواهد بود؟
- اگر قرار باشد مرزبندي انجام شود بايد عملا اتفاق بيفتد و آنچه که تحت عنوان اخبار غيررسمي از جلسات مخفيانه خاتمي ودوستانش به گوش مي‌رسد در اين قالب جاي نمي‌گيرد. و نشانه صدق اين گفتار مواضع رسمي و علني خاتمي است که صد در صد هم‌راستا و در جهت اهداف فتنه سبز است.
لذا براي آنکه اعلام برائت خاتمي از جبهه فتنه باورکردني باشد، چند اتفاق بايد بيفتد. اول اينکه او به صراحت و روشني و بدون دو‌پهلوگويي تکليف خود را با موسوي و کروبي روشن کند. دوم اينکه او بپذيرد که بايد بابت جرايمي که در سال 88 مرتکب شده مجازات شود. حال ممکن است اين قبول مجرميت در حالي اتفاق بيفتد که نظام او را به دلايلي مورد عفو قرار دهد. اما پذيرش اصل وجود مجازات از شروط اوليه بازگشت خاتمي است.
اما آنچه بنده به آن معتقدم اين است که ايشان زير بار اين دو شرط نخواهد رفت؛ چرا که وي ماهيتا هم‌داستان و همنوا با جريان فتنه است و اگر نرمشي در اعلام مواضع از او مي‌بينيم، صرفا براي پيدا کردن راه گريز از نابودي است.
لذا آنچه امروز مشخص است تفاوتي بين خاتمي، موسوي و کروبي به عنوان سرپل‌هاي داخلي و آمريکا و اسرائيل به عنوان سرمنشاء اين جريان در خارج از لحاظ اهداف و عملکرد وجود ندارد.
* حرف و حديث‌هاي اخير پيرامون بنياد باران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
- در راستاي آنچه در قبل گفتيم، فعاليت بنياد باران هم معنا پيدا مي‌کند. چنانچه براساس سابقه‌اي که گفتيم خاتمي درصدد است ظرفيت بنياد باران را جايگزين احزاب معلق و از کارافتاده جريان اصلاحات نظير مشارکت و سازمان مجاهدين نمايد که البته اين تلاش در حالي است که شخص خاتمي هم در رده همين احزاب قرار مي‌گيرد و به عنوان يک شخصيت حقيقي فعاليت سياسي براي او ممنوع است.
همه اينها در حالي است که بنياد باران به لحاظ قانوني اجازه فعاليت سياسي ندارد.
لذا به عقيده بنده معضلاتي نظير مسايل امنيتي و سياسي براي شخص خاتمي معضلاتي نظير مشکلات حقوقي براي بنياد باران مسايلي است که باعث مي‌شود نظام نه به شخص خاتمي ونه بنياد باران اجازه فعاليت سياسي ندهد.
*من با دبير كميسيون ماده ده احزاب در وزارت كشور گفت و گو مي‌كردم. وقتي از ايشان پرسيدم اگر به فرض بنياد باران خواست تحت پوشش كار فرهنگي عملكرد سياسي داشته باشد چه كسي نظارت دارد؟ در پاسخ گفت اين كميسيون بر عملكرد احزاب شناسنامه‌دار نظارت دارد و اين شامل حال بنياد باران نمي‌شود؛ شما چه نظري داريد؟
- نطارت برعملکرد بنياد باران از جنس نظارت بر فعاليت ان‌جي‌اوهاست که اين هم از وظايف معاونت اجتماعي وزارت کشور است. و به عقيده من اين نهاد بايد نظارت جدي بر فعاليتهاي شبه فرهنگي - سياسي که حتي در رده مسايل امنيتي قرار مي‌گيرد داشته باشد.
*از بحث بنياد باران خارج شويم. در مورد آقاي هاشمي و عملكرد دوپهلوي ايشان چه تحليلي به ما ارائه مي‌دهيد؟
- آقاي هاشمي رفسنجاني الان به تنها مجراي تغذيه جريان فتنه تبديل شده! بدين مفهوم که اين جريان با استفاده از حاشيه امني که در کنار ايشان وجود دارد به پيگيري پروژه‌هايي مي‌پردازد که خود به تنهايي ناتوان از پيگيري آن است.
در اين راستا مهمترين کاري که‌آقاي هاشمي در حال انجام آن است جلوگيري از مرگ جنبش سبز است که مظلوم و محق جلوه دادن آنها هم جزو‌ همين سناريوست تا فرآيند طلبکاري اين جنبش از نظام همچنان ادامه يابد لذا بنده معتقدم اگر آقاي هاشمي نسبت به بيان ديدگاههايي که از جايگاه ولايت فقيه در افتتاحيه مجلس خبرگان عنوان کرد صادق است بايد آن را عملا به اثبات برساند.
*ايشان چطور بايد صداقتش را ثابت كند؟
- صداقت عملي آقاي هاشمي اين طور معني پيدا مي‌کند که ايشان يک بار براي هميشه تکليف خود را با دروغ تقلب در انتخابات، آشوب‌هاي خياباني، نقش برجسته فرزندانش در آشوب‌هاي سال 88 و همچنين حاميان خارجي اين‌ آشوب‌ها مشخص کند. لذا در غير اين صورت بيانات ايشان در مجلس خبرگان صرفا در رده تعارفاتي قرار مي‌گيرد که هدف از آن هم کاهش فشارها روي شخص هاشمي است. تا کمکي باشد براي زنده نگهداشتن جريان فتنه و چانه‌زني آنها از طريق آقاي هاشمي در داخل نظام.
* اگر دفع حداقلي و جذب حداكثري يك معادله باشد، آقاي هاشمي كجاي اين معادله است؟
- سياستي که تاکنون نظام در مقابل آقاي هاشمي اتخاذ کرده سياست جذب حداکثري است؛ اما جذب يک فرآيند زورکي نيست، بلکه در اين فر‌آيند هر دو طرف اثرگذار و دخيل هستند. اين در حالي است که نظام صداقت و نهايت احترام خود را به آ‌قاي‌ هاشمي در شرايطي نشان داده است که ايشان سخاوتمندانه‌‌ترين کمک‌ها را در حق جريان فتنه به خرج دادند.
به عقيده من حالا نوبت ايشان است و اگر بر اين تصميم هستند که در معادله جذب حداکثري نظام جايگاهي داشته باشد، بايد مطابق آنچه گفتيم عملکرد خود را در چارچوب نظام تعريف کند. و اگر اين مهم اتفاق نيفتد و ايشان همچنان به عنوان منبع تغذيه جنبش سبز کاربرد داشته باشد، معادله جذب حداکثري در مدت کوتاهي در مورد ايشان اثر خود را از دست خواهد داد.
* اخيرا سبزها از دستگيري قريب‌الوقوع موسوي و كروبي خبر مي‌دهند آيا اين هم يك بلوف است يا واقعا چشممان روشن خواهد شد؟
- من پيش‌بيني در اين مورد ندارم، اين يک تصميم است که دستگاههاي مسئول بايد براي اقدام اتخاذ کنند. ولي آنچه واقعيت است اين است که امروز مطالبه عمومي براي محاکمه سران فتنه در اوج خود قرار دارد و ثانيا به دليل آشکار شدن ماهيت اين افراد و پيوند ايشان با جريان‌هاي خارجي بهترين موقع براي پياده‌سازي استراتژي نظام در مورد برخورد با موسوي و کروبي است.










هیچ نظری موجود نیست: