۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

هشدار






تغيير به محال ! احياء ارزشها آرى


آنچه امروز تحت عنوان شعار تغيير به شكلى فراگير از اردوگاه اصلاح‏طلبان شنيده مى‏شود همان سخنان تاريخ گذشته‏اى است كه در دوران سياه ظهور اصلاحات در دوم خرداد 76 از زبان مهره پيش رانده شده اين جريان جارى شد!
حال آنكه شعار تغيير وسيله‏اى بود تا كهكشان دنباله‏دار تئوريسين‏هاى دگرانديش به واسطه آن به اجراى نقشه اصلاح مستمر خويش پرداخته و به زعم نظريه‏پرداز هتاك و فك دوخته خود محدوديت امكانات و ضعف خويش در عملياتى كردن هدف نهايى را پوشش دهند تا به فتح سنگر به سنگر كه همان تغيير اساسى نظام بود نائل آيند!
نكته مهمى كه در طى سال‏هاى حاكميت اصلاحات نمايان شد اين بود كه نيروهاى به اصطلاح لژيونر و پيش رو و در رأس آنان شخص رييس‏جمهور افرادى بودند كه فقط براى عبور از مقاطع حساس زمانى مورد استفاده قرار مى‏گرفتند چه آنكه همان نظريه‏پردازان نام برده پس از استقرار و نفوذ تقريبى در حاكميت پروژه عبور از خاتمى و پياده کردن وي از قطار اصلاحات را پيش گرفتند و به اعتراف خود وى، هر 9 روز يك بحران آفريدند تا غائله 18 تير 78، تحسن ننگين نمايندگان مجلس ششم و نامه شرم‏آور (جام زهر) به رهبر معظم انقلاب در حافظه تاريخى ملت ايران ثبت شود. لذا در همان دوران ننگين بود كه تحت لواى شعار تغييرو در سايه شخصيتى ظاهرالصلاح از خداوند مثل زنى ياد شد كه از عشق بازى خسته شده است (نعوذبالله) يا اينكه در نهايت گستاخى دخالت خداوند در امور جهان نفى شد! (نعوذ بالله) و جواز اعتراض به ذات اقدسش صادر گرديد! شايد بدنه اجرايى اصلاحات و در رأس آن رييس‏جمهور خود واقف به اين نبودند كه نقش بدن يك ميزبان را در مقابل خيل انگل‏هايى باز مى‏كنند كه پس از تغذيه از حيثيت و آبروى ايشان در موقع مقتضى بقاى ايشان را فداى دستيابى به اهداف خود مى‏كنند! يا شايد هم به اين مسأله واقف بودند ولى كار از كار گذشته بود! اما به هر حال هوشمندى ملت فهيم ايران فرصت بقا را از اين طيف انگل صفت گرفت تا خدام جايگزين حكام شوند و به احياء ارزش‏هاى نظام و انقلاب و جبران خسارات وارده توسط اين گروه بپردازند لذا امروز كه 12 سال از آغاز آن دوران دلهره‏آور مى‏گذرد، فرصت وسوسه‏انگيز انتخابات باعث شده تا همان انگل‏هاى دفع شده مجددا ميزبان خود را بيابند تا اين بار ميرحسين موسوي به عنوان لژيونراصلاحات با هم آغوشى دگرانديشان شعار تغيير سر دهد! البته حال ديگر كانديد اصلاح‏طلب يا همان شيخ اصلاحات نيز بهتر از ميرحسين نيست چرا که مشاهده تجمع چهره‏ها و اشخاص طرد شده در اطراف اين دو تن يادآور همان فضاى ظهور دوم خرداد است با اين تفاوت كه اين بار اين نظريه‏پردازان مطرود كاملاً واقف به عدم کارايي شعارتغييربراي موج‏سازى مدنظرشان هستند.و شاهد آن خروج آبرومندانه خاتمي از ميدان رقابت بود لذا با وجود همه تعارفات بين موسوي و خاتمي تشخيص اين مسئله کار دشواري نيست که خاتمي حاضر به فدا کردن وجهه خود در يک بازي از پيش باخته نشد وبه پيشنهاد سايه ها و اشباح دو نامزد ديگر اصلاح طلب را در اين ورطه تنها گذاشت تا مشاورين و حاميانشان براي فرار از نتيجه محتوم در اقداماتي غير نصفانه سلسله وارو بدون توجه به افکار عمومي به دروغ پردازي تخريب و توهين عليه دولت فعلي بپردازند
که در اين راستاسياه‏نمايى، ارائه آمارهاى دور از واقعيت، ناديده‏انگارى خدمات دولت و به كار بردن الفاظ ركيك،تمام حجم برنامه‏هاى تبليغاتى اين كانديداها را در بر مى‏گيرد! سرگيجه انتخاباتى در اردوگاه اصلاحات به حدى رسيده كه حتى در مواردي به هذيان گويي افتاده و به عنوان مثال هزينه سفرهاي خارجي مديران دولت نهم در سال گذشته را 6 ميليارد دلار !!! اعلام مي کنند و يا دراظهاراتي نسنجيده پرداختن به پرونده هولو کاست را دفاع از هيتلر مي دانند !اين وضع آن‏قدر رقت‏بار است كه هواداران دو کانديد اصلاح طلب به يکديگر نيز رحم ننموده و با ايجاد اغتشاش در جلسات سخنراني کانديداي رقيب قصد از ميدان به در کردن وي را دارند!البته اين دست و پا زدن بيهوده اصلاح طلبان قابل درک است چرا که اصولا همه مجموعه ها و نظام هاي فکري که در پايان منحني عمر خويش يا در دوران زوال به سر مي برند به چنين اوضاعي دچار مي شوند ! اما اين هشدار به ملت شهيد پرور ايران ضرورى است که در همه مقاطع هوشيارى و تيزبينى خود را حفظ نموده تا اندك خدئه دشمان نيز خنثى گردد و 22 خرداد روزى باشد كه همه با هم بگوييم بازگشت دوباره دگر اندشان با شعار پوسيده تغييرفرض محال وايجاد خلل در ارزش‏هاى بنيادين انقلاب و نظام امکان پذير نبوده و نيست لذا راز تعالى اقتصادى و علمي وعزت‏مدارى ايران درپايمردي براي ادامه راه شهداودر سايه احياء و بالندگى ارزش‏هاى اسلامى نهفته است

هیچ نظری موجود نیست: